responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 55  صفحه : 2

ملا اسماعيل خواجويى و نقادى آراى آقا جمال خوانسارى
نورى محمد



مسأله زمان يكى از مهم ترين مسائل علم كلام و فلسفه است و از آن براى اثبات واجب الوجود و نيز حدوث ممكنات بهره مى گيرند. ابن سينا در اشارات, وجود زمان را بديهى دانسته و عنوان بحث از آن را (تنبيه) قرار داده است; ولى تعريف زمان را مشكل دانسته و عنوان آن را (اشاره) گذارده است. اما پس از ابن سينا وجود زمان نيز مورد شك و ترديد و بحث و جدل قرار گرفته است. برخى از متكلمان طرفدار نظريه زمانِ موجود شده و آن را يك امر عينى و واقعى پنداشته اند, و عده اى ديگر نيز به نظريه زمان موهوم گرايش پيدا كرده و آن را تنها توهم و اعتبار ذهن دانسته اند.
مرحوم ميرداماد (محمدباقر بن مير شمس الدين, درگذشت 1040ق.) طرفدار وجود عينى زمان شده به نقد نظريه زمان موهوم پرداخت. حدود هشتاد سال پس از او آقا جمال الدين خوانسارى (درگذشت 1125ق.) كه نظريه زمان موهوم را باور داشت, نقدهاى ميرداماد را پاسخ گفت. نيم قرن پس از او مولى اسماعيل خواجويى (درگذشت 1173ق.) به دفاع از ميرداماد و نظريه زمان موجود برخاسته پاسخ هاى خوانسارى را پاسخ داد.
رساله ابطال زمان موهوم تأليف خواجويى سرگذشت اين مسأله را در يك قرن و نيم بيان كرده است و شايد مفصل ترين نوشتارى باشد كه تاكنون در تحليل يك مسأله مهم كلامى فلسفى نگارش يافته است.
اين رساله ابتدا به پيشينه مبحث وجود زمان پرداخته و علت رويكرد متكلمان مسلمان را به اين مسأله بيان كرده است. وى در اين رساله معتقد است كه ابوالحسن اشعرى اولين كسى است كه به نقل آراى مختلف در اين مسأله پرداخته است و سپس مى گويد حقيقت زمان براى ما روشن نشد.
روشن است كه ابوالحسن اشعرى در اين كلام به دنبال تعريف و شناخت مفهوم زمان بوده است, نه بحث از انيّت و وجود خارجى يا وهمى و ذهنى بودن زمان.
پس از آن به بررسى علل پيدايش نظريه زمان موهوم پرداخته و مى گويد:
متكلمان و من جمله مرحوم آقا جمال خوانسارى از يك سو بايد حدوث زمانى جهان را مى پذيرفتند و ملاك احتياج به علت را حدوث زمانى مى دانستند. از طرف ديگر پذيرفتن واقع شدن و حدوث جهان در ظرف زمان, به معناى قديم بودن خود زمان است; در حالى كه تنها خداى متعال به نظر آنان قديم زمانى است. بنابراين تنها راه حل را در آن ديدند كه معتقد به نظريه زمان موهوم شوند و گفتند زمان از واجب متعال انتزاع شده است. بنابراين زمان اعتبارى است و متصف به قديم زمانى بودن نمى شود و تعدد قدما لازم نمى آيد. و ثانياً تنها خداى متعال قديم زمانى است.
اما به نظر خواجويى اين راه حل, مشكل را حل نمى كند و استدلال ميرداماد را بر ابطال نظريه زمان موهوم صحيح دانسته و كلام ميرداماد را نقل مى كند كه لازمه زمان موهوم آن است كه عدم ازلى بين خداوند و وجود اين جهان فاصله شود, و اين باطل است. آقا جمال معتقد است كه (امتداد و انقضا, از وجود حركت ناشى نمى شود; بلكه از وجود واجب امور ممتد و متجدد را مى توان انتزاع نمود به عبارت ديگر ذهن آدمى امتدادى به نام زمان را از واجب الوجود برگرفته و احكام زمان واقعى را بر آن مترتب ساخته است. بنابراين زمان مزبور ساخته ذهن آدمى بوده و موهوم و غير واقعى است).
مرحوم خواجويى در پاسخ به آقاجمال مى گويد: شما زمان را به معناى (مقدار بقاء) معنا كرديد; در حالى كه زمان (مقدار حركت) است, و زمان قار نمى تواند مقدّر و اندازه گير شىء غير قارّ باشد, و اگر حركت وجود نداشته باشد, زمان نيز وجود نخواهد داشت. سپس خواجويى مى گويد:
اگر زمان موهوم داراى تحقق نفس الامرى باشد, جزيى از عالم بوده و چون قائم بذات نيست احتياج به محلى دارد كه قوامش به آن باشد و هيچ محلى غير از حركت براى آن قابل تصور نيست. و اگر زمان تحقق نفس الامرى نداشته باشد, پس صرفاً نامى بدون واقعيت خارجى خواهد بود و تعريف زمان بر آن لغو و بيهوده است.
سپس خواجويى نتيجه مى گيرد كه زمانِ غير قار و داراى امتداد و اجزا را نمى توان از واجب الوجود انتزاع نمود. آنگاه خواجويى پس از بحث از انيت زمان به سراغ تعريف آن رفته و پنج تعريف براى آن ذكر كرده و مى گويد صحيح همان تعريف ارسطويى است كه مى گويد زمان مقدار حركت است.
تا اينجا اولين مناقشه تمام شده و خواجويى به بحث يا مناقشه دوم مى پردازد.
ميرداماد معتقد است كه زمان نسبتى با عدم ندارد و نمى توان زمان را وعاى عدم دانست. خواجويى نقد خوانسارى و تأييد ملا ميرزا جان باغنوى را نقل كرده و سپس نقد مفصلى بر اين نقد ذكر مى كند. خواجويى در دفاع از ميرداماد بر دو نكته تاكيد دارد: 1. ظرف بر سه قسم است: زمان و دهر و سرمد. و زمان تنها ظرف ماديات است و مجردات در وعاى دهر و سرمد قرار دارند. 2. خداوند زمان نداشته و محيط بر آن است. سومين نزاع خواجويى با خوانسارى اين است كه امتداد ازلى غيرمتناهى قبل از حدوث عالم منجر به تناقض مى شود; زيرا از طرفى اين امتداد غيرمتناهى است و از طرفى داراى دو طرف است: خداوند و عالم. مگر آنكه گفته شود منظور از امتداد ازلى زمان موهوم انتزاع يافته و از ازليت خداى متعال است.
نزاع چهارم در چيستى عدم ازلى قبل از حدوث عالم است كه آيا اين عدم متحقق در نفس الامر است و مى توان تمايز را به آن نسبت داد يا صرفاً اختراع و ساخته ذهن است.
نزاع پنجم اين است كه آيا پذيرش عدم ازلى موجب پذيرش وجود زمان قبل از حدوث خواهد بود, يا آنكه تنها بر قبل بودن خداوند صحه مى گذارد.
نزاع ششم اين است كه ميرداماد زمان را تشبيه به مكان نموده و احكام مكان را نيز بر آن جارى دانسته است و خوانسارى اين تمثيل را غير يقينى مى داند, ولى خواجويى از ميرداماد حمايت كرده است.
خوانسارى در پايان مى گويد:
فقد ظهر بما قررناه انّ القول بالزمان الموهوم مما لايمكن ابطاله بمثل هذه الوجوه.
و خواجويى نيز مى گويد:
ان القول بالزمان الموهوم مما لايطابق العقل ولايوافق النقل وان كلّ وجه من هذه الوجوه بحياله برهان قاطع على ابطاله وانّ هذا القول من هذا الفاضل انّما نشأ من قلّة التدبّر وسوءالفهم.1
سپس به ذكر احاديث پرداخته و از آنها استفاده كرده است كه زمان موهوم, موهوم است. گرايش به حل مشكلات زمان به كمك نصوص شرعى پس از آن نيز ادامه يافت و شيخ على فراهانى كمره اى نيز رساله اى بنام اثبات الحدوث الزمانى به همين منظور نوشت.
رساله ابطال زمان موهوم با راهنمايى استاد سيد جلال الدين آشتيانى و توسط آقاى اصغر ترابى به عنوان پايان نامه در دانشگاه فردوسى مشهد تصحيح و سپس در منتخباتى از آثار حكماى الهى ايران چاپ شد.2
به هر حال نسخه هاى خطى متعددى از اين رساله در كتابخانه هاى ايران موجود است و بايد ضمن تحقيق جديدى از آن نشر يابد; زيرا با آنكه اين رساله اثر نسبتاً جامعى از مباحث مربوط به زمان را داراست, ولى در آثار فلسفى كمتر مورد توجه قرار گرفته است كه شايد به جهت عدم آگاهى فيلسوفان متأخر از وجود آن مى باشد.
1. رساله ابطال زمان موهوم, ص265.
2. منتخباتى از آثار حكماى الهى ايران, ج4, ص233.

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 55  صفحه : 2
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست