responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 6  صفحه : 10

معرّفيهاى اجمالى
مهدوى راد محمدعلى


معانى القرآن
ترجمه و تفسير قرآن
محمّّد باقر بهبودى. (چاپ اول: تهران, نشر خانه آفتاب, 1369). 8«612 ص, وزيرى.
از زمانى كه كهنترين ترجمه قرآن مجيد به زبان فارسى به هنگام سلطنت منصوربن نوح دراختيار مردم نهاده شد تا به امروز دهها بار قرآن كريم به خامه شيفتگان معارف قرآن در ايران عزيز ـ چه مستقلاً و چه در ضمن تفاسير فارسى ـ به فارسى در آمده است.
در ميان ترجمه هاى قرآن در سالهاى اخير به عنوان تلاشى جدّى و ثمربخش بايد از ترجمه هاى مرحومان مهدى الهى قمشه اى, زين العابدين رهنما و ابوالقاسم پاينده ياد كرد. ترجمه استاد عبدالمحمّد آيتى كه اينك شهرتى درخور يافته است نيز قابل توجه و شايان دقت است; و توان گفت كه براى خواننده امروزى در ميان ترجمه هاى اخير, روانتر و خواندنى تر و قابل فهمتر است.
اينك معانى القرآن را پيش رو داريم با عنوان توضيحى ترجمه و تفسير قرآن به خامه استاد محمدباقر بهبودى.آقاى بهبودى از پژوهشگران, حديث شناسان و استادان زبان و ادبيات عرب است كه اينك از پس چهل سال پژوهش و ژرفنگرى در قرآن, حديث و تاريخ, ترجمه قرآن را با ويژگيهاى درخور براى شيفتگان آن عرضه كرده است. وى با برشمردن كاستيها و نقايص برخى از ترجمه هاى قرآن و نيز نشان دادن بى توجهيهاى مترجمان به مقدمات لازم در ترجمه, عملاً شيوه ترجمه و تفسير خود را نشان دادند. مقدمه وى در تبيين آنچـــه ياد شد, بســــيار خواندنى و تنبّه آفرين است.
كار جناب بهبودى ـ چنانكه از عنوان توضيحى آن پيداست ـ فراتر از ترجمه تحت اللفظى است كه با درنگريستن در قواعد ادبى, بلاغى و دقت در سياق آيات و غور در فضاى نزول و ديگر مسائل مربوط به فهم قرآن صورت گرفته است. در مثل در آيه 107 سوره مائده, واژه (استحقّا) را مترجمان و مفسّران به ارتكاب گناه باز گردانده اند و نوشته اند: (اگر آن دو مرتكب گناه خيانت شدند) و يا (اگر معلوم شد كه گواهان خيانتى كرده اند) و يا (كه مستوجب گناهى شده اند) و …. امّا آقاى بهبودى با دقت در جايگاه ادبى ـ صرفى, واژه (استحقّا) را چنين معنى كرده اند: (دروغى را كه خود جعل و تزوير كرده اند براى شما راست قلمداد كرده اند). ترجمه آقاى بهبودى روانتر و گوياتر است و از ابهامى كه در ترجمه هاى ديگر است, پيراسته مى نمايد. امّا روشن است كه واژه (اثماً) در ترجمه نقل به معنا شده و دقيقاً نيامده است; مانند برخى ترجمه هاى ديگر. بيفزاييم كه مثلاً در ترجمه اى كهن از قرآن مجيد آمده است: (كه ايشان گواهى به دروغ دادند, و بزه مند شدند). يا در آيه 193 سوره بقره كه آمده است (و قاتلوهم حتّى لاتكون فتنه.…), مترجمان و مفسّران واژه (فتنه) را گونه گون معنا كرده اند و گاه عين آن را آورده اند و مثلاً نوشته اند: (با آنها پيكار كنيد تا فتنه از ميان برود) و يا نوشته اند : (تا فتنه برافتد) و يا نوشته اند: (تا فتنه (و بت پرستى و سلب آزادى از مردم) باقى نماند) و يا نوشته اند: ( تا فتنه و فساد از روى زمين برطرف شود). امّا آقاى بهبودى نوشته اند: (… پيكار كنيد تا ديگر شكنجه اى و شكنجه گرى برجا نماند). با دقت و تأمل روشن مى شود كه معنايى كه آقاى بهبودى به دست داده اند, هم با ريشه لغت سازگارتر است و هم با سياق آيات همخوان تر و هم با شأن نزول هماهنگ. بيفزاييم كه برخى از پژوهشگران نيز آن را به معناى ياد شده گرفته اند. (انقلاب تكاملى اسلام, ص 323).
همچنين از آيه 62و63 سوره بقره كه مترجمان با اجمال گويى بر ابهام افزوده اند و خواننده با مراجعه به آن ترجمه ها درمى ماند كه چگونه (كوه طور را بالاى آنها بردند), معنايى روشن و زودياب به دست داده اند بنگريد: (به ياد آريد كه از شما يهودان جهود پيمان گرفتيم: به اين صورت كه يك صخره آسمانى را بر سرتان فرا گرفتيم و گفتيم فرمان تورات را بپذيريد و با كمال نيرو احكام آن را به اجرا بگذاريد و به ديگران هم خاطرنشان سازيد. باشد كه رده تقوا را طى نماييد. شما از ترس آن صخره آسمانى تورات را فرا گرفتيد و ما سنگ را به دريا افكنديم ولى ديرى نگذشت كه از تورات و احكام خدا رو گردان شديد و اگر آن روز فضل و رحمت خدا شامل حالتان نمى شد سنگ آسمان را بر سرتان فرو مى انداختيم و شما در آزمايش زندگى از زيانكاران مى شديد). روشن است كه آقاى بهبودى در ترجمه و تفسير اين دو آيه با دستمايه اى از شناخت تاريخ و با توجه به سياق و دقت در فضاى آيات به اين معنا دست يافته است. از اين نمونه ها بسيار است كه در اين يادكرد اجمالى نمى توان به آن اشاره كرد.
روشن است كه مترجم هر اندازه چيره دست باشد و از راز و رمز و زبان مطلع و هر اندازه دقت روا دارد و وسواس به كار گيرد در انتخاب قالب و ظرفى براى نماياندن محتواى كلام خداوند آخرين توفيق را به دست نخواهد آورد. مترجمان غالباً براى آنكه از يكسوى بر ترجمه كلمه به كلمه آيات افزون نكنند و از سوى ديگر ترجمه را گويا و خواندنى ارائه دهند, توضيحات را در ميان پرانتز مى آورند و گاه كلمات و جملاتى در حدّ ضرورت مى افزايند. امّا آقاى بهبودى از اين شيوه روى بر تافته اند و براى برآوردن مقصود راهى ديگر جسته اند. مناسب است بخشى از مقدمه بسيار دقيق و خواندنى ايشان را بياوريم:
بهرحال ترجمه اى را كه اينك از نظر خوانندگان مى گذرانم بعد از چهل سال مطالعه مداوم و مراجعه به تاريخ صحيح و الهام گرفتن از احاديث صحيح اهل بيت به اين صورتى كه ملاحظه مى شود پرداخته ام و تفسير ساده آن را با ترجمه قرآن هماهنگ و يكزبان آورده ام. باشد كه با آرامش خاطر مطالعه آن دنبال شود و كسى در فهم مطلب در جا نزند و عقبگرد نكند تا پرانتزها را پيدا كند.
بيفزاييم كه اشتباهات و لغزشهايى كه برخى مترجمان با عدم عنايت به ظرافتهاى ادبى و شناخت روابط واژگانى مرتكب شده اند در اين ترجمه به چشم نمى خورد. مثلاً بنگريد به ترجمه آيه 214 از سوره بقره (أم حسبتم أن تَدخلو الجنة …) و مقايسه كنيد با ترجمه ها, و نقد مرحوم سيدمحمد فرزان بر ترجمه پاينده (مقالات فرزان, ص403) و ترجمه هاى كهن مانند: تفسير نسفى, ج1, ص67. همچنين ترجمه آيه 221 سوره بقره: (و لاتنكحوا المشركات) را مقايسه كنيد با ترجمه هاى ديگر. و نيز ترجمه آيه 14 سوره رعد (له دعوة الحق) را مقايسه كنيد با ترجمه هاى ديگر كه اين بخش از آيه را (الا كباسط كفيّه) ديگران چگونه ترجمه كرده اند.
به هرحال گفتنيها درباره سبك و سياق, شيوه ترجمه و تفسير, بهره گيرى از دانشهاى جنبى در تفسير و تبيين و ديگر ويژگيهاى اين ترجمه بسيار است. امّا گفتنى است كه اين ترجمه و تفسير در جريان ترجمه هاى قرآن يك تحوّل است و اميد است با نقد و بررسيهاى عالمانه و منصفانه راه كمال بپويد و در شناخت قرآن كريم و معارف درياوار آن فروغى پيشتر هلد. بدان اميد. تفسير القرآن بالقرآن عند العلّامة الطباطبايى خضيّر جعفر. (قم, دار القرآن الكريم, 1411). 400ص, وزيرى.
قرن چهاردهم هجرى را بايد قرن تحوّل در جريان تفسيرنگارى دانست.تحوّل عظيم فكرى و فرهنگى در اين قرن در پديد آمدن آثار بسيارى با ديدگاههاى گونه گون در ابعاد مختلف فرهنگ اسلامى بسيار مؤثر بوده است. جريان تفسير نگارى از اين تحوّل بهره فراوانى داشته و آثار فراهم آمده در آستانه قرآن پس از اين تحوّل ـ گو اينكه با كاستيها و لغزشها و حتّى گاه با انحرافها ـ بسيار خواندنى و تنبّه آفرين است. الميزان فى تفسير القرآن, اثر جاويدان علّامه طباطبايى در ميان اين مجموعه آثار, اثرى است بى مانند و قلّه اى است افراشته. مؤلف بزرگ اين كتاب در پديد آوردن اين تفسير عظيم, چنان ديده بانى سترگ و هوشيار, حركتهاى مختلف فرهنگى و نگرشهاى گونه گون تفسيرنگارى را زير ذرّه بين تحقيق نهاده و با بهره مندى از سلاح پرتوان قرآن, به تصحيح انديشه و نقد بينشها پرداخته و با پرتوگيرى از قرآن به تفسير آيات الاهى همت گماشته است. سخن از تفسير گرانقدر الميزان در اين مختصر نمى گنجد. عالمان و آشنايان به تفسيرنگارى در مناسبتهاى مختلف درباره آن سخن گفته اند. (ر.ك: على الأوسى. الطباطبائى و منهجه فى تفسيره الميزان; يادنامه مفسّر كبير استاد علّامه سيد محمد حسين طباطبايى. قم, انتشارات شفق, 1361, ص 209 ـ 249; مقاله با علّامه طباطبايى در الميزان, دوّمين يادنامه علّامه طباطبايى, مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى, تهران, 1363, ص305 ـ 329; مقاله نظريات فلسفى علّامه در الميزان, مهر تــابـــان, انتشــــارات باقرالعلوم تهران, ص41 ـ 45; مفتاح الميزان, ج1, ص15 ـ 49; كيهان فرهنگى, شماره 8, سال ششم) اين بنده نيز با بضاعت مزجاة مطالبى در اهميت الميزان و جايگاه آن در ميان تفاسير و چگونگيهاى الميزان نگاشته ام.(ر.ك: حوزه, شماره 24, ص57 ـ 63; كيهان فرهنگى, سال ششم, شماره هشتم, ص12, مقاله جايگاه الميزان در ميان تفاسير.) امّا تبيين ابعاد مختلف الميزان و شناسايى و شناساندن محتواى آن تلاشهاى بيشترى را مى طلبد.
به هر حال, نقطه اوج تفسير علّامه طباطبايى, روش تفسيرنگارى آن بزرگوار و بهره گيرى از قرآن در تبيين آيات قرآن و تدبّر در آيات براى دست يافتن به معانى آيات است. كتاب مورد گفتگو در پى آن است تا پيشينه اين شيوه را در تفسير نگارى بازشناسى كند و جايگاه الميزان را در اين ميان به نمايش گذارد. كتاب با مقدمه اى درباره چگونگى تأليف آن مى آغازد و با باب اوّل كه بحثى است درباره شخصيت علمى, استادان و آثار علّامه و سير تاريخى تفسير نگارى و روشهاى آن ادامه مى يابد. مؤلف در باب دوّم به آغاز و تطّور روش (تفسير قرآن به قرآن) پرداخته و در ضمن آن از چگونگى تفسير موضوعى, تفسير آيات به كمك (سياق) و تفسير آيه به وسيله ديگر سخن گفته است. در باب سوّم از چگونگى بهره گيرى از اين روش در علوم قرآنى و نيز مباحث كلامى بحث كرده و نمونه هايى به دست داده است. كتاب به روى هم اثرى است سودمند و گرانقدر. در پايان كتاب فهرست مصادر و آيات و فهرست موضوعات آمده است. امّا فهرستهاى لازم ديگرى بر جاى مانده و فهرست موضوعات كتاب نيز بسيار مجمل و نارساست. جاى يك فصل در اين كتاب خالى است و آن چگونگى ارتباط اين روش تفسيرى با سنت و احاديث تفسيرى است. برخى از سر ناآگاهى اين شيوه را نوعى بى توجهى به (عترت) در تفسير تلقّى كرده اند كه يكسره خطاست و اين بنده در مقالات ياد شده به اين نكته اشاراتى داشته ام. المناقب
موفّق بن احمد بن محمد المكّى الخوارزمى. تحقيق مالك المحمودى. (قم, مؤسسة النشر الإسلامى, 1411). 412 ص, وزيرى.
(من چه بگويم درباره مردى كه فضايل او را دشمنانش از راه كينه جويى و حسد انكار كردند, و دوستانش از ترس و بيم پنهان داشتند, باز ازين ميان آن قدر فضيلتهاى وى انتشار يافت كه خاور و باختر را فرا گرفت). آنچه ياد شد, سخن مفسّر بزرگ و اديب دانشور, جاراللّه زمخشرى مــؤلف تفسيـــر گرانقدر الكشـــّاف است. (ر.ك: داستـــــان غدير, ص284). ايــن كــــــلام از يكسوى نشانگر فاجعه اى است سترگ در تاريخ اسلام كه بايد از آن به عنوان تحريف حقايق تاريخى نام برد, و از سوى ديگر بيانگر آفتاب سپيده گشاى شخصيت علوى است كه از پس ابرهاى تيره و تار كينه ها و حقدها, همچنان پر فروغ مى تابد و راه مى نمايد.
آنچه در مجموعه آثار تدوين يافته در فرهنگ اسلامى با عناوين (مناقب), (فضايل) و … درباره آن امام انسانيت مى يابيم, نمى است از آن يم, و كتاب مورد گفتگو نيز تلاشى است كارآمد در زمينه مناقب علوى و فضايل آن بزرگوار. مؤلف از عالمان, محققان و محدثان بزرگ قرن پنجم هجرى است كه شرح حال نگاران وى را به گستردگى در دانش و بلاغت در بيان ستوده اند و از او به عنوان خطيبى بزرگ و محدثى جليل و شاعرى بلند آوازه ياد كرده اند.
مناقب خوارزمى هماره مورد توجه عالمان بوده و از قرن پنجم به بعد يكى از منابع مهم حديثى به شمار مى رفته است. مؤلف عرضه احاديث را از بيان نام, كنيه و القاب على ـ ع ـ آغاز كرده و با بيان نسب آن بزرگوار ادامه داده است. در فصل چهارم از سبقت امام ـ ع ـ در اسلام سخن رفته و در فصول ديگر درباره محبت پيامبر به وى و ترغيب به دوستى و نهى از دشمنى با آن بزرگوار, گستره دانش, حقمدارى, برترى وى در ميان اصحاب, زهد در دنيا, نبرد وى با باغيان قاسط و مارق و ناكث, آيات نازل شده در شأن وى, و … احاديثى آمده است.
مناقب, بار نخست در سال 1313 به صورت سنگى نشر يافته بود. پس از آن در سال 1385 با مقدمه اى به قلم محمدرضا خرسان درباره كتابهاى مناقب و شرح حال مؤلف و بدون تحقيق منتشر شد. اين دو چاپ مغلوط بوده و افتادگيهايى نيز داشته است. اينك جاى سپاسمندى است اثرى به اين گرانقدرى با چاپى منقّح عرضه مى شود. محقق محترم كتاب را بر اساس دو نسخه خطى تصحيح كرده و احاديث آن را با مصادر حديثى مقابله و تطبيق نموده و در پانوشتها براى احاديث متن, مصادر ديگرى نيز ياد كرده است. تصحيح رجال متن بر اساس منابع رجالى و زدودن تصحيفها و تحريفها از اسناد احاديث, از جمله ديگر تلاشهاى محقق است. افزون بر اين, احاديث شماره گذارى شده و واژه هاى غريب اماكن آن توضيح داده شده اند. كتاب مقدمه اى دارد به قلم استاد جعفر سبحانى كه در ضمن آن از شخصيت والاى على ـ ع ـ در كتاب و سنت, شرح حال مؤلف, استادان و شاگردان و آثار وى و نيز شيوه تصحيح و تحقيق كتاب سخن رفته است. تصحيح و تعليق كتاب به روى هم كارآمد است. امّا فهرست آن گويا نيست و به فهرستهاى فنّى و كارآمدتر كتاب نيازمند بود كه اميد است در چاپ دوّم اضافه شود. المعجم المفهرس لألفاظ نهج البلاغه
محمد دشتى و كاظم محمدّى. (چاپ دوّم: قم, دفتر نشر امام على ـ ع, 1369). 504 « 261 ص, وزيرى.
نهج البلاغه اثر جاودانه متفكر, متكلم, مفسّر و فقيه گرانقدر, سيد رضى ـ ره ـ در عالم كتاب از جمله موفقترين و مشهورترين آثار اسلامى است. شرحها و آثار فراهم آمده درباره آن حجم عظيمى از ميراث تحقيقى ما را تشكيل مى دهد. در سده هاى اخير و به موازات گشوده شدن ابعادى تازه در پژوهشها, درباره نهج البلاغه نيز آثار سودمند و كارآمدى پديد آمد. از جمله اين آثار است كتابهاى كليدى و واژه نامه ها و فهرستهاى موضوعى. اين بنده در مقامى ديگر از اين گونه نگاشته ها ياد كرده ام. (مجله حوزه, شماره 13, ص164, مقاله نگاهى به معجم ها.) كتاب ياد شده نيز در همين زمينه است با ويژگيها و برجستگيهاى شايان و قابل توجه. چاپ اوّل كتاب به سال 1364 در 1460 صفحه به همراه متن نهج البلاغه, مصادر خطبه ها, نامه ها و كلمات قصار و... منتشر شد و مورد توجه مجامع علمى, پژوهشگران و استادان قرار گرفت و در فراتر از مرزهاى ايران اسلامى نيز نشر يافت و تحسين محققان را برانگيخت.
گزينش متنى دقيق و مقابله شده با كهنترين نسخه نهج البلاغه, آوردن جمله هاى تمام و كاملاُ مفهوم و به اصطلاح (يصح السكوّت عليها) با آوردن مرجع ضماير و جعل مبتدا و خير در داخل پرانتز و … از جمله مزايا و برجستگيهاى اين اثر كارآمد و گرانقدر است.
اينك چاپ دوّم آن با بهره ورى از اظهار نظرهاى استادان و محققان و بازنگرى دقيق از سوى دفتر نشر امام على ـ ع ـ منتشر شده است; با اين مزايا:
1)كنترل دقيق اعراب گذاريها, 2)بازنگرى دقيق جعل مبتدا و خبر, 3)كنترل دقيق مواد و چينش عناوين, 4) اصلاح اغلاط چاپى و زدايش كاستيها و نارساييها, 5)بازنگرى جملات و كوتاه سازى آنهابا حفظ مفيد و كامل بودن كه مآلأ حجم كتاب بسيار كوچكتر از چاپ اوّل شد, 6)چاپ ترجمه اى همراه متن عربى, 7)چاپ شكيل و زيبا و چشم نواز; از جمله چاپ مواد و عناوين با رنگ قرمز.
در چاپ حاضر, شرح لغات و مصادر نهج البلاغه حذف شده است. اولى بدان جهت كه ترجمه به همراه متن آمده است و دومّى براى اينكه تفصيل آن در بحثى جداگانه از سوى دفتر نشر امام على ـ ع ـ با دقتها و مزاياى بيشترى منتشر شده است. به هر حال المعجم المفهرس لألفاظ نهج البلاغه, يكى از بهترين و دقيقترين و كارآمدترين كتابهاى كليدى است.سعى مؤلفان مشكور باد. سير قضاوت در ادوار تاريخ
على حجتى كرمانى.(تهران, انتشارات مشعل دانشجو, 1369). 576 ص, وزيرى.
پهنه گيتى هماره آوردگاهى بوده است ميان ظلم و عدل. در اين كشاكش هماره تاريخ, گو اينكه زورمداران و زراندوزان و تزويرگرايان غالباً حق را به مسلخ مى بردند و فرودستان ستم مى كشيدند; امّا عدالتخواهى به عنوان آرمانى والا هرگز از يادها نمى رفت و تأكيد بر آن هماره با نگرشهايى گونه گون در اجتماع انسانى ظهور و بروز داشته است. ديدن و نگريستن چگونگى دادگريها و عدالت طلبيها و داوريها در كشاكش اين آوردگاه و نيز آگاه شدن از اينكه جريان دادگرى و داورى نيز تا چه اندازه آزاد بوده و يا تحت تأثير قدرتهاى ياد شده حق را به مسلخ مى برده است; بحثى دلكش است و اين كتاب عهد ه دار آن.
زمينه بحث بسيار گسترده و فراخ دامن است و مؤلف محترم كوشيده است تا جنبه هايى از آن را در ادوار تاريخ بنماياند. كتاب در پانزده فصل تدوين يافته است: فصل اوّل عهده دار نگرشى است به پيشينه داورى در اجتماع انسانى و آنگاه گزارشى از (تفتيش عقايد) ومسائل مربوط به آن. در فصل دوّم از قضاوت در ديار مصر باستان و در ميان آشوريان و قوم يهود سخن رفته است و در فصل سوّم از داورى ايران باستان و ادوار تاريخى بعد تا عهد صفويان. در فصل چهارم و پنجم از قضاوت و چگونگى آن در هندوستان, چين, ژاپن و آتن بحث شده و در فصل ششم از تطورات قضايى در سير تحوّلات اجتماعى نطامهاى سياسى سخن رفته است. در فصـــل هفتم تطوّر دادرسى در تـــاريخ روم باستان و چگونگى آن نقد و بررسى شده است. فصل هشتم عهده دار بحث از آيينهاى دادرسى در جوامع فئودالى است و فصل نهم درباره ماجراى تنبّه آفرين انگيزيسيون يا تفتيش عقايد با پيامدهاى آن است. فصل دهم, قضاوت در انگلستان را به بحث نهاده است و در فصل يازدهم ودوازدهم از ديدگاههاى قضايى فيلسوفانى چون افلاطون و مفكّرانى چون منتسكيو سخن رفته است. فصل سيزدهم به بحث از تطوّر دادرسى در تاريخ اسلامى مى پردازد و چگونگى آن را در نظامها و حكومتهاى مختلف, هوشمندانه بررسى مى كند. در فصل چهاردهم با عنوان (بعد مذهبى قضاوت) به ديدگاه اسلام درباره داورى پرداخته تا خواننده به درستى دريابد كه آنچه در فصل پيشين آمده تا چه اندازه با اسلام و نگرش آن همگون بوده است. اين بحث با بحث (رشوه)و گزارش داستانى هيجان انگيز پايان مى پذيرد. فصل پانزدهم قضاوت در قانون اساسى است و نيز گزارش چند فرع فقهى.
چنانكه پيشتر ياد كرديم, موضوع بحث بسيار گسترده است و از اين روى برخى از بخشهاى كتاب به اختصار نهاده شده است; امّا مطمئنّاً (ايجاز مخل) نيست. فهرست موضوعى كتاب, گويا و خوب است و امّا فهرستهاى ديگر را ندارد كه اميد است در چاپهاى بعدى افزوده شود.كتاب بر روى هم خواندنى و سودمند است و با توجه به اينكه در اين باب پژوهشى درخور دست كم در فارسى نداشته ايم, حسن انتخاب و تحقيق شايسته مؤلف ستودنى است.يادآورى كنيم كه پيشتر از اين, كتاب ارزنده نهاد دادرسى در اسلام را از جناب آقاى محمد حسين ساكت داشتيم كه به سير تطوّر دادرسى در اسلام با نگرشى بسيار گذرا به داورى در جهان پيش از اسلام پرداخته است. معاد در نگاه وحى و فلسفه
محمد باقر شريعتى سبزوارى. (تهران, مؤلف). 346 ص, وزيرى.
اعتقاد به واپسين روزگار و زندگانى اخروى با سرشت انسان آميخته است; از اين روى انسانهاى حق طلب به گونه هاى مختلف به آ ن باور دارند و از منظرهاى مختلف به آن مى نگرند.
در آموزه هاى قرآن و سنت يكى از مهمترين و گسترده ترين آموزه ها, معاد باورى و توجه دادن انسان به حيات اخروى و زندگانى جاودانى است. محققان و نويسندگان اسلامى در تبيين و توضيح مسائل معاد و جهان پس از مرگ آثار فراوانى نگاشته اند. اين آثار با توجه به مشربهاى فكرى و عقيدتى مؤلفان گونه گون بوده است. از جمله آثار سودمند و دقيقى كه مؤلف آن به اين بحث از نگاه فلسفه و وحى نگريسته و در پرتو آگاهيهاى فلسفى و آموزشهاى وحيانى باريك نگريهاى گرانقدرى نموده و حقايق قابل توجهى ارائه نموده, كتاب ياد شده است.
كتاب با مقدمه اى از استاد محمد تقى جعفرى در اهميت موضوع و قدردانى از كتاب مى آغازد و با پيشگفتار مؤلف ادامه مى يابد. آنگاه بخش اوّل كتاب است با نگرشى دقيق به نقش معاد و ابعاد آن در زندگى انسان. در بخش دوّم با تبيين روش بحث از روح, اثبات آن, بقاى آن و ماجراى تسخير روح سخن رفته است. در بخش سوّم ديدگاههاى مختلف در موضوع معاد بازنگرى شده و به مسأله تناسخ رسيدگى شده است. بخش چهارم عهده دار بحث از قيامت است با نگرشى به معاد از نظرگاه فلسفه خلقت, لزوم معاد از نظر عدالت و …
بخش پنجم را بايد حساسترين بخش كتاب به حساب آورد كه به بحث انديشه برانگيز و بسيار مهم معاد جسمانى پرداخته و با طرح دقيق (مشكل) به نگرشهاى گونه گون درباره آن رسيدگى كرده و در پرتو دلايل فلسفى, وحيانى اثبات كرده است. شبهات معروف مربوط به معاد جسمانى در اين فصل آورده شده و با پاسخ گويى بدانها, بحث روشنتر شده است. اين بخش با آيه اى جامع و يا به تعبير مؤلف با جامعترين آيه درباره رستاخيز پايان مى پذيرد; (ختامه مسك). در آخرين بخش, بحث برزخ, سؤال و حيات قبر, فلسفه وجود برزخ, تجسّم و بقاى اعمال مطرح شده و به نكات قابل توجهى از جمله تجسّم روابط در آخرت, تجسّم روابط امام و امت, زندگى دوزخيان و… رسيدگى شده است.
چنانكه پيشتر آورديم, كتاب در موضوع خود از جمله آثار سودمند و خواندنى است. گزيده اسناد سياسى ايران و عثمانى
(تهران, دفتر مطالعات سياسى و بين الملى وزارت امور خارجه, 1369). 15«786 ص, وزيرى.
شناخت تاريخى تحوّلات و چگونگى كشورهاى همسايه براى مردم ما يك ضرورت است; به ويژه برخى از كشورها كه جريانها و حركتهاى حاكم بر آنها نقش مستقيم و شايان توجهى در تحوّلات ايران داشته است. تاريخ و تحوّلات امپراطورى عثمانى كه روزگارى از قدرت شگرف و وسعتى عظيم برخوردار بود, از اين دست تحقيقات است. بى گمان از جمله مقدمات لازم براى پژوهشى درخور و استوار, دست يافتن به انبوه اسناد و مدارك موجود در نهادهاى سياسى دو كشور و اطلاع وسيع از طرز روابط دولتها و ملتهاست. به ديگر سخن, دريافتن تحوّلات و چگونگى آنها و بهره ورى و پنداندوزى از فراز و نشيبهاى تطوّر اين روابط جز در پرتو اسناد تاريخى كه نمايانگر آن تحولّاتند به درستى ميسّر نيست. از اين روى همت (شوراى عالى نظارت بر تدوين و نشر اسناد) در وزارت امور خارجه ستودنى است كه براى تدوين و نشر اسناد همّت ورزيده و اينك جلد اوّل از گزيده اسناد سياسى ايران و عثمانى را به گونه اى زيبا روشمند و دلپذير عرضه كرده است.
اين جلد عمدتاً حاوى اسناد سالهاى 1211 تا1270 هجرى قمرى است. كتاب با مقدمه اى در تبيين ضرورت نشر اين گونه اسناد آغاز مى شود و با پيشگفتارى درباره چگونگى تدوين اين مجموعه ادامه مى يابد. متن كتاب در شش فصل تدوين يافته است: فصل اوّل نگاهى است گذرا به نكاتى مهم از تاريخ ايران و عثمانى. فصل دوّم اسناد متبادل سران دو كشور و دولتمردان ايران و عثمانى است. در فصل سوّم اسناد مربوط به امور سرحدى, سابقه تاريخى آن و اسناد محمرّه و قراردادهاى بين دولتين گزارش شده است. فصل چهارم عهده دار گزارش اسناد امور سرحدّى دولتين, اسناد مذاكرات ارزنة الروم و اسناد سرحدّى كردستان و آذربايجان است. در فصل پنجم صورت گفتگوهاى مأموران دولتهاى چهارگانه (ايران, عثمانى, روس و انگليس) گزارش شده است. و در فصل ششم نمونه هايى از احكام و قباله هاى قراء سرحدّى ايران و عثمانى آمده است. بخش پايانى كتاب به عنوان ضميمه حاوى اسامى سلاطين عثمانى و تصاوير برخى از آنهاست; به همراه پنج قطعه نقشه امپراطورى عثمانى.
به هر حال كتاب در مجموع بسيار كارآمد تنظيم شده است و براى پژوهشگران در اين زمينه سودمند و كارگشا خواهد بود. يادآورى كنيم كه بخش عمده محتواى كتاب در اين جلد و مجلدات ديگر اسنادى است كه بازخوانى مى شود. از اين روى بايد دقت فراوانى معمول شود كه اسناد به غلط ثبت نگردند. در اين جلد, در صفحه 786 يك سطر مانده به آخر, (پاره اى) و در صفحه 827, سطر دوّم, (بناء عليه) و در صفحه 829 در عبارت عربى اوّل سند, (وقعت من جريان الصيغة و القبض), (لدينا) درست است. در همان صفحه در آغاز صفحه در آغاز سند كلمه (شرّ) زايد است. در صفحه 831 (من اتّبع) درست است. در صفحه 832 (بما) صحيح است. در صفحه 839 در عبارت عربى (الذين هم) و در صفحه 840, سطر 7 (على عهدة البائع) و در سطر 8 (فى الشريعه) و در سطر 9 (بعوضين) ودر صفحه 841, سطر 6و7 (الأطياب) و در صفحه 844, سطر 17 (خيار الغبن) و سطر 18 (كتصرّف) صحيح است. البته آنچه آمد, برخى قطعاً از اغلاط چاپى است. به هر حال حساسيت موضوع دقّت افزونترى را مى طلبد. با سپاسمندى از اين تلاش عظيم توفيق دست اندر كاران اين مجموعه را از خداوند خواهانيم زندگى اجتماعى در حكومت عباسيان
محمد مناظر احسن. ترجمه مسعود رجب نيا. (چاپ اوّل: تهران, شركت انتشارات علمى و فرهنگى, 1369). 388ص, وزيرى.
كتاب حاضر نمونه اى است از يك تحقيق عالمانه و باريك بينانه كه سوگمندانه امروز, بدين دقت و وسواس, كمتر انجام مى گيرد. نويسنده در اين اثر با توغل در متون عربى و انگليسى و فرانسوى و نشريات ادوارى, اثرى بسيار كارآمد و سودمند فراهم آورده و نقبى به دهليزهاى زندگى اجتماعى مردم در حكومت عباسيان زده و زواياى آن را دقيقاً نمايانده است. اين كتاب در هفت فصل سامان داده شده است: در فصل نخست به بررسى منابعى پرداخته است كه در آن چگونگى زندگى اجتماعى مردم در دوره حكوميت عباسيان نمايانده شده است. اين منابع عبارت است از: آثار ادبى و اخلاقى, آثار داستانى ونقالى, آثار تاريخى, ديوانى, رجالى, كتيبه ها و…. فصل دوّم كتاب عهده دار چگونگى پوشاك مردم در اين دوره است: پوشش سر, تكه هاى تن پوش, ردا, سروال, جامه هاى مشخص بعضى از گروهها, جامه زنان و....مورد تدقيق قرار گرفته و از چگونگى آن به تفصيل سخن رفته است. در فصل سوّم و چهارم از خوراك و خانه و اثاثه آن سخن رفته است و انواع خوراك مردم (سبزيها, شيرينيها, ميوه ها, وسايل آشپزى و مسائل ديگرى ازاين گونه) به دقت مورد تحقيق قرار گرفته است. هكذا در بحث از خانه و اثاثه آن, به بها و مال الاجاره خانه ها, انواع خانه ها, آرايش خانه ها, مصالح ساختمانى و … اشاره شده است. در فصل پنجم كتاب به شكارگرى پرداخته شده و اطلاعات دقيقى از جانوران شكارى, ابزار شكار, جنبه هاى اقتصادى شكار و… به دست داده شده است. بازيهاى درون و بيرون خانه, و جشنها و شيوه برگزارى آن, از مسائلى است كه در فصل ششم و هفتم مورد پژوهش قرار گرفته و مؤلف به نكات بسيارمهمّى اشاره كرده است.
منابع مؤلف در فراهم آوردن اين اثر بسيار گسترده و همه جانبه است و استفاده وى از اين منابع, چشمگير و فراوان. هيچ بندى از اين كتاب بدون استناد به منبع نوشته نشده است و هيچ جا مطلبى به تسامح و غفلت گرفته نشده است. از اين رو خواننده با مطالعه اين اثر مطمئن است كه متنى مستند, عالمانه و عميق را در پيش رو دارد. در مثل فصل سوّم كتاب كه به بررسى (خوراك) مردم پرداخته شده, مستند به 776 يادداشت است. افزون بر اينكه در بسيارى از يادداشتها, چند منبع مورد استناد قرار گرفته است. ترجمه كتاب, روان و خواندنى است و (بوى ترجمه) از آن استشمام نمى شود. مطالعه و تأمل دراين اثر, بسيار مفيد و پرحاصل است. اميد است كه تحقيقاتى ازاين دست, نمونه اى باشد براى آنان كه به كندو كاو در تاريخ مى پردازند و گتره اى مى نويسند. فهارس ربيع الأبرار
اعداد السيد على العدنانى. (منشورات الشريف الرضى, قم, 1411). 456ص, وزيرى.
ربيع الأبرار از آثار مهم, سودمند و گرانقدر متكلم, مفسّر و اديب بزرگ قرن ششم, محمود بن عمر زمخشرى است. ربيع الأبرار به شيوه آثار ادبى پيش از زمخشرى تدوين يافته و در ضمن بابهاى مختلف آثار, اخبار قصص, لطايف و حقايق بسيارى را عرضه كرده است. اين كتاب از جهاتى قابل توجه است و گفتگو درباره آن در اين مختصر نمى گنجد, و سخن تفصيلى درباره آن در شماره اى ديگر خواهد آمد.
به هر حال, بهره ورى از آثارى كه كشكول وار از هر درى سخنى رانده و از هر فنّى ظرايفى را گرد آورده اند و استفاده از محتويات آنها, دشوار و ديرياب است. فهرستهاى متنوع و كارآمد براى دستيابى به محتوى اين گونه آثار تلاشى است بسيار سودمند و ستودنى. ربيع الأبرار تا اين سالهاى اخير به صورت خطى باقى بود. محققى از دانشوران عراقى با تحقيقى دقيق آن را در چهار جلد منتشر كرد و همان چاپ در قم به گونه افست نشر يافت. ناشر ايرانى براى رسيدن به هدف ياد شده تهيه و تنظيم فهارس كتاب را به آقاى سيد على عدنانى ـ كه از فاضلان و محققان حوزه علميه قم هستند- پيشنهاد كرد كه اينك حاصل تلاش گرانمايه آقاى عدنانى را در پيش رو داريم.
فهرستها عبارتند از: فهرست آيات قرآن, احاديث قدسى, احاديث پيامبر, گفتار انبياء, احاديث اهل البيت, فهرست اخبار و آثار, اشعار, اعلام, جايها, فرقه ها طايفه, امّتها, كتابهاى ياد شده در متن, حادثه ها, رويدادها, و روزهاى مشهور و فهرست موضوعات.
از جنبه هاى مهم و ستودنى ربيع الأبرار نقل روايات بسيارى است از اهل البيت ـ ع ـ. برخى از عالمان شيعه با تكيه به اين بخش از ربيع الأبرار تشيّع و يا دست كم استبصار مؤلف را احتمال داده اند. (روضات الجنات, ج120, ص8 ـ 123) يادآورى كنيم كه ناشرى ديگر ربيع الأنوار را به گونه افست و با در هم ريختن تنظيم و تدوين محقق چهار جلد را در پنج جلد منتشر ساخت و مألاً بسيارى از ارجاعهاى محقق را به صفحات گونه گون كتاب بى ثمر ساخته است, و اين فهرست نيز با آن چاپ همخوانى نخواهد داشت.

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 6  صفحه : 10
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست