responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 84  صفحه : 12

يك كوير ، دو اقيانوس گذرى كوتاه به چند اثر از فاضلين نراقى
طباطبايى سيد مهدى

مقدّمه
هر حركت رو به رشد و فزاينده علمى كه بخواهد در جهت طرح انديشه ها و افكار نوين و منطبق با نيازها و سؤال هاى جامعه باشد, ناگزير بايد نگاهى كارشناسانه به ميراث علمى سلف خود نيز داشته باشد و در دو بُعد روش (منهج) و محتوا (نظريه و نو آورى) ضمن تصحيح و توسعه آن ابعاد, دست مايه اى بر راه فراروى خود فراهم آورد.
بدون شك حذف بررسى ها و پژوهش هايى كه در راستاى معرّفى و احياى آثار گذشتگان صورت مى پذيرد و يا كم توجّهى به اين آثار دخالت مستقيم در روند نوگرايى و نوپردازى در عرصه پژوهش و تحقيق نيز دارد, حال اين كم توجهى در موضوع باشد يا در روش.
چنان كه واپس گرايى و محدود شدن به آثار گذشته, بدون در نظر گرفتن شرايط زمان و مكان و موضوع هاى جديد و انديشه هاى نو, كارى ناقص و كم بهره خواهد بود.
پس مناسب آن است كه با بررسى و كنكاش دست آوردها و آثار مهم دانشمندان اسلامى در كليّه موضوع هاى علوم حوزوى و زدودن غبار غربت و پيراستن و مستند سازى آنها, آنچه به عنوان نوآورى و نظريه پردازى هاى مهمّ و قابل استفاده براى نسل جديد از آنها است, استخراج شده و در مجموعه هاى قابل استفاده و منظمى به نسل نو پرداز حوزه عرضه شود.
در اين صورت مشاهده خواهد شد كه چه كتاب ها و تأليف هاى گرانقدرى وجود داشته كه حوزه ها به خصوص نسل جديد, از آنها بى خبر مانده اند, و چه روش ها و نظريه هاى بديع و پژوهش هاى ژرفى توسط مؤلفان اين كتب صورت گرفته است كه مى تواند الگويى نيك و كارآمد فراروى محققان فراهم آورد.
و در اين ميان آن چه از ملا مهدى و احمد نراقى, اين پدر و پسر نابغه و جامع نگر كه اسطوره هاى تاريخ شيعه و استوانه هاى علمى سده هاى اخير محسوب مى شوند, بر جاى مانده, بيش از حدّ مورد كم اعتنايى و غربت قرار گرفته و جز دو يا سه اثر, ديگر آثار آنان اغلب به صورت خطى يا حداكثر چاپ حجرى بوده است, در حالى كه همه آثار آنان, كه كليّه موضوع ها و علوم حوزوى را در برمى گيرند, جزو مهم ترين منابع علمى شيعه بوده و حاوى پژوهش ها و انديشه هايى است كه جز نبوغ و روشن انديشى نراقى ها چيزى با آنها برابرى نمى كند.

به جرأت مى توان گفت كه فقه و اصول و حتّى كلام اسلامى در سده سيزدهم هجرى و پس از آن بسيار متأثر از نراقى هاست و مكتب شيخ مرتضى انصارى(ره), با آن همه دامنه و طمطراقى كه داشته, بسيار وامدار نظريات و منهجيّت فقهى و اصولى ملاّ مهدى و احمد نراقى است. تقابل انديشه اخبارى و اصولى و در نهايت به حاكميت رسيدن فقاهتِ مبتنى بر عقل و اجتهاد مصطلح, بسيار مرهون تلاش هاى علمى و استدلال هاى متين و راسخ آنان است, كه نه مانند صاحب (قوانين) ـ آن اصولى بزرگ هم عصرشان ـ مطلق (ظن) را حجيّت دانستند و نه مانند اخباريون, (ظن) را از دايره دليليت خارج كردند, بلكه آنان با اجتهاد علمى و جهاد اخلاقى, بكرترين نظريات را آفريدند و در نمونه اى از اين تعديل فكرى, بر حجيّت (خبر واحد) بر مبناى ظنى بودن آن دليل قاطع آوردند; چنان كه خود ملا احمد نراقى نيز در مقدمه (اساس الأحكام) اشارت دارد كه آنچه به عنوان حجيت خبر واحد ذكر كرده, الهام ربوبى بوده و با توسل و صفاى دل حاصل شده است.1
سال گذشته, به دنبال درخواست دبيرخانه گنگره فاضلين نراقى, مقام معظم رهبرى, حضرت آية اللّه خامنه اى (دام ظله الوارف) دستور دادند كه دفتر تبليغات اسلامى به امر احياء و تصحيح آثار خطى فاضلين نراقى بپردازد و اين امر به واحد احياء ميراث اسلامى اين دفتر سپرده شد. عنايت ويژه اى كه رهبر فرزانه و انديشمند انقلاب به آثار سلف صالح و احيا و تصحيح آنها دارند, بخصوص آثار اين دو بزرگوار, قابل ستايش و تقدير است و حساسيت اين كار را بيشتر مى نمايد; لذا در ميان اين آثار, 8 عنوان در اولويت تحقيق و تصحيح قرار گرفته كه عبارت اند از: مناهج الاحكام, مفتاح الأحكام, اساس الاحكام, انيس المجتهدين, سيف الأمّة, انيس التجار, تذكرة الاحباب و تحفه رضويه.
در اين نوشتار به فراخور اين مجال, نگاهى هر چند گذرا به برخى از مهم ترين آثار اصولى, فقهى و كلامى نراقى ها, آن هم آثارى كه عموماً به صورت خطى يا چاپ حجرى بوده و اكنون در حال تصحيح و تحقيق مى باشند, مى افكنيم. اميد كه حق مطلب ادا شده و گوشه اى از شأن و مرتبه والاى علمى و فضل اين دو خورشيدِ هميشه فروزان شناسانده شود. متذكر مى شودكه آثار معرفى شده در هر موضوع حتماً به معناى همه آثار آنان نيست, بلكه گزينش شده است. خلاصه
الف. آثار اصولى:
, ملا محمد مهدى نراقى:
1. جامعة الاُصول;
2. أنيس المجتهدين;
3.تجريد الاُصول;
, ملا احمد نراقى:
1. مفتاح الاحكام;
2. اساس الاحكام;
3. مناهج الأحكام. ب. آثار فقهى:
, ملا محمد مهدى نراقى:
1. تحفه رضويه;
2. انيس التجّار.
, ملا احمد نراقى:
تذكرة الأحباب.

جز اين آثار, در فقه مى توان از كتاب سترگ (لوامع الأحكام) (دو مجلّد خطى) از ملاّ مهدى نراقى و در اصول, (شرح تجريد الاصول) (در 7 مجلّد خطى) از ملا احمد نراقى نام برد كه معرّفى آنها مجال وافرترى مى طلبد و اگر نبود جز همين دو اثر اصولى و فقهى, باز هم علميّت و علوّ مرتبه آن دو فرزانه دهر در اوج قرار داشت, و جاى بسى تأسف است كه حوزه هاى علميه هنوز هم از اين آثار بى بهره اند و تنها مى توان در يكى دو كتابخانه بزرگ و در ميان مخطوطات, آنها را يافت. الف. آثار اصولى
آثار اصولى اين دو بزرگوار, هم از جهت حجم و كميّت و هم از نظر محتوا و نظريه پردازى, قابل مقايسه با آثار ديگر علماى قبل و پس از ايشان نيست. معمولاً هدف عمده در اين آثار تنقيح مبانى علم اصول و دسته بندى منظم قواعد اصولى و از همه مهم تر پاسخ گويى به شبهات و القاءات اخباريون مى باشد. لذا برخى از اين تأليفات, مانند تجريد الاصول (ملا مهدى) و مفتاح الاحكام (ملا احمد) بدون استدلال و تفصيل آمده و برخى از نظر استدلال و مناقشه در حدّ متوسط است; مانند (انيس المجتهدين) (ملا مهدى) و (اساس الاحكام) (ملا احمد) و برخى ديگر بسيار مفصّل و حاوى جميع استدلال ها, اقوال و مناقشات در همه ابواب مقدماتى و اصلى علم اصول مى باشد; مانند (شرح تجريد الاصول) و (مناهج الاحكام) (ملا احمد نراقى).

گفته شد كه توجه اصلى نراقى ها در كتب اصوليشان متوجّه اخبارى هاست; پس مناسب است پيش از معرفى اهمّ اين آثار موارد اختلاف و نزاع مجتهدان و اخبارى ها را ذكر كنيم. اتفاقاً در كتاب (رسائل و مسائل) از ملا احمد نراقى سؤالى بر همين مضمون از وى پرسيده شده و او به اختصار موارد اين اختلاف و نزاع را در پنج مطلب خلاصه مى كند و از آن جا كه متن كتاب به زبان فارسى است, اصل كلام مؤلف را ذكر مى كنيم كه خالى از فايده نيست:
اول: اين كه استنباط حكم به اين طريق, غالب اوقات آن است كه مفيد زائد بر ظن نيست; چه بسيارى از مقدّمات, قواعد و اقسام ادلّه زياده بر ظن افاده نمى كند و ظن در احكام الهى حجّت نيست, نه مطلق ظن… [اخبارى ها] مى گويند: اخبارى كه امروز در دست هست مفيد علمند و اين مطلب نيز حقيقتاً يك نزاع عظيمى است ميان مجتهد و اخبارى ; چه مجتهدين مى گويند: اين اخبار مفيد علم نيستند و اخباريّين ادعاى علميت آن را مى كنند.
دوم: در توقّف استخراج احكام بر مقدّمات مذكوره, از علم لغت, نحو و صرف, منطق و اصول و رجال; چه ايشان مى گويند: استنباط احكام از ادلّه موقوف به اكثر اينها نيست, و اكثر قواعد اصوليه را مخترعه مى دانند.
سوم: در توقف استخراج احكام از قواعد كليّه بر قوه قدسيّه.
چهارم: در تجاوز كردن در ادلّه احكام از كتاب و اخبار و به اجماع و ادلّه عقليه عمل كردن ; چه ايشان منحصر مى دانند دليل را در كتاب و سنّت, بلكه بسيارى از ايشان در حجيت كتاب خدا بدون بيان ائمه هدى نيز ترديد دارند.
پنجم: در صحت اصل اجتهاد من حيث هو اجتهاد; چه ايشان مى گويند: اجتهاد باطل است و از ائمه دين مذمت اجتهاد و طعن بر اهل آن وارد شده.2 1/الف ـ ملا مهدى نراقى (ره)
1. جامعة الأُصول:
اين كتاب به تازگى توسط كنگره فاضلين نراقى (ره) و با تحقيق جناب آية اللّه استادى به چاپ رسيده است.
مؤلف هدف خود را از تأليف كتاب اين گونه بيان مى كند:
إنّي كنت منذ دهر طويل و زمان كثير, عازماً على إملاء رسالة جامعة لجميع الأدلة المشتركة في إطلاق اسم الأصل عليها التي هي معتبرة عند أصحابنا الإماميّة و متداولة بين فقهائنا الاثنى عشرية (شكّراللّه مساعيهم الجميلة) مع ما يتعلّق بها من الاستدلال و الاتيان بما ثبت عندي من تحقيق الحال و تدقيق المقال, لأنّها هي عمدة ما يستنبط منه الأحكام الشرعية و يستخرج منه المسائل الفرعيّة…; از دير باز و مدّت ها پيش بر آن بودم تا رساله اى فراگير از همه ادلّه مشتركى كه اسم اصل بر آنها بار مى شود ونزد اماميه معتبر و در ميان فقيهان دوازده امامى متداول است, گرد آورم و به همراه آن هر گونه استدلال و كنكاشى كه فراخور باشد, بياورم; چه, اين اصول منبع اصلى استنباط احكام شرعى و استخراج فروعات مسائل است….3

از اين بيان در مى يابيم كه مؤلف با صرف نظر از مباحث مقدّماتى و آنچه مربوط به مبادى تصوّرى و تصديقى علم اصول است, مى كوشد قواعد و اصولى را كه فقيه در باب استنباط احكام و فروعات مسايل شرعى بدانها نياز دارد, تبيين و بر آن استدلال كند, از اين روى هم به تحكيم مبانى مجتهدين ـ در مقابل اخباريين ـ مى پردازد و هم امّهات قواعد اصولى را در قالب دوازده فصل بيان مى دارد, كه عبارتند از:

فصل اوّل: اصل برائت, به معناى اصل اباحه (در شبهات حكميه تحريميّه ما لا نصّ فيه كه امر دائر بين حرمت و اباحه باشد).
فصل دوم: اصل برائت, به معناى اصل عدم وجوب و استحباب, در شبهات حكميّه وجوبيه.
فصل سوم: در حكم شبهه در طريق حكم (شبهات موضوعيّه) كه اصل برائت است.
فصل چهارم: استصحاب حال عقل.
فصل پنجم: استصحاب حال شرع.
فصل ششم: اصالت عدم تحقّق حادث.
مؤلف مى گويد:
(مانند آن كه آبى را استعمال كرد و پس از استعمال نجاستى در آن يافت و شك كرد كه آيا نجاست قبل از استعمال حاصل شده يا بعد از استعمال, در اين صورت اصل, عدم وقوع قبل از استعمال است, زيرا اصل, عدم تقدير است).4
نيز مى گويد: (اين اصل داخل در اصل عدم است) بدين معنا كه استصحاب عدم آن را در بر مى گيرد.
فصل هفتم: در اصل تمسّك به عدم دليل.
مؤلف در اين فصل مى گويد:
(نبودن دليل بر فلان حكم دلالت دارد بر انتفاء آن… شهيد در ذكري§ مى گويد اين اصل به برائت اصليه باز مى گردد).5
سپس به مناقشه قول عامه مى پردازد كه مى گويند: عدم المدرك مدرك العدم و در پايان اين فصل مى گويد:
ظاهر گرديد كه بناى اين اصل مبنى بر نفى حكم واقعى در امورى است كه عموم البلوي§ باشند و اصالت برائت نافى تكليف است كه نافى حكم واقعى, بنابراين دو قسم خواهند بود و اين اصل اخصّ از اصل برائت است.6
فصل هشتم: اصل اخذ به اقل, آنگاه كه دليلى بر اكثر نبود.
مؤلف مى گويد:
حق آن است كه اين اصل منشعب از اصل برائت است, چنان كه محقق از (معتبر) و شهيد در (ذكرى), آن را به اصل برائت بر گردانده اند.
فصل نهم: اصل در كلام, حقيقت است.
مؤلف در اين فصل ضمن بر شمردن صورت هاى مختلفى كه در اين مسأله قابل تصوّر است, بيان مى دارد كه صورت صحيح تقرير اين اصل آن است كه اگر لفظى معناى حقيقى و مجازى داشت و شارع آن را بدون قرينه آورده بود, لازم است كه آن را بر معناى حقيقى اش حمل كنيم.
فصل دهم: اصالت نفى تخصيص و تقييد و نسخ و اشتراط.
فصل يازدهم: اصل در اشياء طهارت است.
مؤلف مردّد است كه آيا اين اصل تحت قاعده فقهيّه است يا اصالت اباحه, لذا هر دو قول را ذكر مى كند و از آنجا كه دلالت روايت را بر اين اصل تمام نمى شمارد آن را تحت اصل اباحه جاى مى دهد.
فصل دوازدهم: در بيان برخى از اصول متداول ميان فقيهان كه داخل در اصول ذكر شده در فصل هاى سابق اند.
تاريخ اتمام اين كتاب شب دهم شوال المكرم سال 1180 قمرى است. 2. انيس المجتهدين
اين كتاب ـ چنان كه مؤلف در مقدمه بيان مى دارد ـ حاوى قواعد اصولى مهمى است كه بدين شكل در كتاب هاى پيشينيان نيامده است, و نوع دسته بندى و ارائه مطالب چنان است كه متفاوت با ديگر آثار اصولى قبل از محقق نراقى (ره) به نظر مى رسد.7 رؤوس مطالب كتاب را جهت آشنايى بيشتر با سبك مؤلف در تقسيم مباحث علم اصول ذكر مى كنيم; با اين تذكر كه وى اين كتاب را بر پنج مبحث حاوى چند باب و هر باب حاوى چند فصل است مرتّب كرده است.
مبحث اول: مقدمات
باب اول: در بيان پاره اى از احوال علم اصول;
فصل اول: تعريف علم اصول;
فصل دوم: موضوع علم اصول;
فصل سوم: مرتبه, فايده و شناخت علم اصول;
باب دوم: مبادى لغويّه;

مؤلف معتقد است كه مبادى دو قسم است: تصورى و تصديقى كه از جمله مبادى تصوريّه علم اصول تصور احكام پنج گانه و متعلقات آنهاست و در باب سوم آنها را تحت عنوان مبادى احكاميّه ذكر مى كند. اما مبادى تصديقيّه بخشى از مسائل علم كلام و عربى و منطق است و به جهت شدت احتياج به برخى مسائل لغوى در تفريع برخى از فروع بر آنها, لذا آنها را تحت عنوان مبادى لغوى ذكر مى كند.
در اين باب چند فصل آمده است.
باب سوم: مبادى احكاميّه;
مؤلف در دومين فصل اين باب به تفصيل بحث حسن و قبح عقلى را مطرح مى كند و در باب لزوم پرداختن به اين بحث مى گويد.

اعلم أنّه لمّا كان البحث في المبادى الأحكاميّة عن نفس الحكم والحاكم والمحكوم فيه والمحكوم عليه ومعرفة الحاكم كانت موقوفة على تحقيق الحسن والقبح حتّى يظهر أنهما بأيّّ معنى شرعيّان حتّى يكون الحاكم فيهما هو الشارع وبأيّّ معنى عقليّان حتّى يكون الحاكم فيهما همو العقل, وهو التلازم بين الشرعيين والعقليين حتّى كان الحاكم الشرع والعقل معاً؟ جرت عادة القوم هنا بالبحث عن الحسن والقبح, وكونهما عقليّين أو الشرعيّين; از آن جا كه بحث درباره مبادى احكاميّه پيرامون حكم و حاكم و محكوم فيه و محكوم عليه است, و شناخت حكم كننده (حاكم) متوقف است بر كنكاوش درباره حسن و قبح, تا دانسته شود كه آنها در چه صورت شرعى اند تا حاكم در آنها شارع باشد و در چه صورت عقلى اند تا حاكم در آنها عقل باشد, و نيز آيا تلازمى بيان حسن و قبح شرعى و عقلى هست تا اين كه هم عقل و هم شرع, هر دو حاكم باشند؟ از اين روى دانشمندان بر آن شده اند تا بحث درباره حسن و قبح را پيش كشند و درباره عقلى يا شرعى بودن آنها دو بحث كنند.
سپس در طى چند (امر) به تفصيل به موضوع حسن و قبح عقلى مى پردازد و نظريّه مجتهدان و معتزله را در برابر اخباريون و اشاعره تقويت مى كند.
پس از اين مبحث, مؤلف وارد مبحث دوم, تحت عنوان ادلّه شرعيه مى شود:
مبحث دوم: ادلّه شرعيّه
باب اوّل: كتاب;
باب دوّم: سنّت;

مؤلف در اين باب به بيان حقيقت خبر و اقسام آن, و اقسام تواتر, تعريف خبر واحد و حجيّت آن و مطالب بديع و مفيدى پيرامون خبر واحد و شرايط عمل به آن, هم چنين تسامح در ادلّه سنن مى پردازد.

آنچه در تتميم اين باب به چشم مى خورد اقسام حديث از ديدگاه فاضل نراقى است كه به تفصيل شبيه آنچه در علم درايه پيرامون اقسام حديث مى آيد, ذكر شده است, راوى و تعديل و جرح نيز از جمله مباحث مطرح شده در اين تتميم است.

به نظر مى رسد مؤلف بسيارى از نظريات رجالى و علم الحديثى خود را در اين فصل آورده است و جزئيات مربوط به سند و دلالت حديث را چونان آنچه و مقدمات علم رجال مى آورند, مفصل بيان مى شود.

باب سوم: اجماع;
باب چهارم: ادلّه عقليّه ـ كه آن بر سه نوع است:
ـ اصل برائت;
ـ استصحاب حال العقل;
ـ استصحاب حال الشرع;
ـ التلازم بين حكم العقل و الشرع;
باب پنجم: قياس;
مؤلف در اين باب به تفصيل اركان قياس و تقسيمات آن را برشمرده و بر مبانى عامّه مناقشه مى نمايد و تنقيح مناط و قياس منصوص العلّة را به عنوان مدارك عقلى احكام بررسى مى كند.
تفصيلى كه مؤلف پيرامون قياس آورده است, قابل تأمّل وامعان نظر است.
مبحث سوم: مشتركات كتاب و سنت
اكنون رسم بر آن است كه بحث از اوامر و نواهى, خاص و عام و…. را در ابتداى كتاب هاى اصولى و به عنوان مباحث مقدماتى يا لفظى ذكر مى كنند. اما مؤلف بر حسب سير منطقى و به هم پيوسته اى كه در كتاب انتخاب كرده, پس از بيان كليات ادلّه احكام و استدلال بر آنها (در مبحث سابق) در اين مبحث به محتواى اين ادلّه توجه كرده و چگونگى دريافت حكم از آنها و قواعد اين كار را توضيح مى دهد, مشتركات كتاب و سنت, بخشى تفصيلى و استدلال پيرامون اوامر, نواهى, عام و خاص, مجمل و مبيّن, ظاهر و مؤوّل و منطوق و مفهوم, نسخ است. مبحث چهارم: اجتهاد و تقليد
اين مبحث حاوى برخى نظريات بديع و روشنگرانه درباره تقابل فكر اصولى و اخبارى است و از آن جا كه وى شروط خاصّى را براى اجتهاد برمى شمارد, قابل تأمّل و دقت بيش ترى است. او اجتهاد متجزى را قبول مى كند و در تقليد نيز شرط. مبحث پنجم: تعادل و تراجيح
مؤلف اصناف مختلف تعارض را از حيث سند و دلالت به خوبى و دسته بندى و تقسيم مى كند و ترجيح در هر مورد را با دليل برمى شمارد.
به طور كلى مى توان گفت كه كتاب (انيس المجتهدين) از منابع بسيار غنى و ارزنده اصولى است و هنوز هم پس از گذشت دو قرن, تازگى و طراوتى در خور دارد; به خصوص آن كه سبك دسته بندى و ارائه مباحث اصولى آن مى تواند الگويى براى نسل حاضر حوزه هاى علميه باشد. 3.تجريد الاصول:
رساله اى است موجز كه كليّه مباحث اصولى در آن طى سه مقصد بيان شده است. مؤلف, كتاب را به منظور زدودن اضافات علم اصول و تهذيب آن نگاشته است و سعى مى كند در قالب عباراتى كوتاه و بدون ذكر استدلال و برهان, اهم مباحث و مسائل اصولى را عرضه كند. اين كتاب هنوز به چاب نرسيده است و از قرار معلوم توسط برخى از افاضل در دست تحقيق و نشر است.

ملا احمد نراقى شرح مبسوطى بر آن نگاشته كه به گفته خودش به 7 مجلّد مى رسد, و آن نيز هنوز خطى است.
ترتيب عناوين اين كتاب دقيقاً مانند انيس المجتهدين است, جز آن كه مطالب به اختصار گفته شده است.
مناسب است خلاصه اى از فهرست كتاب را جهت آشنايى بيش تر با سبك و نوع مباحث مطرح شده در آن ذكر كنيم:
المقصد الأول: في المقدمات; كه در طى دوازده فصل به مبادى تصوريه و لغويّه علم اصول مى پردازد. باب الأحكام (المبادى الأحكاميّة)
در اين باب نيز چندين فصل را به ذكر اقسام احكام شرعى و تقسيمات هر يك, مقدمه واجب, اجتماع امر و نهى, احكام وضعيّه, معلّق, حسن و قبح عقلى, و شرايط تكليف اختصاص داده است. المقصد الثانى: في الادلّة الشرعيّة
1. الكتاب / معنى القرآن ـ تواتر القرآن ـ تحريف القرآن وعدمه ـ حجة ظاهرالكتاب
2. السنة / تفسيرها ـ اعتبار القصد في ترتب الأثر على الخبر والانشاء ـ الصدق و الكذب, اقسام الخبر ـ خبر الواحد ـ….
3. الاجماع
4. ادلة العقل / استصحاب حالة الشرع ـ استصحاب حالة العقل ـ اصالة عدم التكليف ـ اصالة تأخر الحادث ـ عدم الدليل دليل العدم ـ التلازم بين الحكمين ـ الاستقراء ـ البراءة والاحتياط ـ الاستحسان ـ المصالح ـ القياس ـ
المقصد الثالث: في مشتركات الكتاب والسنة
الامر والنهى/ العام و الخاص / التخصيص / المطلق والمقيد / المجمل و المبيّن / المنطوق والمفهوم / الظاهر والمؤوّل / النسخ /
المقصد الرابع: الاجتهاد والتقليد
ـ حقيقة الاجتهاد
ـ معنى التقليد
التعادل والتراجيح 2/الف. ملاّ احمد نراقى
1. مفتاح الأحكام
كتاب با وجود ايجاز و خلاصه گويى, از اتقان و جامعيّت خاصى برخوردار است و در ميان كتاب هاى اصولى غير استدلالى در دوره هاى اخير و عصر مصنف, شايد بهترين كتاب از جهت منطقى بودن ترتيب مباحث, جامعيّت و ادبيات نگارشى آن باشد.
آوردن مباحث الفاظ پس از ذكر ادلّه, بسيار منطقى به نظر مى رسد; چنان كه در انيس المجتهدين نيز چنين كرده است. لذا ابتكار مصنف را غير از نظريه پردازى و ابتكارهاى محتوايى, مى توان هم در ترتيب مباحث و هم در تعيين عنوان و سرفصل ها برشمرد.
براى بهتر روشن شدن اين امر, كليات و رؤوس مطالب كتاب را از نظر مى گذرانيم.
مقدمه: منزلت و تعريف علم اصول
باب اوّل: در بيان ادلّه احكام شرعيّه: عقل, كتاب, خبر, اجماع.
باب دوم: در بيان آن چه در استخراج احكام از ادلّه بدان نياز است; مانند مباحث الفاظ.
باب سوم: تعارض و راه علاج آن.
خاتمه: در كيفيت استخراج احكام از ادلّه (اجتهاد).
نكته جلب و حائز اهميت در كتاب, آن است كه در باب اوّل, نخستين دليل كه ذكر مى شود دليل عقل است. 2. اساس الأحكام
اين كتاب على رغم حجم كمترى كه نسبت به شرح تجريد الاصول و ديگر كتاب هاى نراقى دارد, از مهم ترين و پربارترين آنها محسوب مى شود به جهت آن كه مؤلف به طور روشن و منسجم به طرح آراى خود و ردّ اخباريين مى پردازد و در ابتداى كتاب نيز اذعان مى دارد كه محلّ نزاع مجتهدان با اخباريين آن است كه آنها حجيت مظنّه را مطلقاً قبول ندارد; بلكه خبر واحد را از باب علم آور بودن مى پذيرند, لكن مجتهدان در عين حال كه بر جواز عمل به ظن ـ فى الجمله ـ پاى مى فشارند, خبر واحد را نيز از همين راه حجت مى داند. وى مى گويد:

ثمّ لما تطوق الى ماذكره القوم في حجيّة الخبر الواحد الذي عليه المدار غالباً في هذه الأزمان وبدونها لا يثبت حجية غيره من الأدلة أيضاً في الأكثر عند التأمّل والامعان فلم أعثر على شيء تامّ يصلح الاعتماد والاعتبار أو يحصل للنفس به الاطمينان والقرار, فأخذت في الجدّ والجهاد و السعي والإجتهاد, حتّى أنجز اللّه لي وعده الذي ذكره بقوله سبحانه (وَالذينَ جَاهَدوُا فِينَا لَنَهْدِيَنّهُمْ سُبُلَنا) وأوضح لي سبيل الهدى وكشف عن بصيرتى غطاء العمى وألهمني بتوفيقه طريق اثبات أصالة حجية الأخبار على نحو قطعي لم يسبقني عليه أحد من قبلي, فأردت أن أودع ذاك في كتاب مع سائر ما يتعلّق بهذا الباب; بل ما هو الأصل في استنباط أحكام ربّ الأرباب….8

كتاب اساس الاحكام با وجود اهميتى كه دارد هنوز به صورت خطى مانده و اخيراً توسط واحد احياء تراث اسلامى در حال تحقيق و تصحيح است. اين كتاب در حدود 302 صفحه خطى است و پيش بينى مى شود در 1 مجلد (حدود 500 صفحه) به چاپ برسد.

تاريخ اتمام تأليف آن روز دوشنبه, چهاردهم جمادى الثانى 228 هجرى قمرى است.

به نظر مى رسد مؤلف, اين كتاب را پس از شرح تجريد الاصول و مناهج الاحكام (1224ق.) و همراه با مفتاح الاحكام (1228) نگاشته است. همچنين در كتاب از (عين الاصول) نيز نام مى برد.

منهج و روش مؤلف در ترتيب مباحث, متفاوت با روش معمول خودش و پدرش است, چرا كه اهميّت و محوريت بحث را به (ظن) داده و بدين لحاظ از اين موضوع آغاز مى كند و از بيان اصول عقليه و بسيارى از مباحث الفاظ و مشتركات كتاب و سنت پرهيز مى كند.

كتاب در قالب سه اصل تبويب شده, كه به شرح زير است: اصل اوّل: درباره ظنّ:
فايده اوّل: اصالت عدم حجيّت ظن;
فايده دوم: ردّ ادلّه قائلين به اصالت همه ظنون;
فايده سوم: اثبات جواز عمل به ظن, في الجملة;
فايده چهارم: ردّ ادلّه آن كه جواز عمل به ظن را مطلقاً نفى نموده است. اصل دوم: خبر واحد و حجيّت آن:
فايده اوّل: ادلّه حجيّت خبر واحد و ردّ آن ها;
فايده دوم: روشى كه در حجيت خبر واحد پيموده ام;
فايده سوم: رد ادله كسانى كه به طور مطلق خبر واحد را حجت نمى دانند;
فايده چهارم: بيان اخبارى كه از تحت اصل خارج مى شوند;
فايده پنجم: پاره اى از مباحث مربوط به الفاظ. اصل سوم: در بيان حكم دو خبر متعارض:
فايده اوّل: حكم محلّ تعارض;
فايده دوّم: حكم آن جا كه عام خاصّ من وجه وارد شوند;
فايده سوم: حكم دو خبرى كه در تعارض برابرند. 3. مناهج الأحكام
اگر بگوييم اين كتاب بزرگ ترين و مفصل ترين كتاب اصولى شيعه تا عصر نراقى است, اغراق نكرده ايم; با در نظر گرفتن اين نكته كه مؤلف حشو و زوائد را رها كرده و تنها به تنقيح پايه هاى علم اصول و قواعد آن پرداخته است و مسائل و موضوعات كلامى و… را تا آن جا كه از باب مقدمه ذكر آن لازم است, آورده است.

وى در خطبه آغاز كتاب چنين مى نگارد:
وقد صنّف فيه من سبقنا الكثير واستخرجوا من مسائله الجمّ الغفير ولمّا وصلت النوبة إلينا أحببنا أن ننهج على منوالهم ونقتدي بآقارهم وأفعالهم, فكتبنا فيها ما تيسّر من كتب ورسائل وأجوبة ومسائل وسيّر اللّه تعالى إتمام شرحنا على تجريد الأصول من مصنّفات والدي العلاّمة ـ طاب ثراه ـ في سبع مجلّدات, مشتملة على جميع مايتعلّق بهذا العلم, بتحقيقات يخلو عنها كتب علمائنا المتقدّمين وتدقيقات لايوجد مثلها في مصنّفات فقهائنا المتأخّرين, ثمّ أحببنا أن يدوّن عمدة المسائل في هذا الكتاب بعبارات لائقة وتحقيقات رائقة, فشرعت في المقصود بعون اللّه الملك الودود وجاء بحمداللّه سبحانه مشتملاً على دقائق أنظار لم تفح بمثلها الأنظار وفوائد أفكار لم تصل إليها أيدي الأفكار, محتوياً على تدقيقات تقرّبها أعني الناظرين وتحقيقات تسرّ بها خواطر العلماء الماهرين…;9 بسيارى از پيشينيان ما درباره علم اصول كتاب نوشته و مسائل آن را استخراج كرده اند و آن گاه كه نوبت به من رسيد, دوست داشتم كه طريق آن ها را پيموده و آثار و كردار آنان را الگويمان قرار دهم, پس هر آنچه ميسور بود, اعم از كتاب, رساله و جوابيه, در اين باره نگاشتم و خداوند متعال اتمام شرحم را بر تجريد الأصول ـ از تصنيف هاى پدر علامه ام ـ آسان گردانيد كه در هفت مجلّد, مشتمل بر هر آنچه متعلق به اين علم است و تحقيقاتى كه كتاب هاى علماى گذشته از آن ها خالى است و نكات دقيقى كه مانند آن در كتاب هاى فقيهان پس از آن ها نيامده, به اتمام رسيد. پس از آن دوست داشتم همه مسائل اين علم را با عبارت هايى درخور و پژوهش هايى منقّح تدوين كنم, پس به اين هدف آغاز نمودم و حاصل آن كتاب مناهج الاحكام شد كه مشتمل است بر نظريه هاى دقيق, كه ديدگان مانند آن را نديده و انديشه هاى نابى كه عقل ها بدان دست نيافته, و نكات دقيقى كه چشمان را روشن و پژوهش هايى كه خاطر عالمان فرهيخته را مسرور مى سازد.
اما سبك كتاب و ترتيب و تبويب مباحث آن, با پيروى از روش ملامهدى در انيس المجتهدين با كمى اختلاف, به طور خلاصه عبارت است از:
مقدمه;
فصل اول: تعريف علم اصول;
فصل دوم: موضوع, فايده و مرتبه علم اصول و…;
مقصد اوّل: آنچه مربوط به الفاظ و لغات است.

در اين مقصد يك مقدمه و سيزده فصل آمده است و عموم مطالب همان است كه اكنون نيز با عنوان مباحث الفاظ در كتاب هاى اصولى, رايج است; مانند مترادف, اشتراك, حقيقت و مجاز, نقل, مشتق, امر و نهى, عام و خاص, مطلق و مقيّد, مجمل و مبيّن, نص و ظاهر, محكم و متشابه, منطوق و مفهوم.

مقصد دوم: آنچه مربوط به حكم مى گردد.
رؤوس مباحث اين فصل شبيه مبادى احكاميّه در انيس المجتهدين است.
مقصد سوم: ادله شرعيّه
در طى چهار فصل, چهار دليل شرعى را برمى شمرد و حدود و ضوابط استناد به آن ها را ذكر مى كند:
فصل اول: كتاب;
فصل دوم: سنت;
فصل سوم: اجماع;
فصل چهارم: ادله عقليه, كه خود آن شامل چند بحث است: اصل نفى حرمت, اصل نفى وجوب, اصل نفى اشتغال, اصل نفى استحباب و كراهت و…
مقصد چهارم: اجتهاد و تقليد;
مقصد پنجم: تعارض و تراجيح;
چاپ سنگى اين كتاب 321 صفحه رحلى (40سطرى) است و با استناد به دو نسخه خطى ديگر, مربوط به كتابخانه هاى مرعشى و ملك, پيش بينى مى گردد تصحيح, تحقيق و تنظيم آن در 3تا4 مجلّد به چاپ برسد. ب. آثار فقهى
تأليف هاى فقهى ملامهدى و ملااحمد نراقى از چند جهت قابل بررسى و دقت است.
1. روش و سبك ارائه مباحث: اعم از فصل بندى و ترتيب مباحث, ادبيات و قلم نگارش, كه در تمام اين ها ابداع و خلاقيت و نوآورى به چشم مى خورد.
2. تنوّع تأليف: ايشان در سطوح مختلف, فقاهت را توسعه دادند و نگاشته هاى فقهى شان از فتاوا گرفته تا بحث هاى استدلالى و پيچيده فقهى همه را شامل مى شود. از يك سو كتاب (انيس التجار) ملامهدى نراقى را به زبان فارسى و براى تجار و پيشه وران مى بينيم كه چقدر شگفت, تمام فروعات را تبيين كرده است, و از سوى ديگر (مستند الشيعه) و (لوامع الاحكام) را براى اهل علم و طالبان فقه.
3. جامع نگرى: در همه آثار فقهى نراقى ها آنچه به چشم مى خورد جامعيت آن ها و شمول بر همه فروعات و زواياى مسائل است; تا آن جا كه هيچ صورتى از مسئله باقى نمى ماند جز اين كه مؤلف بر آن, دليل و نظر مى آورد.
4. توجه به مقتضيات زمان و ابتناء بر فكر اجتهادى و اصولى: اين مهم ترين ويژگى فقه نراقى ها است كه آن را در صدر انديشه فقهى سده هاى اخير قرار داده و فقيهى بزرگ چون شيخ مرتضى انصارى را به خوشه چينى از آن خرمن فرامى خواند.
با اين توضيح مختصر, نظرى به كتاب هاى فتوايى اين دو فاضل گرانقدر مى افكنيم.


1/ب. ملامحمدمهدى نراقى

1. تحفه رضويه
فقه فارسى و فتوايى ملامهدى نراقى است در ابواب طهارت و نماز كه در آغاز نيز دو مقدمه پيرامون تقليد و اجتهاد آورده است. ويژگى هاى كتاب عبارت است از:
1. به جهت نگارش كتاب براى عوام, از استدلال و ذكر ادله خالى است و در عوض با بيانى روشن و گويا و دسته بندى منظم مسائل فقهى, فهم احكام را براى مكلف و مقلد آسان نموده است. گرچه در برخى مسائل يادى از بزرگان فقيهان, مثل شيخ مفيد, شيخ طوسى و شهيد مى كند و به اقوال آنان اشارت دارد.
2. در هر فرع فقهى, شقوق و مصاديق مختلف آن, كه مردم بدان ها مبتلا هستند, بيان شده و حكم هريك ذكر گرديده است.
3. فرزند مؤلف, ملااحمد نراقى حواشى توضيحى يا احياناً اختلاف نظرهاى خود را در كنار كتاب با امضاى (اح م د) درج كرده است. در برخى از اين حواشى به كتاب هاى مرحوم ملامهدى نراقى, مانند لوامع الأحكام نيز اشاره شده است و اختلاف نظر مؤلف با آن كتاب ها تبيين گرديده است.
در مقدمه كتاب مى خوانيم:
اين رساله اى است در بيان مسائل ضروريه طهارت و نماز كه علم به آن بر هريك از افراد مكلفين واجب و لازم است. 2. انيس التجار
در مقدمه آن آمده است:
به عرض برادران ايمانى و دوستان روحانى مى رساند كه چون علم به مسائل تجارت, از جمله لوازم و مهمات است, خصوصاً بر جماعتى كه اشتغال به امر مذكور مى دارند; لهذا اين احقر را به خاطر قاصر رسيد كه مسائل تجارت را در اين رساله جمع كنم, بر نهجى كه از آيات كلام ربّ العالمين و اخبار ائمه طاهرين ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ و اجماع علماى راشدين ـ رضوان الله عليهم اجمعين ـ و از ساير ادله و براهين مستنبط شده, اميد كه فايده او به كافه فرقه ناجيه ـ كثّرهم الله ـ عايد شود….10
ويژگى هاى عمده كتاب به شرح زير است:
1. زبان و ادبيات فارسى كه در آن به كار گرفته شده, بسيار فنى, دقيق و براى بسيارى از اصطلاحات عربى واژه هاى فارسى معادل به كار گرفته شده است; به طورى كه براى مردم زمان مؤلف سهل الوصول و قابل فهم بوده است.
2. جامعيت كتاب بر همه ابواب معاملات و متاجر, چنان كه اين امر در طى هفت باب كلى به سامان رسيده است:
باب اول: تجارت, باب دوم: قرض و دَين, باب سوم: مضاربه, باب چهارم: شركت, باب پنجم: وكالت, باب ششم: حواله, باب هفتم: صلح.
3. توضيح و شرح فروعات و مسائل, به همراه مثال ها و مصاديق متفاوت; به گونه اى كه كاملاً مطلب براى خواننده تفهيم گردد و در تشخيص مصداق و كاربرد فرع فقهى اشتباه نكند.

به نمونه اى توجه كنيد:
مسئله يازدهم [از شرط سيّم از شرايط معتبره در بيع]: هرگاه جنسى قدر او معلوم باشد جايز است خريدن جزئى از او, بر سبيل مشاع, مثل ثلث او را يا ربع او را يا نصف او را, خواه اجزاء او مثل يكديگر نباشند, بلكه تفاوت با يكديگر داشته باشند, مثل اين كه بخرد نصف خانه را بر سبيل مشاع, يا ثلث دو هزار ذرع كرباس را بر سبيل مشاع, كه اجزاء آن كرباس با هم ديگر تفاوت داشته باشد….11
از آن جا كه اين كتاب كامل ترين فقه التجاره فارسى بوده است, همواره توجه فقيهان بدان جلب شده و بر آن حاشيه نويسى كرده و به عنوان رساله عمليه در ميان مردم رواج داده اند. لذا بر چاپ هاى مختلف كتاب حواشى آيات عظام, شيخ عبدالكريم حائرى يزدى, سيد محمدكاظم طباطبايى (صاحب عروه) و سيد صدرالدين صدر را مى بينيم. 2/ب. ملااحمد نراقى
ـ تذكرة الأحباب
تتمه كتاب تحفه رضويه است به زبان فارسى و در بيان احكام شرعيه جهت عوام الناس.
مؤلف در خطبه كتاب مى نگارد:
چنين گويد ذره بى مقدار و بنده بى اعتبار, احمد بن محمدمهدى نراقى ـ اُوتى كتابهما بيمينهما ـ كه چون در خصوص مسائل ضروريه طهارت و نماز, كتاب التحفة الرضوية را كه تأليف والد ماجد ـ طاب ثراه ـ بود و جامع اكثر مسائل متعلقه به طهارت و نماز بود, سابق بر اين مطالعه نموده و در بعضى مواضع در حاشيه آن, چيزى كه احتياج بود, الحاق شد; لهذا در اين وقت به خاطر رسيد كه رساله اى مشتمل بر مسائل و آداب ضروريه روزه و زكات و خمس از جهت طالبين زاد معاد و سالكين راه سداد, تأليف نمايد.

اين كتاب در سه مقصد نگاشته شده:
مقصد اوّل: مسائل و احكام و آداب روزه.
مقصد دوم: زكات و احكام آن.
مقصد سوم: خمس و مسائل آن.
مؤلف در هريك از اين سه مقصد, طى چند مطلب, و در ذيل هر مطلب با ذكر فصولى, تمام فروعات و مسائل مربوطه را استخراج و بيان نموده است.

ويژگى هاى عمده كتاب عبارت است از:
1. زبان ساده و قابل فهم و در عين حال رعايت نگارش و ادبيات فارسى عصر مؤلف.
2. استدلالى نبودن كتاب, جهت فهم عوام.
3. جامعيت و شامل بودن بر همه فروعات مسائل و مصاديق خارجى آن ها, با ذكر مثال هاى متعدد براى فهم بهتر معنا. به خصوص در ابواب زكات و خمس كه محاسبه مقادير مربوطه براى عوام مشكل و فهم آن ها سخت است.
4. در برخى از احكام, به قول برخى از علما و معمولاً بدون ذكر نام استنباط شده است. اين امر در برخى فروع به جهت قوت بخشيدن نظر مؤلف است كه تأييدى از ديگران نيز بياورد, يا اين كه مى خواسته نظريه هاى ديگر, غير از نظر خويش را ذكر كند كه مقلد با آن ها نيز آشنا گردد. مثلاً در باب روزه مى گويد:
مسئله يازدهم: جايز است چكانيدن دوا به گوش از براى روزه و ضرر به روزه نمى رساند. و بعضى از علما در اين جا نيز قايل به بطلان شده اند و اين قول نيز ضعيف است….
خداوند روح قدسى آن دو اقيانوس علم و معرفت را مشمول والاترين الطاف رحمانى خود نموده, كوير دلهايمان را به نمى از آن يم دلال سيراب كند.پي نوشت : * اين مقاله از طرف واحد احياى ميراث اسلامى مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى دفتر تبليغات اسلامى به دفتر مجله ارسال شده است. 1. متن كلام وى در ادامه اين نوشته آمده است. 2. ملا احمد نراقى, رسائل و مسائل, تحقيق: رضا استادى, ص 82, كنگره فاضلين نراقى, 1380 هـ ش. 3. ملا مهدى النراقي, جامعة الاُصول, تحقيق رضا استادى, 1380 هـ ش, كنگره فاضلين نراقى (ره). 4. همان, ص 245. 5. همان, ص 251. 6 . همان, ص 253. 7. مانند وافية الاُصول, معالم الاصول, نهاية الاصول, منتهى الاصول و…. 8. أساس الاحكام, مخطوط, ص 2. 9. مناهج الأحكام, چاپ حجرى, ص1. 10. انيس التجار, چاپ سنگى, ص2و3. 11. همان, ص64.

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 84  صفحه : 12
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست