responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 55  صفحه : 20

اخبار


درگذشتگان آيةاللّه ستوده
زنده ياد مرحوم آيةاللّه حاج شيخ محمدتقى ستوده, از اساتيد مشهور سطح عاليه حوزه علميه قم به شمار مى رفت. فقيد سعيد در سال 1340 قمرى در اراك, در بيت علم و فضيلت زاده شد. پدرش مرحوم حجةالاسلام آقا شيخ رحمت الله قاضى اراكى (م.1353ق.) صاحب مكارم اخلاق و فضائل انسانى بود. وى پس از فراگيرى مقدمات و سطوح در مدرسه حاج محمد ابراهيم اراك (آنجا شرح لمعه را نزد مرحوم حجةالاسلام آقاى نصير الاسلامى و رسائل و مكاسب را نزد حضرات آيات: سيد محمد باقر شهيدى گلپايگانى و شيخ محمد امامى خوانسارى آموخته), در 26 سالگى (1366ق.) به قم مهاجرت كرد و باقيمانده سطوح عاليه و كفايه را نزد اساتيد وقت فراگرفت و پس از آن به درس هاى فقه و اصول مرحوم آيةاللّه بروجردى به مدت 14 سال, حاضر شد و مورد توجه ايشان قرار گرفت و در زمره اصحاب تدوين (جامع احاديث الشيعة) درآمد. آن مرحوم, همزمان نزد مرحوم آيةاللّه حاج سيد احمد خوانسارى به فراگيرى فلسفه و كلام (شرح تجريد, مشارق و شرح منظومه) پرداخت و در كنار تحصيل, به تدريس سطوح عاليه نيز پرداخت و اين بيش از 50 سال از عمر شريفش را تشكيل داد. معظم له پس از وفات آيةاللّه بروجردى, به درس اصول آيات عظام: محقق داماد و آقاى اراكى و درس فقه آيةاللّه العظمى گلپايگانى (7سال) و آيةاللّه حاج آقا مرتضى حايرى حاضر شد و مبانى علمى خويش را استوار ساخت. فقيد سعيد با همّتى والا در بيش از نيم قرن تدريس خويش موفق شد بارها معالم و قوانين (5 دوره), شرح لمعه (3دوره), مكاسب (7دوره) و كفايه (7دوره) و شرح تجريد و شرح باب حادى عشر را در ايام تحصيل و تعطيل تدريس نمايد و صدها تن از فضلا و علماى حوزه هاى علميه را پرورش دهد. او در درس و بحث خويش بسيار جدّى بود و از سرما و گرما نمى هراسيد و حتى در روز فوت فرزندش, با اندكى تأخير ـ به دليل دفن او ـ به درس حاضر شد و از فوت وقت, پوزش خواست. از هياهوى زمانه, خود را به كنارى كشيده بود و وظيفه خويش را در تربيت و پرورش طلاب مى ديد و بنا بر احساس نياز, با وجود شايستگى و اصرار اساتيد و علماى حوزه براى تدريس خارج فقه, تنها به تدريس سطوح عاليه پرداخت و مى گفت:
بايد ديد نياز چيست؟ اگر براى خدا باشد, هرچه باشد خوب است. درس خارج گفتن طالبش زياد است, درس هاى پايين را كمتر مى گويند.
او با يك عمر زهد و سادگى و وارستگى زيست و از متاع دنيا, جز در حدّ ضرورى نيندوخت. در سال 1377ش. از سوى مركز مديريت حوزه علميه قم به عنوان استاد نمونه شناخته شد و در مراسمى از او تجليل به عمل آمد. وى علاوه بر سال ها تحصيل و تدريس و تأليف, به امامت جماعت در مسجد رضائيه قم اشتغال داشت و سراسر روزش را به خدمت به مردم و حوزه علميه مى گذراند. تواضع و فروتنى, وقار و متانت, زهد و سادگى, حسن خلق و دورى از غيبت و جدل و مراء در زندگى اش مشهود همگان بود و زبانش به شكر حق گويا.
برخى از آثار وى عبارتند از:
1. تقريرات درس آيةاللّه بروجردى (فقه و اصول).
2. تقريرات درس آيةاللّه محقق داماد (اصول).
3. شركت در تدوين (جامع احاديث الشيعه).
4. حاشيه بر مكاسب و كفايه.
آيةاللّه ستوده پس از پشت سر نهادن يك دوره بيمارى, سرانجام در 80 سالگى, در روز يكشنبه 28 صفرالخير 1420ق/23 خرداد 1378 ـ روز شهادت پيامبر اكرم و امام مجتبى ـ چشم از جهان فروبست و در 29صفر, پس از تشييع شايسته و نماز آيةاللّه وحيد خراسانى بر پيكرش, در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ به خاك سپرده شد. درگذشت آيةاللّه مروّج
عالم ربّانى, فقيه اصولى بقيةالسلف الصالح حضرت آيةاللّه آقاى حاج سيد محمد جعفر موسوى جزايرى مروّج ـ قدّس سرّه ـ يكى از مفاخر علماى شيعه در عصر كنونى به شمار مى رفت.
وى در جمادى الثانى 1328ق. در شوشتر, در بيت علم و تقوا و فضيلت زاده شد. پدرش مرحوم آيةاللّه سيد محمدعلى جزايرى (م1356ق.) ـ از شاگردان آيات عظام: آخوند خراسانى و سيد محمد كاظم يزدى و از علماى محترم شوشتر و صاحب (رسالة فى الامامة) ـ (نقباء البشر 4/1538) بود, كه نسبش با چهار واسطه به علامه سيد عبداللّه بن علامه سيد نورالدين بن علامه فقيه محدّث سيد نعمت اللّه موسوى جزايرى (م1112ق.) ـ شاگرد علامه مجلسى ـ مى رسد.
فقيد سعيد پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و فراگيرى خواندن و نوشتن, به آموختن علوم دينى روى آورد و ادبيات و سطوح را نزد پدر بزرگوارش و اديب علامه سيد على اصغر جزايرى (م1348ق.) فراگرفت. بيست ساله بود (1348ق.) كه به حوزه علميه نجف مهاجرت كرد و نزد حضرات آيات: آقاى شاهرودى, سيد على نورى, شيخ محمد حسين حايرى و سيد جواد طباطبائى تبريزى سطوح عاليه را فراگرفت و پس از آن به درس خارج آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهانى, آقا ضياء عراقى, شيخ موسى خوانسارى, سيد محمود شاهرودى (فقه و اصول) و سيد محسن حكيم (فقه) حاضر شد و مبانى علمى خود را استوار ساخت و همزمان به تدريس سطوح عاليه (مكاسب و كفايه) و تأليف رساله هاى متعدد فقهى و اصولى پرداخت و پس از زمانى چند, تدريس خارج فقه و اصول را آغاز كرد, كه عموم فضلا و روحانيون سادات جزايرى از شاگردان وى به شمار مى روند. در اخراج عمومى ايرانيان از عراق در سال 1350ش. (1390ق.), وى به ايران آمد و در اهواز ساكن شد و به تأليف و تدريس و ارشاد مؤمنان پرداخت و خانه اش محلّ راهنمايى و گره گشايى از كار مردم بود. وى از آيات عظام: آقا ضياءالدين عراقى, سيد ابوالحسن اصفهانى و سيد محمود شاهرودى اجازه اجتهاد داشت. معظم له بر مبانى فقه و اصول و فلسفه, احاطه فراوان و بيانى شيوا و خطّى بسيار زيبا داشت و از دقّت فراوان در مطالب علمى برخوردار بود. از مظاهر تشخّص دورى مى كرد و با وجود اصرار فراوان, از امامت جماعت و مرجعيت و نشر فتاوايش خوددارى ورزيد. زندگى اش بسيار ساده بود و وجوهاتى را كه بدو مى رسيد به فوريت به مستحقّان آن مى رسانيد. وى در خدمت به طلاب, از هيچ كوششى فروگذار نمى كرد و براى احترام به استادش, تا پايان عمرِ آيةاللّه سيد محمود شاهرودى به درس وى حاضر مى شد و براى رعايت حال مادرش, از خواندنِ نماز خود در مساجد نجف و حرم اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ خوددارى مى كرد و نمازش را در خانه اش به جاى مى آورد (تا مادرش با او نماز بخواند). از اوقات خويش بهره فراوان برد و آثار متعددى را پديد آورد. برخى از آنها عبارت است از:
1. منتهى الدراية فى شرح الكفاية (8ج) ـ كه از بهترين و معروف ترين شروح كفايه در حوزه هاى علميه است.
2. هُدى الطالب فى شرح المكاسب (3ج) سه جلد ديگر آن آماده چاپ بوده و شش جلد آن خطّى است.
3. مبانى تكملة الوسيلة. (حدود و ديات)
4. المسائل المستحدثه. (بيمه, بانك, ربا, تلقيح مصنوعى و ذبح حيوانات با ماشين آلات, تشريح, خيابان هايى كه به وسيله دولت كشيده مى شود)
5. رساله در نفى الوطن الشرعى.
6. رساله در درايةالحديث.
7. رساله در علم كلام.
8. رساله در قاعده (حرمت اعانت بر اثم).
9. رساله درقاعده (لاضرر).
10. رساله در (حلق اللحية).
11. رساله در (مالكيت عبد در فاضل ضريبه).
12. رساله در (قاعده جبّ).
13. رساله در (قاعده تجاوز و فراغ).
14. رساله در (حكم حاكم در ثبوت هلال).
ھ ـ حاشيه بر توضيح المسائل با اشاره اجمالى به ادله احكام
15. شرح اجتهاد و تقليد عروةالوثقى.
16. كتاب الطهارة.
17. احكام افعال صبى در فقه شيعه.
18. تقريرات درس فقه آيةاللّه حكيم. (طهارت, حج, نكاح, اجاره, مساقات و مضاربه)
19. تقريرات درس فقه آيةاللّه شاهرودى. (صلاة)
20. تقريرات درس اصول آيةاللّه شاهرودى. (دوره كامل) ـ 6 ج ـ
21. تقريرات درس فقه آيةاللّه سيد جمال گلپايگانى. (قاعده لاتعاد) ـ كه در ماه مبارك رمضان تدريس شده است ـ
22. شرح مناسك حج آيةاللّه ميرزاى نائينى. (2ج)
23. هداية الانام فى الفروع الفقهية. (نقباء البشر 1/293)
سرانجام آن مرد بزرگ, پس از عمرى 90ساله در روز شنبه 25 ذيقعدةالحرام 1419ق. (23 اسفند 1377ش.) روز دحوالارض, بدرود حيات گفت و در يكشنبه با تشييعى پرشكوه و شايسته و نماز آيةاللّه وحيد خراسانى بر پيكر پاكش, در صحن حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه ـ سلام اللّه عليها ـ به خاك سپرده شد.
* درگذشت آيةاللّه انصارى قمى
عالم ربانى حضرت آيةاللّه آقاى حاج شيخ محمود انصارى قمى ـ طاب ثراه ـ يكى از علماى مشهور تهران به شمار مى رفت. فقيد سعيد در سال 1340ق. در قم, در خانواده تقوا و فضيلت ـ كه نسب به محدث جليل القدر, شيخ الطائفة سعد بن عبداللّه بن ابى خلف اشعرى قمى (م300ق) صاحب (المقالات والفرق) مى بردند ـ همراه با برادرش, حضرت آيةاللّه حاج شيخ احمد انصارى ـ كه حدود 20 سال است در زندان هاى رژيم بعثى عراق زندانى است و از سرنوشت او خبرى نيست ـ به دنيا آمد. در ده سالگى پدرش شيخ محمد حسين زاهد را كه يكى از زهّآد و عبّاد شهر و از ملازمين آيةاللّه آقا شيخ ابوالقاسم قمى و آيةاللّه حاج شيخ مهدى حكمى قمى بود, را از دست داد و تحت سرپرستى برادران دانشمندش حضرات حجج اسلام: حاج شيخ مرتضى و حاج شيخ محمد على انصارى قرار گرفت و دروس اوليه را در مكتبخانه فراگرفت.
25ساله بود (1367ق.) كه به توصيه برادرانش براى فراگيرى علوم دينى همراه با برادر توأم خويش رهسپار نجف اشرف گرديد و به تحصيل ادبيات و سطوح نزد مرحوم آيةاللّه شيخ مرتضى طالقانى پرداخت. سپس سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: حاج سيد يحيى يزدى و حاج ميرزا حسن يزدى و آيةاللّه سيد محمد روحانى و آيةاللّه حاج شيخ مجتبى لنكرانى و ميرزا محمد اردبيلى فراگرفت و پس از آن به درس خارج آيات عظام: سيد عبدالهادى شيرازى, سيد محسن حكيم و سيد ابوالقاسم خويى حاضر شد و از محضر ايشان, به ويژه آيةاللّه خويى (كه در درس هاى فقه و اصول و تفسير ايشان, به طور مرتب شركت جُست و تقريرات آنها را نگاشت) بهره هاى فراوان بُرد. در اين زمان وى و برادرش ـ كه بسيار هم شكل و شمايل بودند و تشخيص آنان از يكديگر مشكل بود ـ در حوزه نجف به علم و فضل و تقوا و گره گشايى از كار طلاّب و زائران ايرانى مشهور بودند و هركس كارى داشت بديشان مراجعه مى كرد و آنان براى حلّ مشكلات ديگران, سر از پاى نمى شناختند و با كمال جديّت, در انجام خواسته هاى مردم مى كوشيدند.
وى در سال 1384ق. به تهران آمد و به فعاليت هاى دينى و اجتماعى, مانند امامت جماعت و رسيدگى به امور محرومان و نيازمندان پرداخت و در هر كار خيرى (مانند: احداث مساجد و درمانگاه ها و تهيه مايحتاج زندگى براى نوعروسان) شركت مى كرد. او موفق شد دو مسجد, ثامن الائمه و جواد الائمه ـ عليهما السلام ـ را در خيابان ناصر خسرو بنياد نهاد و در احداث بيمارستان خيريه سوم شعبان (تهران) و ثامن الائمه (مشهد) شركت نمايد. وى در توسعه و تجديدبناى حرم مطهر حضرت رقيه (دمشق) شركت فعال داشت و در اين راه زحمات بسيارى كشيد. به انجام مستحبات و پرهيز از مكروهات تقيّد فراوان داشت. با آغاز نهضت اسلامى مردم ايران و دستگيرى امام خمينى در سال 1342, وى و برادرش در ترغيب و تشجيع علماى نجف به حمايت از امام راحل, نقشى مهم بر عهده داشتند و از هيچ اقدامى فروگذار ننمودند.
تواضع و فروتنى در رفتارش مشهود بود و به همه كس ـ از وضيع و شريف ـ ابتدا به سلام مى نمود. خُلقى خوش و گفتارى نيك داشت و در امر به معروف و نهى از منكر كوشش بسيار مى كرد. به سادات علاقه بسيار داشت و در جلو پاى آنان بلند مى شد و مقدم بر آنان راه نمى رفت. در رسيدگى به حال ضعيفان, از هيچ كوششى فروگذار نمى كرد. به صله رحم و زيارت علماى بلاد اهميت فراوان مى داد و از سرِ عشق به ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ مكرّر به زيارت عتبات عاليات و مشهد مقدس و حرمين شريفين مشرّف مى شد و در عزاى آنان با صداى بلند مى گريست و در روز عاشورا, بدون عبا و با پاى برهنه حركت مى كرد.
مورد وثوق و اعتماد بسيار مراجع تقليد بود و بسيارى از ايشان, امر تغسيل و تدفين خويش را بدو محوّل نموده بودند. وى از آيات عظام: شاهرودى, سيد عبدالهادى شيرازى, حكيم, خويى, امام خمينى, گلپايگانى و خوانسارى اجازه اجتهاد و امور حسبيه و از حضرات آيات: شيخ آقا بزرگ تهرانى و نجفى مرعشى اجازه روايت داشت. به گفته حضرت آيةاللّه سبحانى (او پاكدامن زيست و پاكدامن مُرد, از او مكروهى را نديدم و فكر مى كنم كه انديشه گناه نيز در خيال او نبود).
برخى از آثارش عبارتند از:
1. تقريرات درس فقه آيةاللّه حكيم.
2. تقريرات درس فقه آيةاللّه خويى (طهارت, صلاة, زكات, خمس و صوم و مكاسب محرمه, بيع و خيارات ـ آماده چاپ)
3. تقريرات درس اصول آيةاللّه خويى. (دوره كامل)
4. تقريرات درس تفسير آيةاللّه خويى. (كه بعدها به نام (البيان فى تفسير القرآن) به چاپ رسيد).
سرانجام آن خدمتگذار صادقِ دين, در سحرگاه جمعه 23 ذيقعدة الحرام 1419ق (سالروز شهادت امام رضا) برابر با 21اسفند 1377ش. در 79 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش صبح شنبه در تهران, و عصر در قم با شكوه فراوان تشييع و پس از نماز آيةاللّه وحيد خراسانى بر آن, در مقابر اشعريين ـ قبرستان شيخان ـ در جوار برادران عالِم و بزرگوارش ـ قدّس اللّه اسرارهم ـ به خاك سپرده شد. عاش سعيدا و مات سعيدا.
* درگذشت آيةاللّه كشميرى
عالم و عارف ربّانى حضرت آيةاللّه آقاى سيد عبدالكريم كشميرى, يكى از علماى حوزه علميه نجف به شمار مى رفت. آن مرحوم در سال 1345ق. در بيت علم و فضيلت, در نجف اشرف به دنيا آمد. پدرش مرحوم آيةاللّه سيد محمدعلى رضوى كشميرى حايرى (م1369ق.) داماد مرحوم آيةاللّه العظمى سيد محمد كاظم طباطبايى يزدى صاحب (عروةالوثقى) و فرزند علامه فقيه آيةاللّه سيد محمد حسن كشميرى (م1328ق.) ـ از شاگردان فاضل اردكانى و مولا محمدتقى هراتى ـ و امام جماعت حرم حضرت سيّد الشهدا بوده است. (نقباء البشر 1/409)
فقيد سعيد پس از فراگيرى مقدمات و ادبيات نزد پدر بزرگوارش, به يادگيرى سطوح عاليه نزد حضرات آيات: بهجت (رسائل), شيخ راضى تبريزى (مكاسب), شيخ محمد حسين تهرانى قاجار (كفايه), شيخ مجتبى لنكرانى (تتمه رسائل) شيخ صدرا بادكوبه اى (شرح منظومه) و شيخ عبدالحسين غروى رشتى (اسفار) پرداخت و پس از آن به درس خارج فقه و اصول آيات عظام: سيد ابوالقاسم خويى, سيد عبدالاعلى سبزوارى, ميرزا حسن بجنوردى, و شيخ على محمد بروجردى حاضر شد و مبانى علمى خويش را استوار ساخت و از استادش, آيةاللّه خويى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمد. وى پس از آن به تدريس سطوح عاليه و فلسفه روى آورد و بارها كفاية الاصول و شرح منظومه را به فضلاى نجف آموخت; تا بدانجا كه متن كفايه و منظومه سبزوارى را حفظ شده بود و نامش به عنوان يكى از اساتيد مسلّم سطح در نجف, مشهور بود. وى علاوه بر تدريس و تأليف, به امامت جماعت در مسجد جمال (و پس از وفات مرحوم آيةاللّه مظفر) در مسجد مسابك ـ و در پنجشنبه و جمعه هر هفته در صحن حضرت سيدالشهدا ـ پرداخت و افزون بر علوم اسلامى, در استخاره نيز دستى توانا داشت و مورد مراجعه مكرّر مردم از داخل و خارج نجف مى بود. نيز از آن از اساتيد فن, صنايع ظريفه (هنرهاى دستى, نقاشى و خطاطى) و علوم غريبه (جفر و اعداد و حروف) را به خوبى آموخته بود, كه هم اكنون نمونه هايى از خط و نقاشى وى در آرامگاه مرحوم سيّد (در نجف) و در قم موجود است.
معظم له, مراتب عالى سير و سلوك و عرفان و اخلاق را از محضر آيةاللّه شيخ مرتضى طالقانى و آيةاللّه شيخ عباس قوچانى و آقا سيد هاشم حسينى حدّاد فراگرفت و بسيارى از ختومات و اذكار را از آن مرد بزرگ (مرحوم طالقانى) و شيخ على اكبر اراكى و سيد افضل حسين هندى آموخت و در اين طريق, صاحب نَفَس و هماره در حال مراقبت نفس مى بود. فقيد سعيد در سال 1400ق. (1359ش.) به قم آمد و يكسره به اذكار و ختومات خويش پرداخت و در عين حال بسيارى از استخاره هاى رجال حكومت به وسيله وى انجام مى گرفت.
برخى از تأليفات ايشان, عبارت است از:
1. شرح كفايةالاصول.
2. رساله در مبحث قطع.
3. رساله در طلب و اراده.
4. تقريرات درس اصول آيةاللّه خويى.
5. تقريرات مطالب اخلاقى آيةاللّه شيخ مرتضى طالقانى.
سرانجام آن عالم بزرگوار پس از پشت سر نهادن دوران بيمارى و عمرى 74ساله, در روز چهارشنبه 20 ذيحجةالحرام 1419ق. (18 فروردين 1378ش.) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در روز پنجشنبه با حضور باشكوه علما و فضلا تشييع, و پس از نماز آيةاللّه بهجت بر آن, در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه ـ سلام اللّه عليها ـ به خاك سپرده شد. عاش سعيداً و مات سعيداً.
* حجةالاسلام والمسلمين خادمى شيرازى
عالم عامل, خدمتگذار ساحت مقدس حضرت بقيةاللّه الاعظم (عج) حضرت حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ محمد خادمى ـ قدّس سرّه ـ يكى از علماى معروف شيراز به شمار مى رفت.
فقيد سعيد در سال 1346ق. (1306ش.) در روستاى (قرية الخير) داراب زاده شد و پس از فراگيرى قرآن و خواندن و نوشتن, در پانزده سالگى (1361ق.) به شيراز مهاجرت نمود و ادبيات را فراگرفت. سپس راهى حوزه علميه قم شد و سطوح عاليه را از محضر حضرات آيات: مرعشى نجفى (مكاسب و كفايه) و طباطبايى سلطانى (رسائل) بياموخت. در حدود سال 1370ق. به نجف اشرف مهاجرت كرد و مدت سه سال از درس هاى فقه و اصول آيةاللّه العظمى خويى بهره مند شد. سپس به قم بازگشت و در درس هاى آيةاللّه العظمى بروجردى شركت جُست. آنگاه بنا بر دعوت عده اى از مردم شيراز و امر آيةاللّه بروجردى به شيراز بازگشت و به تأليف, تبليغ, تدريس, امامت جماعت و شركت در مجالس درس آيةاللّه حاج شيخ بهاءالدين محلاتى پرداخت و دمى از تلاش نياسود. به غير از تأليفات ارزشمندش, موفق شد مسجد حضرت بقيةاللّه را در فلكه اطلسى (دروازه قرآن) شيراز بنياد نهد. وى عالمى وارسته و مربّى شايسته و منتظر حقيقى حضرت ولى عصر ـ عليه السلام ـ بود و تمام تأليفاتش, درباره وجود مقدّس آن حضرت است. آنها عبارتند از:
1. ياد مهدى ـ عجل اللّه فرجه الشريف.
2. رجعت يا دولت كريمه اهلبيت.
3. نشانه هاى ظهور حضرت ولى عصر.
4. خورشيدى كه از مكه طلوع مى كند.
5. يوسف ناپيداى فاطمه ـ سلام اللّه عليها. (چهل حديث)
6 . غيبت امام عصر(ع) يا پنهانى خورشيد عدالت.
7. مجموعه فرمايشات حضرت بقيةاللّه.
8. جوان مسيحى در خدمت حضرت بقيةاللّه.
9. فروغ بى نهايت.
10. مكتب مهدى و تكامل جهانى.
11. حجت منتظر و دعاء.
12. خورشيد هشتم امامت.
وفاتش در 72سالگى (10 فروردين 1378ش.) برابر با 12 ذيحجةالحرام 1419ق. رخ داد و پس از تشييعى شايسته و پرشكوه و نماز آيةاللّه ابوالحسن حدائق بر پيكر پاكش, در بقعه چهل تن دارالرحمه شيراز به خاك سپرده شد.
* شهادت آيةاللّه صدر
فقيه بزرگوار و عالم عالى مقدار, حضرت مستطاب آيةاللّه شهيد آقاى سيد محمد صدر ـ قدّس سرّه ـ يكى از فقها و علماى بزرگ نجف اشرف به شمار مى رفت. فقيد سعيد در 17 ربيع الاول 1362ق. در بيت علم و تقوا و فضيلت, در نجف زاده شد. خاندان وى, يكى از پرافتخارترين و شريف ترين بيوت علمى شيعه است, كه نسب به حضرت امام موسى بن جعفر الكاظم ـ عليه السلام ـ مى رساند. در اين نسب شريف, خاندان (صدر), (شرف الدين), (نورالدين), (آل ابى سبحه) و (آل ابى الحارث) مشتركند و اغلب آنان از مفاخر مراجع تقليد و مدافعان حريم تشيع به شمار مى روند.
پدر بزرگوارش آيةاللّه سيد محمد صادق صدر, از علماى مشهور و زاهد نجف و از شاگردان آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهانى و ميرزاى نائينى و امام جماعت حرم اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ فرزند آيةاللّه علامه سيد محمد مهدى صدر از شاگردان آخوند خراسانى و حاج آقا رضا همدانى و ـ امام جماعت حرم ابى عبداللّه الحسين(ع) ـ فرزند آيةاللّه العظمى سيد اسماعيل صدر (1258ـ 1338ق) از مراجع تقليد شيعه و از بزرگ ترين شاگردان ميرزاى شيرازى, فرزند آيةاللّه العظمى سيد صدرالدين محمد موسوى اصفهانى (1193ـ1264ق.) شاگرد وحيد بهبهانى و سيد بحرالعلوم و داماد شيخ جعفر كاشف الغطاء و استاد شيخ انصارى و صاحب روضات, فرزند علامه بزرگوار سيد صالح موسوى (1122ـ1197ق.) ـ نوه شيخ حرّ عاملى ـ مى باشد. (ببينيد: منتهى الآمال 2/258ـ260, تكملة امل الأمل/ 104ـ106)
معظم له دوران كودكى را در دامان پاك پدر و جدّ مادرى اش, آيةاللّه شيخ محمدرضا آل ياسين (1297ـ1370ق.) ـ از مراجع تقليد نجف و خواهرزاده آيةاللّه سيد حسن صدر ـ گذرانيد و از آن زمان با علم و تقوا خو گرفت.
در يازده سالگى به لباس روحانيت درآمد و به فراگيرى علوم دينى پرداخت. ادبيات را نزد پدرش و علامه شيخ حسن طراد عاملى و سيد طالب رفاعى فراگرفت و در سال 1379ق. وارد (كلّية الفقه) گرديد و نزد حضرات آيات: شيخ محمدرضا مظفر, سيد محمدتقى حكيم و شيخ محمدتقى ايروانى شاگردى كرد و همزمان دروس انگليسى, تاريخ, روان شناسى و جامعه شناسى را در آن دانشكده فراگرفت و در سال 1383ق. از آنجا فارغ التحصيل گرديد. پس از آن مكاسب و كفايه را نزد حضرات آيات: سيد محمدتقى حكيم, شيخ صدرا بادكوبه اى و سيد محمد باقر صدر فراگرفت و سپس در درس هاى فقه و اصول آيات عظام: سيد ابوالقاسم خويى و سيد محمد باقر صدر و درس فقه آيات عظام: امام خمينى (مكاسب) و آقاى حكيم (مضاربه) شركت جُست و مبانى علمى خويش را استوار ساخت, و از حضرات آيات: شيخ آقا بزرگ تهرانى, شيخ مرتضى آل ياسين, سيد عبدالاعلى سبزوارى و حاج آقا حسين خادمى اجازه نقل روايت اخذ نمود. اجتهاد معظم له در سال 1396ق. ـ در 37سالگى ـ از سوى آيةاللّه سيد محمد باقر صدر مورد تأييد قرار گرفت و از همان زمان به تدريس سطوح عاليه پرداخت و در سال 1410ق. به تدريس خارج فقه و اصول و تفسير دست يازيد و شاگردان بسيارى را تربيت نمود. او هر روز دو درس فقه و اصول, و در روزهاى تعطيلى حوزه درس تفسير را القا مى كرد و در فرصت هاى غير درسى, به تأليف و تصنيف و پاسخگويى به استفتائات مؤمنين و امامت جماعت در حرم اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ مى پرداخت و از يك زندگى ساده و زاهدانه برخوردار بود. تواضع و فروتنى در حياتش مشهود همگان بود و به مردم عشق مى ورزيد و هماره ساعاتى پيش و پس از نمازش براى رسيدگى به امور مؤمنين مى نشست و با كمال ملاطفت و مهربانى به سخن آنان گوش فرامى داد. آن مرد بزرگ نخستين كسى بود كه در مسجد كوفه نمازجمعه را اقامه كرد و در خطبه هايش, به انتقاد از رژيم بعثى پرداخت و آزادى علماى دينى را طلب كرد. وى به توصيه دولتيان عراق, مبنى بر دعا و حمايت از صدام وقعى ننهاد و عباى سياه خويش را به عباى سفيد ـ به نشانه كفن پوشيدن ـ مبدّل ساخت و در ماه شعبان فتوا به وجوب پياده روى به كربلا ـ كه رژيم بعث آن را ممنوع ساخته بود ـ صادر كرد و مردم را به نافرمانى و سرپيچى از دستورات رژيم ترغيب ساخت. وى از سوى رژيم بعث, نه بار به زندان افكنده شد (كه يك بار آن چهار سال به طول انجاميد) و از قى
ام انتفاضه حمايت كرد. وكلايش را به سراسر عراق فرستاد و آنان را به اقامه جمعه و جماعت واداشت و جانى تازه در كالبد مردم عراق دميد و اميد به آينده اى روشن را در دل هاى آنان, نويد مى داد.
تمديد اقامت طلاّب خارجى, اصرار بر معافيت طلاب از خدمت سربازى, كسب مجوّز و چاپ برخى از كتاب هاى دينى از ديگر خدمات اوست.
برخى از تأليفات چاپى آن فقيه شهيد, عبارتند از:
1. موسوعة الامام المهدى(ع):
الف) تاريخ الغيبة الصغرى; (اين كتاب به نام (…نگرشى به تاريخ غيبت صغرى) به فارسى درآمده است)
ب) تاريخ الغيبة الكبرى;
ج) تاريخ مابعد الظهور;
د) اليوم الموعود بين الفكر الماديّ والدينى;
(مؤلف بزرگوار, اين كتاب را در 29سالگى نگاشت, و يكى از بهترين كتاب ها درباره امام مهدى ـ عليه السلام ـ است و آيةاللّه سيد محمد باقر صدر بر آن مقدمه اى ارزشمند به نام (بحث حول المهدى) نگاشته و به فارسى ترجمه شده است).
2. اضواء على ثورةالحسين ـ عليه السلام.
3. اشعة من عقائد الاسلام.
4. نظرات اسلامية فى اعلان حقوق الانسان ـ نقد و بررسى اعلاميه حقوق بشر از ديدگاه اسلام.
5. فلسفة الحج و مصالحه فى الاسلام.
6. ماوراء الفقه. (10ج)
7. فقه الاخلاق. (ج1)
8. فقه الفضاء ـ در برگيرنده تكاليف شرعى مكلّفين در كُرات آسمانى.
9. فقه الطّب ـ متضمّن احكام پزشكى مكلّفين.
10. الصراط القويم ـ رساله عمليه.
11. منهج الصالحين (5جلد) ـ فقه فتوايى همراه با تفصيل و ذكر مسائل جديد.
12. مناسك الحج.
13. كتاب الصلاة ـ فقه فتوايى مختصر.
14. بحث حول الكذب.
15. بحث حول الرجعة.
16. بحث حول البداء.
17. القانون الاسلامى وجوده, صعوباته, منهجه.
18. منة المنان فى الدفاع عن القرآن (2ج).
و آثار خطى آن مرجع فقيد عبارت است از:
19. اللمعة فى احكام صلاة الجمعة. (تقريرات درس آيةاللّه سيد اسماعيل صدر)
20. تقريرات درس اصول آيةاللّه خويى. (دوره كامل)
21. تقريرات درس اصول آيةاللّه سيد محمد باقر صدر. (دوره كامل)
22. تقريرات درس فقه امام خمينى. (مكاسب)
23. تقريرات درس فقه آيةاللّه خويى. (طهارت)
24. تقريرات درس فقه آيةاللّه صدر. (طهارت)
25. مقالات متعدد در فقه, تفسير, ادبيات عرب, مقالات اجتماعى.
26. مقالات بسيار در مجلاّت (الايمان), (النجف) و (العرفان).
27. جلد پنجم (موسوعة الامام المهدى).
آن فقيه شهيد با درسش, تأليفاتش, خدماتش و اقداماتش چهره اى مشهور و مورد توجه شيعيان عراق قرار گرفت و اين باعث شد; تا خشم رژيم بعثى عراق عليه او برانگيخته شود تا سرانجام در روز جمعه 10 ذيقعدة الحرام 1419ق. (17 اسفند 1377ش.) در 57 سالگى, پس از بازگشت از نماز مغرب و عشا همراه با دو فرزندش حجج اسلام: سيد مصطفى و سيّد مؤمل صدر (دامادهاى آيةاللّه شهيد سيد محمد باقر صدر) مورد سوء قصد حراميان بعثى قرار گرفت و خون پاك هر سه بر (ساحة العشرين) نجف بر زمين ريخت و هر سه به شرف شهادت نائل آمدند.
با انتشار خبر شهادت ايشان, موجى از خشم, مردم مظلوم عراق را فراگرفت و در بسيارى از شهرهاى عراق, تظاهرات و قيام هاى مردمى برپا شد كه با خشونت بى سابقه رژيم, سركوب گرديد و بسيارى در اين قيام ها به شهادت رسيدند. در ايران و ساير كشورهاى اسلامى, تا مدت هاى فراوان مجالس بزرگداشتش برگزار گرديد و از مقام علمى و عملى معظم له تقدير شد.
ناصرالدين انصارى
* درگذشت آيةاللّه خالصى
آيةاللّه حاج شيخ عباس خالصى خراسانى, دانشمندان و مشاهير برجسته خطه قائنات و فردوس, پس از شصت سال خدمت, تدريس و ارشاد در 91 سالگى در بخش سرايان از توابع شهرستان فردوس چشم از جهان فروبست.
مرحوم خالصى در سال 1328ق. مطابق با سال 1289ش. در بخش بيهود كه از توابع شهرستان قائن است, چشم به جهان باز كرد و در خانواده اى مؤمن و دانا پرورش يافت. پدرش آقا على اكبر بيهودى مردى كشاورز و زحمت كش و مادرش زنى پارسا و دانا بود.
بيهود زادگاه و خاستگاه برخى از علما و شعراى نامى است. آيةاللّه شهيد گرانقدر شيخ محمد حسن فنائى (شهادت 1341ق.), آيةاللّه شيخ محمد على حائرى (متوفاى 1374ق.) و دانشمند و فاضل فرزانه شيخ محمد باقر عرفانى (دام ظله ـ متولد 1328ق.) و… از همان جا برخاستند و شهرت علمى قابل توجى حاصل كردند.
علامه خالصى پس از نشو و نما و سپرى دوران كودكى, به تحصيل علوم دينى رو آورد و در اثر هوش و ذكاوت سرشار دوره مقدمات و ساير دروس ادبى را نزد ملا محمد على محسنى (معاون) در مدت كوتاهى فراگرفت. وى در 19 سالگى ( سال 1347ق.) به حوزه علميه جعفريه قائن پيوست و از عنايات فقيه اصولى آيةاللّه سيد حسين امام (متوفاى 1376ق.) برخوردار شد. ايشان كتاب هاى معالم الدين و بخشى از شرح لمعه را نزد آيةاللّه سيد على آيتى (متوفاى 1404ق.) و علامه ملا اسحاق زُهانى قائينى آموخت.
استاد خالصى جهت ادامه تحصيلات عالى خود در سال 1352ق. به مشهد مقدس رهسپار شد و از انوار و بركات بى پايان حضرت ثامن الحجج(ع) بهره مند گرديد. وى دروس مختلف حوزه را از محضر اساتيدى چون حضرات آيات: سيد حسين فقيه سبزوارى (بخشى از شرح لمعه و رسائل و قوانين الاصول), شيخ آقا بزرگ شاهرودى (بخشى از رسائل و مكاسب), ميرزا مهدى اصفهانى (خارج اصول و دروس معارف الهى به مدت دو سال) و ميرزا احمد كفائى (خارج فقه و اصول) بهره مند شد. وى در حادثه معروف گوهرشاد حضور داشت و خاطرات جالبى از اين واقعه نقل مى كرد و به طور معجزه آسايى از مرگ حتمى نجات يافت.
زنده ياد خالصى سرانجام در سال 1356ق. وارد عتبات عاليات مى شود و از انوار مطهر و بركات روح افزاى علوى كمال استفاده را مى نمايد و در آنجا به تهذيب و پرورش روح و اخلاق مى كوشد. وى دروس عالى خارج فقه و اصول و معارف الهى را در حوزه كهن نجف اشرف نزد حضرات آيات: شيخ ضياءالدين عراقى (اصول), شيخ محمد حسين غروى اصفهانى (معارف الهى), سيد ابوالحسن اصفهانى (فقه), شيخ موسى خوانسارى (اصول), سيد جمال الدين گلپايگانى (معارف الهى) و سيد محمود شاهرودى (اصول) حاضر گشت و از دانش سرشار آنان بهره ها برد, و اجازات اجتهادى و روايى از برخى آن ناموران دريافت داشت. در ضمن خود به تدريس كتب سطح اشتغال نمود.
مرحوم خالصى در سال 1360ق. و پس از چهار سال تحصيل و كسب معارف در اثر كسالت جسمانى جهت معالجه نجف را براى هميشه ترك گفت و حدود يكسالى در تهران توقف نمود و به اقامه جماعت و ارشاد اشتغال ورزيد. سپس جهت ديدار پدر و مادر و اقوام به زادگاهش بيهود مراجعت كرد و در اثر احساس مسؤوليت و انجام تكليف الهى به اقامه جماعت و ارشاد و وعظ پرداخت. در كنار وظايف دينى به انجام امور اجتماعى نيز همت گماشت و با همتى بلند و همكارى مؤمنين اقدام به تجديد بناى مسجد جامع بيهود و نيز تجديد بناى حمّام عمومى و نيز احداث غسّالخانه مردگان در همان بخش, نمود.
پس از نه سال اقامت در بيهود, اهالى بخش سرايان فرصت را غنيمت شمرده ايشان را به آن منطقه دعوت نمودند و پس از اصرار آنان و احساس تكليف در سال 1370ق. به آنجا رهسپار و اقامت كرد و به خدمات دينى و علمى و اجتماعى خود ادامه داد. تجديد بناى مدرسه علميه سرايان در سال 1402ق. و نيز تجديد بناى مسجد جامع سرايان در سال 1407ق. و همين طور تأسيس و ايجاد حسينيه ها و هيئت هاى مذهبى در آن سامان از جمله خدمات ايشان در سرايان است.
علامه خالصى در ميان مردم از محبوبيت و احترام خاصى و جايگاه والايى برخوردار بود. كوچك و بزرگ به او ارادت مى ورزيدند. او را ملجا و پناهگاه واقعى خود مى دانستند. صراحت, صداقت و پاكى را در او به خوبى مى ديدند و نصايح و سخنرانى هاى شيرينش را با دل و جان پذيرا بودند. به همين خاطر در ايجاد حركت دينى و مذهبى و دفاع از احكام والاى شرع مقدس با او همگام شدند.
آثار قلمى استاد خالصى به شرح زير است:
1. تقريرات درس اصول آيةاللّه شاهرودى (شامل بيشتر مباحث اصول فقه است).
2. تاريخ ايران (از آغاز تاريخ ايران باستان تا پايان دوره ساسانيان).
3. تاريخ ادبيات عرب (شامل گزيده اى از تاريخ ادبيات و شرح حال بسيارى از شعراى عصر جاهلى است).
4. ادبيات پارسى (شامل دستور ادبيات فارسى و مطالب متفرقه ديگر).
آيةاللّه خالصى در سه سال آخر عمر دچار كسالت و ضعف عمومى شد و سكته هاى مغزى او را رها نساخت و حالت جسمانى اش به وخامت گراييد. سرانجام ساعت 10 صبح روز دوشنبه 11 ذى حجه 1419ق. مطابق با 9 فروردين 1378ش. در 91 سالگى در سرايان پس از حدود نيم قرن خدمات دينى و اجتماعى چشم از جهان فرو بست و به ديدار حق شتافت. انتشار خبر رحلت ايشان جنوب استان خراسان را به سوگ نشاند. مردم و اهالى محترم فردوس, بشرويه, قائن و بجستان و قم جهت تجليل و تشييع پيكرش به سرايان سرازير شدند و بامداد روز سه شنبه از فردوس به سمت سرايان با حضور خيل عظيم مردم آن خطه تشييع و پس از اداى نماز ميت توسط فرزند دانشمند و فرزانه اش علامه شيخ محمد باقر خالصى در قبرستان عمومى سرايان به خاك سپرده شد و مجالس باشكوه و متعددى در سرايان و بشرويه و مشهد مقدس, قم, تهران و… جهت تجليل از شخصيت علمى و اجتماعى آن رادمرد برگزار شد.
* درگذشت علامه شيخ جعفر زاهدى
علامه بزرگوار و حكيم فرزانه حاج شيخ جعفر زاهدى (جورابچى) يكى از اساتيد معقول و منقول دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه مشهد در 84 سالگى در جوار ثامن الحجج(ع) چشم از جهان فرو بست.
استاد زاهدى در 10 ربيع الاول 1335ق. در مشهد مقدس ديده به جهان گشود. پدرش آقا محمود فرزند فرج اللّه اهل بروجرد است كه در مشهد مقدس اقامت نمود.
زنده ياد زاهدى پس از نشو و نما رو به تحصيل علوم دينى آورد و مقدمات و دروس ادبيات عرب را از محضر اساتيدى چون: شيخ محمدتقى شاهرودى, شيخ محمد كاظم دامغانى, شيخ حسن هِروى (اديب هروى) و شيخ محمدتقى اديب نيشابورى آموخت. و دوره سطح را نزد آيات: شيخ مجتبى قزوينى و شيخ هاشم قزوينى با موفقيت سپرى كرد.
نامبرده دروس عالى خارج فقه و اصول را از حضرات آيات: حاج ميرزا احمد كفائى خراسانى, سيد يونس اردبيلى, ميرزامهدى آشتيانى, شيخ محمدرضا كلباسى و سيد محمد هادى ميلانى, و دروس حكمت و فلسفه را از حكيمانى چون: شيخ سيف اللّه ايسى, شيخ مجتبى قزوينى و ميرزا مهدى آشتيانى استفاده نمود, و خود به تدريس و تربيت طلاب پرداخت. ايشان رسماً از سال 1337ش. در دانشكده الهيات دانشگاه مشهد مقدس به تدريس معقول و منقول اشتغال ورزيد و دانشجويان بسيارى را تربيت كرد.
علامه زاهدى در اثر داشتن مقامى ارجمند و جايگاهى والا در علوم اسلامى از آيات و علماى بسيارى, موفق به دريافت اجازات علمى و روايى شد كه مى توان به اجازات حضرات آيات: سيد حسين فقيه سبزوارى (1337ش.), شيخ هاشم قزوينى (1378ق.), حاج آقا بزرگ تهرانى (1380ق.), سيد على بهبهانى رامهرمزى (1388ق.), سيد على مدد قائينى (1382ق.) سيد محسن طباطبايى حكيم (1385ق.) شيخ محمدرضا كلباسى, سيد شهاب الدين مرعشى (1385ق.), ميرزا حسن بن موسى احقاقى (1400ق.) از و ساير طرق و مذاهب: احمد عادل خورشيد (پيشواى طريقه شاذليه) (1392ق.), محمود رنكوسى (1392ق.), شيخ ابوالعباس امرانى حسنى مغربى (1396ق.), محمد اديب حسون (نزيل حلب) (1392ق.) اشاره كرد.
علامه زاهدى از سال 1356ق. در مدرسه نواب و خيرات خان مشهد به تدريس ادبيات و فقه و اصول و تفسير و حكمت پرداخت. آنگاه به تدريس حكمت و فلسفه رو آورد و شرح منظومه و شرح اشارات و ساير كتب عقلى را درس گفت.
آثار قلمى ايشان:
1. ايضاح الاشارات, شرح منطق بوعلى سينا در چهار جلد.
2. خود آموز منظومه, در سه جلد.
3. روش گفتار, در فن معانى و بيان و بديع.
4. قواعد صرف و نحو, دستور زبان عربى.
5. اصول فن خطابه, در صناعت و وعظ و تبليغ.
6. تاريخ فن مناظره, در يونان و مصر و ايران.
7. مبانى فن مناظره, در آداب بحث و جدل.
8. تاريخ اديان, در چين و هند و ايران.
9. مناظرات حضرت رضا(ع) با علماى زردشتى و يهودى و نصرانى.
10. روش پيشوايان, در زندگانى چهارده معصوم(ع).
11. حاشيه بر شرح اشارات.
12. حاشيه بر مكاسب.
13. حاشيه بر اسفار.
14. حاشيه بر شرح منظومه.
15. حاشيه بر كفاية الاصول.
16. حاشيه بر شرح فصوص الحكم.
17. حاشيه بر رسائل.
18. حاشيه بر شرح اصول كافى (از ملا خليل قزوينى).
19. جنگ بين الملل در معرفت غنى اول, در علم كلام در 310 صفحه است.
20. گلشن دانشوران در ترجمه دانشمندان.
21. تفسير زاهدى, در تفسير سوره هاى: يس, صافات و مؤمن.
22. اخلاق از نظر اسلام.
استاد زاهدى سرانجام پس از عمرى خدمت و تدريس در سال 1419ق. مطابق با 1377ش. در 84 سالگى در مشهد مقدس به ديدار يار شتافت.
* درگذشت آيةاللّه علاّمه اصفهانى
آيةاللّه حاج سيد ضياءالدين علاّمه اصفهانى, از محققان نامى علوم اسلامى در آستانه نود سالگى به ملكوت اعلى پيوست.
ايشان در سال 1330ق. در شهر مذهبى و علمى اصفهان ديده به جهان گشود. پدرش علامه محقق و واعظ نامدار سيد محمدحسن فانى (1281ـ 1338ق.) فرزند سيد حسين حسينى يزدى از معاريف اصفهان بود. از جمله آثار قلمى اش مى توان به: 1. اكسير الأخبار; 2. فلاح الايمان فى المواعظ; 3. هداية السالكين; 4. حبيب العاشقين; 5. عقيدة الحق فى شرح الباب الحادى عشر, اشاره كرد.
برادر سيد ضياءالدين, آيةاللّه فقيه نامدار جهان تشيّع سيد على فانى معروف به (علامه اصفهانى) (1333ـ 1409ق.) از مشاهير محققان و مدرسان علوم اسلامى بود.
چنانكه اشاره رفت سيد ضياءالدين علامه در هشت سالگى پدر خود را از دست داد و تحت كفالت مادر خود درآمد. وى پس از تحصيل مقدمات و ادبيات به كار اشتغال ورزيد. پس از چندى بر اثر عشق وافر به تحصيل, كار را رها كرد و به تحصيل پرداخت. وى دروس سطح را از محضر اساتيدى چون: شيخ محمود مفيد و شيخ محمدرضا كلباسى بهره مند شد. علامه علاوه بر تحصيل علوم دينى به كارهاى اجتماعى و سياسى دست زد و شهرت بسيارى به دست آورد كه مى توان به: انتشار دادن هفته نامه دينى (نداى دين) در شهر اصفهان در دوران دكتر مصدق و مبارزه با بهائيان و كليميان و پيوستن به جرگه فدائيان اسلام و حمايت آنان در خطه اصفهان و نيز استقبال و همراهى كردن دانشمند مبارز مرحوم آيةاللّه سيد نورالدين شيرازى (حسينى هاشمى) هنگام ورودش به اصفهان, همين طور ايراد سخنرانى هاى مهيّج و آتشين عليه دستگاه حاكم و انتقاد از اوضاع آن زمان, اشاره كرد.
علامه بر اثر همين مبارزات و مجاهدات, مورد پيگرد و تعقيب دستگاه شاهى قرار گرفت و در حدود 1368ق. مجبور به مهاجرت به عتبات عاليات گرديد و در حوزه مبارك نجف اشرف اقامت گزيد. علماى بسيارى از او ديدن كردند, از جمله ديداركنندگان آيةاللّه سيد ابوالقاسم خوئى بود كه بر اثر سفارش و توصيه ايشان به تحصيلات عالى خود ادامه داد. نامبرده دروس خارج را از محضر آيات: ميرزا عبدالهادى شيرازى, سيد محسن طباطبائى حكيم, سيد محمود شاهرودى و سيد ابوالقاسم خوئى استفاده نمود.
ذوق نگارش و تحقيق ايشان بيشتر در اين دوره شكوفا شد و بر اثر ملازمت و تماس دايم با محقق فرزانه آيةاللّه حاج آقا بزرگ تهرانى و استفاده از محضر او در فنون كتابشناسى و رجال, موفق به نوشتن و تحقيق آثار ارزشمندى گرديد. استاد علامه بيش از ده سال در آن سامان توقف كرد و پس از نيل به مدارج عالى و كسب اجازاتى از اساتيد خود, ابتدا به قم و سپس به اصفهان بازگشت و نيز نزد آيةاللّه سيد على بهبهانى رامهرمزى به تحصيل فقه و اصول پرداخت. منبر و وعظ ايشان يكى از مدارس سيّار و مراكز تربيتى به شمار مى رفت و منزلش براى حلّ مشاكل و عقده هاى اجتماعى پناهگاهى بود. در ضمن به عضويت هيئت علميه حوزه اصفهان درآمد و منشأ بركات و خدمات زيادى شد. خدمات و كمك هاى مادى و معنوى به مستمندان و نيازمندان از باقيات الصالحات ايشان است, كه نزد عام و خاص معروف و باقى خواهد ماند.
زنده ياد علامه از اساتيد و بزرگان بسيارى موفق به دريافت اجازه علمى و روايتى گرديد كه مى توان به اجازات حضرات آيات: شيخ محمود مفيد اصفهانى, شيخ محمدرضا كلباسى اصفهانى, سيد جمال الدين گلپايگانى, ميرزا عبدالهادى شيرازى, سيد محسن طباطبايى حكيم, شيخ آقا بزرگ تهرانى, سيد على بهبهانى رامهرمزى, سيد ابوالقاسم خوئى و سيد شهاب الدين مرعشى, اشاره نمود.
آثار و تأليفات:
1. تفسير ضياء; در تفسير سوره هايى از جزء سيم قرآن كريم به زبان فارسى است كه در يك جلد چاپ شده است.
2. ضياءالدراية فى علم الدراية; در سال 1378ق. در قم چاپ شد.
3. ضياءالقارى فى تجويد كلام البارى; در علم تجويد است و به زبان فارسى چاپ شده است.
4. ضياء الايمان; چهل حديث (به عربى و فارسى) چاپ شده است.
5. در كجاى قرآن نوشته است؟
6. كتاب الحسين(ع) به زبان فارسى در سال 1418ق. توسط دختر فاضله ايشان (خانم ام الفخر علامه) تنظيم و به چاپ رسيد.
7. تحقيق كتاب الوافى; در علم حديث و يكى از آثار مهم علامه فيض كاشانى به شمار است. مرحوم علامه از سال 1402ق. تا سال 1411ق. تحقيق و مقابله متن و نيز تعليق به برخى از مطالب آن را بر عهده گرفت و تحقيق شانزده جلد از آن كتاب شريف را كاملاً و با سعى و كوشش فراوان و رنج بسيار به پايان رسانيد.
8. تحقيق مجمع الرجال; اثر مهم رجالى بزرگ عنايةاللّه على قهپائى و يكى از منابع مهم رجال به حساب مى آيد. مرحوم علامه پس از چندين سال, تصحيح و تعليق بر اين اثر ارزشمند را به پايان برد و آن را در هفت جلد از سال 1384ق. تا 1388ق. در اصفهان به چاپ رسانيد.
استنساخ اين كتاب هشت سال و چاپش چهار سال طول كشيد و در يكى از مكاتبات با علامه محقق حاج آقا بزرگ تهرانى, تهرانى خطاب به ايشان مى نويسند:
به عرض مى رساند آنكه از زيارت خط شريف كه حاكى از ألم فراق مى باشد, بسيار محزون شدم. لكن به رجاء آنكه اين مبارك سفر وسيله شود براى طبع و نشر اين كتابى كه در عالم تشيّع نظير ندارد و براى كافه مجتهدين و محدثين مفيدتر از اين كتاب در شناسايى روات احاديث اهل بيت(ع) كه بدون هيچ گونه تعب و زحمتى آنها را به مقصد خود مى رساند, تأليف نشده.
استاد علامه كه سال هاى آخر عمر خود را در رنج و احساس تنهايى سپرى مى كرد, سرانجام در روز يكشنبه 14 شوال 1419ق. مطابق با 11 بهمن 1377ش. بر اثر شدت بيمارى و نيز سكته مغزى در اصفهان چشم از جهان فرو بست و به ديدار معبود شتافت. پيكر ايشان روز دوشنبه پس از تشييع باشكوهى و اداى نماز ميت توسط علامه سيد حسن امامى, در جوار مزار علامه بزرگ و پاسدار راستين مذهب تشيّع مرحوم مجلسى(قده) به خاك سپرده شد. از او فرزندانى فاضل و محقق به يادگار ماند. اميدواريم ادامه دهنده راه ارزشمند پدر خود باشند.
* درگذشت دكتر ذبيح الله صفا
دكتر ذبيح الله صفا در جمادى اول 1329ق. مطابق با ارديبهشت 1290ش. ديده به جهان گشود. پدرش سيد على اصغر صفا فرزند ميرصفى شهميرزادى بود كه در سال 1351ش. درگذشت.
دكتر صفا پس از نشو و نما در زادگاهش, دوران نوجوانى خود در شهر بابل (مازندران) گذراند و همان جا تحصيلات ابتدايى را به پايان برد. وى در سال 1304ش. به تهران هجرت كرد و در دبيرستان هاى سيروس و دارالفنون تحصيلات متوسطه را گذراند و در سال 1312ش. در رشته ادبى فارغ التحصيل شد.
آنگاه تحصيلات عالى خود را در رشته فلسفه و ادبيات فارسى در دانشسرايعالى ادامه داد و در سال 1315ش. موفق به اخذ ليسانس ادبى گرديد. او پس از گذراندن خدمت افسرى, در دبيرستان (شرف) به تدريس زبان و ادبيات فارسى پرداخت. سپس وارد دانشگاه تهران شد و در سال 1321ش. موفق به دريافت درجه دكتراى ادبيات گرديد; پايان نامه دكتر صفا رساله ارزشمند حماسه سرايى در ايران بود كه موفقيت چشمگيرى حاصل نمود. صفا پس از فراغت از تحصيل, ابتدا به سمت دانشيارى و بعد از سال 1327ش در سمت استادى دانشگاه تهران به تدريس تاريخ ادبيات اشتغال ورزيد و سرانجام به عنوان (استاد ممتاز دانشگاه) شناخته شد, در سال 1348ش. بنا به درخواست خود, بازنشست گرديد.
مرحوم دكتر صفا در طول عمر فرهنگى خود سمت ها و پست هاى حساسى را تصدى كرد و از اين راه خدمات فرهنگى و اجتماعى بسيارى به يادگار گذاشت. برخى از خدمات وى بدين قرار است: معاونت و كفالت اداره دانشسراهاى مقدماتى (1320ش.) رياست اداره هاى تعليمات عاليه و تعليمات متوسطه به انضمام اداره دانشسراها (1325ش.) رياست بخش تبليغات هلال احمر و عضويت هيأت مديره و مركزى آن جمعيت (1326ش.) استادى كرسى تاريخ زبان و ادبيات فارسى (از سال 1327ش.) دبيركل كميسيون ملى يونسكو در ايران (1325 تا 1343ش), عضو هيأت نمايندگى ايران در كنفرانس هاى عمومى سازمان يونسكو, رياست كنفرانس عمومى تفاهم شرق و غرب در بلژيك (1958م.) رياست دانشكده ادبيات دانشگاه تهران, عضويت هيأت مديره شركت مؤلفان و مترجمان ايران, عضو پيوسته فرهنگستان ايران, رياست اداره كل انتشارات و تأليفات و روابط دانشگاهى دانشگاه تهران (از سال 1335 تا 1341ش) و… دكتر صفا از سال 1312ش. همكارى خويش را با بسيارى از مجلات و ماهنامه هاى فرهنگى كشور آغاز كرد و حاصل اين همكارى نگارش ده ها مقاله تحقيقى در نشرياتى مانند: سخن, يغما, فرهنگ, تهران, ايران امروز, مهر, جلوه, دانش و… در موضوعات ادبى, تاريخى و فلسفى بوده است. وى همچنين اقدام به تأسيس و نشر ماهنامه هاى ادبى و علمى كرد, و محصول سال ها فعاليت وى انتشار و سردبيرى تعدادى از مجلات و نشريات به شرح زير گرديد:
الف) ماهنامه مهر به صاحب امتيازى و مديريت مجيد موقر. صفا از سال 1312ش. سمت معاونت سردبيرى مجله را بر عهده گرفت و در سال 1315ش. سردبير اين مجله شد.
ب) مجله وزين و معروف سخن. دكتر صفا در سال 1320ش. امتياز مجله را گرفت و به مديريت ايشان و سردبيرى دكتر پرويز ناتل خانلرى به مدت يكسال اداره شد و پس از آن به دكتر خانلرى جاى خود را با دكتر صفا عوض كرد.
ج) روزنامه شهباز كه از معروف ترين روزنامه هاى دهه 1320ش. بود. صاحب امتياز روزنامه رحيم نامور و سردبير آن از سال 1323ش. دكتر صفا بود.
د) هفته نامه شباهنگ به صاحب امتيازى و مديريت دكتر صفا. در مرداد 1323ش. در تهران منتشر شد و در خلال بحران نفت (آبان/ 1323ش.) با ساعد مراغه اى به مخالفت برخاست و در عين حال امتياز نفت مزبور را هم رد كرد. بعدها موضع خود را تغيير داد و به جبهه استقلال پيوست. دوبار هم در سال 1324ش. توقيف شد و در اسفند 1324ش. نيز به مدت يكسال در دام توقيف افتاد. شباهنگ به مدت چهار سال انتشار يافت.
هـ) مجله ارتش. دكت

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 55  صفحه : 20
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست