responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 52  صفحه : 13

اخبار


درگذشتگان
درگذشت آيت الله فاضل بهسودى
حضرت مستطاب آيت الله آقاى حاج سيد ابوالحسن فاضل بهسودى، يكى از علماى معروف و چهره‌هاى مشهور جهادى افغانستان به شمار مى‌رفت. وى در سال 1319 ش (1359 ق)، در كجاب بهسود - از توابع استان ميدان - در يك خانواده روحانى زاده شد و تحصيلات ابتدايى و مقدمات علوم دينى را در همان جا فرا گرفت و پس از بازگشت آيت الله شهيد سيد محمد سرور واعظ - صاحب مصباح الاصول (تقريرات درس آيت الله خويى) - و تأسيس حوزه علميه محمديه در كابل، بدان شهر شتافت و باقيمانده سطوح را نزد آن مرد بزرگ فرا گرفت و در رديف يكى از شاگردان ممتاز وى درآمد. فقيد سعيد در سال 1349 ش رهسپار نجف اشرف گرديد و در دروس آيات عظام: سيد ابوالقاسم خويى و سيد محمد باقر صدر شركت جست و مبانى فقهى و بنيه علمى‌اش را استوار ساخت و همزمان به تدريس رسائل و مكاسب پرداخت و شاگردانى را تربيت كرد. او در نجف با الهام از رهنمودهاى حضرت امام و آيت الله صدر، به تلاش براى اصلاح امور امت اسلامى پرداخت و با بسيارى از جريان‌هاى مبارز اسلامى و كشورهاى مسلمان ارتباط عميق برقرار نمود و پس از كودتاى ماركسيستى و اشغال نظامى افغانستان، به تلاش در جهت حمايت حوزه علميه و مراجع نجف از جهاد اسلامى افغانستان پرداخت (كه در نتيجه آن، آيت الله العظمى خويى و آيت الله صدر فتواى وجوب جهاد و حمايت مسلمانان از مجاهدين را صادر كردند و اين پيام به زبان‌هاى ديگر ترجمه گرديد و در سطح گسترده‌اى در ممالك اسلامى منتشر شد).
وى در نجف هماره مورد تعقيب و تحت پيگرد استخبارات عراق قرار گرفت. از اين رو در سال 1362 ش، به قصد حج خانه خدا از عراق خارج شد و پس از اعمال حج، در سوريه اقامت گزيد و در تأسيس حوزه علميه امام خمينى، نقش به سزايى ايفا كرد. وى پس از ده ماه به ايران آمد و پيوسته براى انسجام و وحدت گروه‌هاى مبارز شيعى افغانستان اهتمام ورزيد و در سال 1364 ش براى خاموش كردن آتش اختلاف و جنگ داخلى، مردانه قد علم كرد و در كشورش به فعاليت‌هاى بسيار پرداخت و تا دورترين نقاط و پرخطرترين سنگرها با پاى پياده رفت و دسته‌هاى متخاصم را به تفاهم و برادرى فرا خواند كه نتيجه آن صلح مناطق مركزى و شمال (1365 ش) و صلح جاغورى (1373 ش)، تاسيس *113* شوراى روحانيت مشترك احزاب براى اداره كل هزاره‌جات، نصب قضات براى حل مشكلات مردم، دستور آزادى اسيران و زندانيان و قطع جنگ‌هاى داخلى بود. وى در راستاى وحدت و همبستگى اسلامى، از مؤسسان حزب وحدت اسلامى افغانستان و رئيس شوراى عالى نظارت و از اعضاى شوراى عالى قيادى دولت موقت افغانستان بود و هماره از عزت و عظمت شيعه حمايت كرد و در تلاش براى حضور مقتدرانه شيعيان در صحنه سياسى افغانستان، به كوشش در جهت اشتراك شيعيان در شوارى مشورتى لاهورپندى، جا اندازى انديشه رسميت مذهب جعفرى در قانون اساسى آينده در شوراى عالى قيادت، ايجاد هماهنگى در ميان سران احزاب جهادى شيعه و سنى، نمايندگى شيعيان در مذاكرات ايران، پاكستان و عربستان، اقامه نخستين نماز جمعه در كابل، تلاش‌هاى صلحجويانه در نبردهاى پايتخت، و بسيج شيعيان براى دفاع از مكتب جعفرى پرداخت و در اين راستا مصرانه بر احقاق حقوق شيعيان در شوراى عالى قيادى دولت موقت، پافشارى مى‌كرد.
وى در كنار اين مجاهدات و كوشش‌هاى پيگير سياسى، لحظه‌اى از فكر محرومان و يتيمان جامعه نياسود و براى رسيدگى و سرپرستى خانواده‌هاى بى سرپرست و نيازمند، دارالايتام و مؤسسه خيريه خاتم الانبيا را در داخل افغانستان و برخى از شهرهاى ايران بنياد نهاد كه به خدمات چشمگيرى توفيق يافت و در صدد راه اندازى حوزه علميه خاتم الانبيا در كابل و شهرك اميرالمؤمنين در دامنه‌هاى كوه قورق بود. او براى تحصيل و درس آموزى جوانان افغانى گام‌هاى بلندى برداشت و به راه اندازى و اداره مدارس علميه توحيد - در قم - و خاتم الانبيا در مشهد مقدس دست يازيد كه گروهى بسيار از جوانان و طلاب متدين افغانى پرورش يافته مدارس و مكتب وى‌اند. او خود روزانه به تدريس سطوح عالى (مكاسب و كفايه) و خارج فقه مى‌پرداخت و گروهى از فضلا را پرورانيد.
برخى از آثار آن عالم بزرگوار عبارتند از:
1. حوار حول المهدى الفاطمى
2. آراء الذريين (حول الذرة و الحركة)
3. الشبهات حول المعتقدات (پرسش‌ها و پاسخ‌ها)
4. منتهى المطالب فى شرح المكاسب (كه همه به چاپ رسيده است).
5. شرح كفاية الاصول
6 و 7. تقريرات درس فقه و اصول آيت الله العظمى خويى
8 و 9. تقريرات درس فقه و اصول آيت الله سيد محمد باقر صدر
10. خاطرات دوران جهاد
آن فقيه بزرگوار، پس از عمرى تلاش در راه اعلاى كلمه توحيد و ترويج مكتب تشيع، در سحرگاه چهارشنبه 22 مهر ماه 1377 ش (23 جمادى الثانى 1419 ق) در 59 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در عصر جمعه 24 مهر ماه پس از تشييعى باشكوه و نماز آيت الله وحيد خراسانى - دام ظله - بر آن، در قبرستان شيخان به خاك سپرده شد. درگذشت آيت الله شراره
فقيه معظم حضرت مستطاب آيت الله شيخ موسى شراره عاملى، يكى از فقيهان و اديبان و دانشمندان مشهور لبنان، به شمار مى‌رفت. وى در 15 محرم الحرام 1326 ق، در نجف اشرف، در بيت علم و تقوا و فضيلت زاده شد. پدرش حجت الاسلام شيخ عبدالكريم شراره (1297-1332 ق)، از شاگردان آيات عظام: آخوند خراسانى، سيد محمد كاظم يزدى و شيخ الشريعه اصفهانى و جدش آيت الله علامه شيخ موسى شراره (1267-1304 ق) از شاگردان: حاج ملا على كنى، شيخ محمد حسين كاظمى، شيخ محمد طه نجف و آخوند خراسانى و ملا حسينقلى همدانى و صاحب كتاب‌هايى در فقه، اصول، كلام و شعر و از پيشوايان بزرگ شيعه در جبل عامل بوده است. او در چهار سالگى (1330 ق) به همراه پدرش به «بنت جبيل» - يكى از مناطق جبل عامل - بازگشت و پس از درگذشت پدر بزرگوارش در 1332 ق، تحت تربيت مادرش به تحصيل علوم دينى روى آورد و قرائت قرآن، تجويد و ادبيات عرب را در همانجا فرا گرفت. سپس در سال 1345 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و *114* با تلاش و كوشش بسيار همراه با شريك بحثش علامه بزرگوار شيخ محمد جواد مغنيه در درس منطق برادرش: علامه شيخ محسن شراره (1319-1365 ق) و درس مطول شيخ محمد على قبلان و شيخ محمد على صندوق، شركت جست و فرائد الاصول و كفاية الاصول را نيز نزد آيت الله سيد حسين حمامى و شيخ عبدالكريم مغنيه و سطح فقه (شرح لمعه، شرايع و مكاسب) را نزد حضرات آيات: شيخ عبدالرسول جواهرى، شيخ محمد حسين كربلايى و سيد محمد حسين كشميرى فرا گرفت. آنگاه به درس خارج فقه و اصول آيات عظام: سيد جمال الدين گلپايگانى، سيد ابوالقاسم خويى، سيد حسين حمامى و شيخ عبدالرسول جواهرى حاضر شد و ساليان بسيار از مجلس فيض آنان بهره‌ور شد و در عالم علم به مقام والايى دست يافت و از اساتيدش موفق به كسب اجازات متعدد اجتهاد گرديد. وى به مدت هشت ماه به وكالت از سوى آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى به حمزه شرقى رفت و به تبليغ دين پرداخت. سپس در سال 1360 ق به تقاضاى آيت الله شيخ حبيب آل ابراهيم عاملى به لبنان باز گشت و در منطقه «هرمل» به تعظيم شعاير دينى (اقامه جمعه و جماعت، تدريس، تربيت شاگردان، تاليف كتب و تاسيس مدارس، مساجد و حسينيه‌ها) پرداخت.
وى از كسانى بود كه براى ترويج دين رنج سفر را بر خويش هموار مى‌كرد و در روستاها و كوهپايه‌هاى «هرمل» به ارشاد مردمان مى‌پرداخت. او در اين سال‌ها به اجراى عقود و ايقاعات و فصل خصومات و رفع دعاوى پرداخت و از بام تا شام به كار گره گشايى و حل مشكلات شيعيان اشتغال داشت. بنياد يازده مسجد، چهار حسينيه و دبيرستان «الامام على» - عليه السلام - كه به آموزش دروس جديد به جوانان شيعه مى‌پرداخت (بسيار جالب توجه است كه يك عالم شيعى در پنجاه سال پيش براى نجات نسل جوان از افكار ضد دين به تاسيس مدارس جديد دست مى‌زند) از جمله اقدامات اوست. وى به حركت حزب الله و اعضاى آن بسيار احترام مى‌نهاد و جوانان را به شركت در جهاد ضد صهيونيستى تشويق و ترغيب مى‌نمود. وى هر روز ورزش مى‌كرد و اوراد و اذكارى داشت كه بر انجام روزانه آن‌ها اصرار داشت.
سراسر زندگى‌اش زهد و قناعت، تواضع و فروتنى و تقواى الهى بود و از سر تواضع، اجازات اجتهادش را به كسى نشان نمى‌داد.
از جمله تاليفات وى - به غير از ديوان شعرش - كه ويژگى ممتاز «آل شراره» شعر و ادب است - اين‌هاست:
1. شرح منظومه اصول فقه (سروده جدش آيت الله شيخ موسى شراره)
2. شرح منظومه ارث (سروده همو)
3. رساله در قضا و غيبت
4. تقريرات درس فقه آيت الله سيد جمال الدين گلپايگانى
آن عالم بزرگوار در روز دوشنبه 25 ربيع الاول 1419 ق (29 تير ماه 1377 ش) پس از 93 سال زندگى با بركت، در اثر بيمارى بدرود حيات گفت. با اعلام خبر وفات وى، منطقه «بقاع» و جنوب لبنان در ماتمى سخت فرو رفت و پرچم‌هاى سياه در همه جا برافراشته شد. پيكر پاكش پس از تشييعى باشكوه در «مدرسة الامام على» - در هرمل - به خاك سپرده شد و مجالس يادبودش تا مدت‌ها ادامه يافت و مقالات و اشعار بسيار در رثاى وى سروده شد. درگذشت آيت الله جعفرى
فقيه بزرگوار حضرت آيت الله آقاى حاج شيخ محمد صادق جعفرى - قدس سره - يكى از اعاظم علماى تهران به شمار مى‌رفت. وى در سال 1354 ق، در بيت علم و تقوا و فضيلت، در نجف اشرف زاده شد. پدرش مرحوم آيت الله آقاى حاج شيخ نصرالله اشكورى (1300-1364 ق)، يكى از اعاظم شاگردان آيت الله العظمى ميرزاى نائينى و از مدرسين معروف سطوح در حوزه نجف بود. آن فقيد بزرگوار، پس از پشت سر نهادن دوران كودكى، در سيزده سالگى به فراگيرى علوم دينى روى آورد و مقدمات و ادبيات را به خوبى نزد اساتيد آموخت. سپس در محضر حضرات آيات: حاج ميرزا على فلسفى تنكابنى، شيخ عبدالحسين رشتى، ميرزا كاظم تبريزى، حاج سيد على فانى اصفهانى، شيخ مجتبى لنكرانى و شيخ صدرا بادكوبه‌اى زانوى ادب به زمين زد و سطوح عالى را *115* فرا گرفت. در سال 1377 ق به درس خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام: حاج سيد ابوالقاسم خويى و حاج سيد محمد روحانى راه يافت و مبانى فقه و اصول و رجال خويش را استوار ساخت و همزمان به تدريس رسائل و مكاسب و كفايه پرداخت و بسيارى از فضلا را در دامان خويش پرورد و مسؤوليت پاسخگويى عربى استفتائات آيت الله خويى را بر عهده گرفت. در سال 1319 ق بر اثر فشار رژيم بعثى عراق، به تهران آمد و به تدريس فقه، اصول، تفسير و كلام اسلامى پرداخت و گروه بسيارى از علما و روحانيان و دانشگاهيان در اين درس‌ها شركت جسته و از علوم بسيارش بهره بردند.
وى علاوه بر تدريس، سال‌هاى فراوان به تبليغ دين و تعظيم شعاير الهى از راه وعظ و ارشاد در هيئت عزاداران حسينى و هيأت زينبيه پرداخت و گروهى از مردمان متدين را پرورش داد. وى علاوه بر اداره جلسات متعدد، در سال 1350 ش همراه با گروهى از علماى تهران، مؤسسه جهانى خدمات اسلامى را در جهت ترويج مكتب شيعه بنياد نهاد كه خدمات ارزشمندى را در جهت معرفى شيعه در سطح جهان ارائه داده است.
برخى از تأليفات ايشان عبارتند از:
1. تفسير قرآن كريم (2 ج. تا اواسط سوره بقره) - آماده چاپ -
2. بحث امامت (به صورت كپى، تكثير شده است).
3. رساله در نماز جمعه.
4. الفقه و الاجتهاد من وجهة نظر الشيعة (در كنگره شيخ مفيد به چاپ رسيد).
5. شرح عروة الوثقى - كتاب الطلاق -
6. رساله در عدالت.
7. رساله در لباس مشكوك.
8. رساله در قاعده لاتعاد
9. ضوابط بررسى و تدوين تاريخ اسلام - آماده چاپ
10. معنى‌شناسى در مكتب آخوند خراسانى. تقريرات درس كفايه ايشان (مباحث الفاظ) - آماده چاپ -
11. تقريرات درس خارج اصول وى - آماده چاپ -
12. المرتقى الى الفقه الارقى. تقريرات درس زكاة آيت الله روحانى - 3 ج - به چاپ رسيده است.
13. تقريرات درس اصول آيت الله خويى.
14 و 15. تقريرات درس فقه آيت الله خويى (طهارت و صلاة)
16 و 17. تقريات درس فقه آيت الله روحانى (خمس (زير چاپ)، حج، صوم (آماده چاپ)، مكاسب محرمه، بيع، خيارات)
18. تقريرات درس اصول آيت الله روحانى
آن فقيه بزرگوار در 65 سالگى، در پنجشنبه 4 جمادى الاولى 1419 ق (3 شهريور 1377 ش) بدرود حيات گفت و پس از تشييعى شايسته و نماز آيت الله وحيد خراسانى بر پيكر پاكش، در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد. ناصر الدين انصارى قمى درگذشت آيت الله شيخ محمد بروجردى
آيت الله حاج شيخ محمد بروجردى از دانشمندان بزرگ و برجسته خطه لرستان و از مشاهير عالمان شهرستان بروجرد بود.
پدرش مرحوم حضرت آيت الله ملا عبدالله بروجردى از شاگردان ملا اسد الله بروجردى و شيخ محمد بافر اصفهانى و يكى از اساتيد مرجع عالى قدر مرحوم آيت الله سيد حسين بروجردى (در مقطع سطح) بود كه در 28 صفر 1329 ق در بروجرد چشم از جهان فرو بست در حالى كه فرزندى در راه داشت.
محمد در همان سال در بروجرد زاده شد و پس از رشد و سپرى كردن دوران كودكى، تحت سرپرستى برادر ارشد و همنام خود (آيت الله مرحوم شيخ محمد بروجردى) دوره ابتدايى را در دبستان جمال به پايان رسانيد، آنگاه وارد حوزه علميه آن شهرستان شد.
وى دروس مقدماتى و برخى از كتب ادبيات را از محضر حجت الاسلام و المسلمين شيخ حسين آقا ابو فرا گرفت در اثر استعداد فراوانى كه داشت در سن شانزده سالگى (يعنى سال 1345 ق) به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و دروس را تحت نظارت خواهر فاضله خود و نزد اساتيدى همچون: ميرزا محمد على اديب تهرانى و شيخ على اصغر صالحى كرمانى به انجام رسانيد. شرح لمعه را نزد مرحوم آيت الله سيد شهاب الدين مرعشى نجفى و رسائل را نزد آيت الله سيد محمدرضا گلپايگانى و مكاسب شيخ انصارى را از محضر آيت الله سيد محمد تقى خوانسارى و كفاية الاصول را در *116* خدمت آيت الله ميرزا محمد همدانى آموخت.
نخستين درس خارج كه ايشان در آن شركت جست، بحث خارج اصول بر مبناى كتاب درر الاصول بود كه از محضر نويسنده آن كتاب گرانسنگ يعنى حضرت آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى بهره مى‌برد و با فرزند ارشد استاد خود (يعنى حضرت آيت الله مرحوح حاج آقا مرتضى حائرى) درس مذكور را مباحثه مى‌كرد.
مرحوم شيخ محمد بروجردى در دروس خارج حضرات آيات: سيد محمد حجت كوهكمرى، سيدمحمد تقى خوانسارى، سيد حسين طباطبايى بروجردى و شيخ محمد على اراكى نيز شركت جست و از معارف و علوم آن بزرگان بهره‌ها جست. وى علاوه بر كسب دروس فقهى و اصولى، از دروس حكمت و اخلاق آيات عظام شيخ محمد على شاه آبادى و شيخ روح الله كمالوند خرم آبادى، و نيز دروس فلسفه رهبر معظم انقلاب امام خمينى و آيت الله حاج ميرزا خليل كمره‌اى فيض گرفت.
مرحوم بروجردى پس از كسب علوم و طى مراحل عالى در حوزه قم مدتى چند در حوزه علميه نجف اشرف اقامت كردو از محضرت آيت الله ميرزا عبدالهادى شيرزاى بهره‌مند گرديد. ايشان پس از بازگشت به زادگاه خود، به نشر معارف الهى و به تدريس علوم اسلامى پرداخت. چند سالى هم در مسجد رنگينه - كه از آثار پدر بزرگوار بود - به اقامه جماعت و هدايت مردم اشتغال داشت، آنگاه نماز جماعت را در مسجد جامع بروجرد اقامه كرد. وى علاوه بر تدريس علوم دينى (فقه و اصول)، مباحث اخلاقى و كتاب شريف نهج البلاغه و كتب علمى ديگر را نيز تدريس مى‌كرد و جمع كثيرى از جوانان و نوجوانان و ساير مؤمنين از بيانات پرفيض ايشان بهره مى‌بردند.
نامبرده در سال‌هاى آخر عمر خود به تدريس خارج پرداخت.
همچنين دانشكده پرستارى در اسلام آباد بروجرد، درمانگاه خيريه و كتابخانه آستان قدس رضوى در بروجرد با بيش از 20 هزار جلد كتاب از اعمال نيك آن رادمرد است.
وى همه روزه - صبح و بعد از ظهر - به رفع احتياجات نيازمندان و مشكلات ساير مؤمنين مى‌پرداخت و با بيان حقايق الهى و مشاركت در امور خيريه و عبادى و نوشتن مطالب علمى و اخلاقى در خدمت اسلام و مسلمين بود و با وجود كهولت سن و كسالتى كه برايشان عارض شده بود، در انجام امور مذكور همواره كوشا بود.
آثار قلمى ايشان به شرح زير است:
1. اخلاق جاويدان.
2. مرد ناشناخته.
3. اصول فقه (خطى).
4. رساله توضيح احكام.
5. مغنى المغنى فى الفقه على المذاهب الخمسة. دو جلد از اين كتاب كه شامل كتاب طهارت و كتاب صلاة است، در حدود هزار صفحه به چاپ رسانيد و جلد سوم آن زير چاپ است.
اين كتاب در حقيقت حاشيه‌اى است بر كتاب «المغنى فى الفقه على المذاهب الاربعة» از آثار قلمى موفق الدين شيخ عبدالله بن احمد معروف به ابن قدامه. مرحوم بروجردى سعى و تلاش زيادى نمود كه آراى مذهب شيعه اماميه در ساير مسائل فقهى به طور مفصل و به صورت روشن و مستدل بيان كند و اين كتاب را به صورت «فقه مقارن» در آورد.
ايشان در روز سه شنبه اول جمادى ثانى 1419 ق مطابق با 31 شهريور 1377 ش در 90 سالگى در بروجرد چشم از جهان فرو بست و مردم آن شهر را در سوگ نشاند. پيكر پاك ايشان صبح روز چهارشنبه با حضور جمعى از علما و روحانيون قم، تهرن و لرستان، ائمه جمعه و جماعت استان لرستان و جمعى از مسؤولين استان و شهرستان بروجرد و اقشار مختلف مردم منطقه، طى مراسم باشكوهى از مسجد جامع شهر تشييع و در كنار تربت پدر دانشمند خود در جوار مسجد رنگينه بروجرد به خاك سپرده شد. درگذشت علامه محقق شيخ محمد جواد نجفى
حاج شيخ محمد جواد نجفى از نويسندگان و عالمان بزرگ معاصر در سال 1342 ق در روستاى «فرنق» از توابع خمين متولد شد. وى در سن هيجده سالگى تحصيل علوم *117* دينى را آغاز كرد و در سال 1362 ق جهت ادامه تحصيل به حوزه علميه اراك رفت و در مدرسه حاج محمد ابراهيم با سرپرستى مرحوم حضرت آيت الله سيد كاظم گلپايگانى (كوشا) نزد اساتيد بزرگوارى ادبيات و مقدمات علوم دينى را آموخت.
تحصيلات عالى خود را در زمينه فقه، اصول، تفسير و معقول در تهران به پايان رسانيد و در ضمن به وعظ وارشاد و هدايت و تاليف پرداخت. ايشان از حضرات آيات: سيد محسن طباطبايى حكيم، سيد محمود شاهرودى، سيد ابوالقاسم خوئى و سيد محمد هادى ميلانى سمت نمايندگى و نيابت امور شرعيه داشت.
آثار قلمى استاد كه اغلب آن‌ها در تهران به چاپ رسيده، به شرح زير است:
1. لطائف الصلوة.
2. مصباح الشيعة.
3. بهداشت اسلام از نظر علوم امروزى.
4. فلسفه احكام اسلام از نظر علم امروز.
5. خواص خوراكى‌ها و گياهان از نظر اسلام و علوم جديد.
6. ترجمه كتاب ملاحم و فتن (از ابن طاووس).
7. ترجمه ديوان حضرت على بن ابى طالب (عليه السلام).
8. ترجمه اثبات الوصيه (از مسعودى).
9. ترجمه كتاب المهدى (عج) (از آيت الله صدر).
10. زندگانى حضرت زينب كبرى(ع).
11. زندگانى محمد بن حنفيه. تاليف شاملى شيرازى، تلخيص و تنظيم از نجفى.
12. زندگانى حضرت عبدالعظيم(ع).
13. زندگانى سفير جليل حضرت مسلم بن عقيل(ع).
14. زندگانى مختار ثقفى.
15. زندگانى سيد مير محمد بن موسى بن جعفر(ع) (تلخيص و تنظيم از نجفى، اثرى از شاملى شيرازى).
16. سرگذشت حضرت قمر بنى هاشم(ع)
17. مصلح جهان حضرت مهدى صاحب الزمان(عج).
18. اختران جالب درباره شرح حال امامزادگان و علماى آل ابى طالب كه تلخيص و تنظيمى است از نگاشته نويسنده محقق مرحوم حاج شيخ ذبيح الله محلاتى.
19. ترجمه جلد دهم بحار الانوار به فارسى (در احوالات حضرت فاطمه زهرا(ع))
20. ستارگان درخشان، اين كتاب چهارده قسمت آن است كه در آن شرح حال چهارده معصوم(عليهم السلام) به صورت روان و ساده و قابل فهم براى عموم به قلم آمده است.
21. تفسير آسان. تا كنون شانزده جلد از اين اثر به چاپ رسيده است.
اين عالم ربانى و محقق گرانقدر، پس از 77 سال عمر با بركت، روز سه شنبه سوم شهريور، 1377 ش مطابق با دوم جمادى اول، 1419 ق در گذشت. درگذشت علامه شيخ محمد حسن مولوى قندهارى
حاج شيخ محمد حسن مولوى در هفدهم ربيع الاول سال 1319 ه.ق (1276 ش) در خانواده‌اى مذهبى در شهر قندهار ديده به جهان گشود. پدرش ميرزا محمد اكبر و پدر بزرگش آقا يوسفعلى اصالتاً اهل شيراز بودند و سال‌ها بعد به افغانستان مهاجرت كردند.
آغاز جوانى وى به فراگيرى مقدمات علوم دينى سپرى شد و از همان اوان به وعظ و ارشاد و هدايت مردم اشتغال ورزيد و همواره در خدمت دين مبين و شرع امين بود. در آن ديار نمايندگى تام الاختيارى از طرف مرجع و فقيه بزرگ جهان تشيع حضرت آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى (قدس سره) و نيز از ساير علماى بلاد آن زمان اجازاتى داشت. وى در سال 1379 ق به شهر علم و عرفان نجف اشرف مهاجرت كرد و به تكميل و تهذيب نفس و پرورش روح و دستگيرى و ارشاد طالبين پرداخت. ايشان همچنين به تاليف و تصنيف و سرودن اشعار علاقه داشت و توانست آثار ارزشمندى نيز از خود به يادگار بگذارد. اقامت او در جوار مولاى متقيان امير مؤمنان(ع) چند سالى *118*طول كشيد و در اين مدت توانست از محضر آيات عظامى چون: ميرزا محمد حسين نائينى، آقا ضيا عراقى، آقاى قاضى، شيخ محمد حسين كاشف الغطا و سيد ابوالحسن اصفهانى بهره‌هاى علمى جويد. وى پس از مدت تحصيل از سوى همين مراجع عظام به عنوان وكيل تام الاختيار روانه كشورهاى هند، پاكستان و افغانستان شد و طى چهل سال اقامت در اين كشورها، خدمات شايان توجهى ارائه كرد.
مرحوم مولوى پس از چهل سال، مجدداً راهى عتبات شد و اين بار از محضر آياتى چون: حاج سيد ابراهيم اصطهباناتى، سيد حسين حمامى، سيدعبدالهادى شيرازى، سيد محمود شاهرودى و سيد عبدالله شيرازى - اعلى الله مقامهم الشريف - كسب فيض كرد.
در سال 1391 ق در اثر فشارهاى دولت عراق، جهت بيرون راندن ايرانيان آن مرحوم نيز به سمت ايران مهاجرت كرد و در جوار امام هشتم(ع) در ارض اقدس خراسان اقامت گزيد و به وظايف دينى و علمى خود ادامه داد.
وى مجلس درس اخلاق و معارف الهى را هر روز در منزل خود واقع در جوار امامزاده گنبد خشتى برگزار مى‌نمود و سيل مشتاقان همچنان تا آخرين روزهاى حيات، به خانه ايشان سرازير بود و مردم از انفاس و بركات آن رادمرد بهره‌مند مى‌گرديدند.
وى به ادبيات و اشعار عرب علاقه وافرى داشت. اشعار بسيارى از بزرگان ادب را به خاطر سپرده بود و از آن‌ها به عنوان شاهد نصيحت و پند مى‌خواند.
خود او نيز در مناسبات مختلف اشعارى به زبان فارسى مى‌سرود و «حسن» تخلص مى‌كرد.
آثار قلمى استاد به شرح زير است:
1. بيست و ششم رجب: قصيده‌اى است به زبان فارسى كه در احوالات امام همام على بن ابى طالب(ع) سروده شده، و چند مرتبه چاپ شده است.
2. جوان مرد پرنده، در شرح حال حضرت جعفر طيار -رضى الله عنه - كه به صورت منظوم چاپ شده است.
3. فهرست مراقد مقدسه شام و حلب و شرق اردن كه به صورت منظوم در اوايل انقلاب به چاپ رسيده است.
4. شكيات منظوم، قصيده‌اى است به زبان فارسى در شرح و توضيح شكيات نماز و فروع آن.
5. غبار نجف، كتابى است به زبان فارسى كه درباره حقيقت معاد جسمانى به صورت مفصل و استدلالى به رشته تحرير در آورده است.
6. كوه ياقوت، رساله‌اى است كه درباره تاريخ و عظمت كعبه شريفه نوشته شده و در پايان رساله نيز منظومه‌اى در مناسك و اعمال حج سروده است.
7. گلزار قندهار، كتابى است درباره مزارات متبركه موجود در قندهار و مناطق مجاور آن كه در دو جلد به چاپ رسيده است.
8. طاووس اهل الجنة فى الايات النازلة بالامام الحجة(عج).
9. روضات الفردوس فى مزارات العراق.
10. آب سناباد در مدايح اهل بيت(ع).
11. شانزده مقاله در حل مسائل مشكل.
12. رسالة السبع المثانى، در تفسير سوره حمد.
13. نظم زيارة الجامعة
14. ايمان ابوطالب (رض)
15. تربت كربلا.
اين عالم ربانى و فاضل صمدانى سرانجام پس از عمرى پربار و پس از يك قرن مجاهدت و ارشاد سرانجام در ربيع الثانى / 1419 ق مطابق با مرداد / 1377 ش در پى يكدوره بيمارى كوتاه مدت در مشهد مقدس چشم از جهان فرو بست و به ملكوت اعلا پيوست. پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و اقامه نماز توسط آيت الله شيخ محمد تقى بهجت - دام ظله - در جوار مولانا ثامن الحج(ع) در صحن مطهر آن حضرت به خاك سپرده شد. عبدالحسين جواهر كلام
*119*
 فرهنگى
ًانتشار نشريه علوم سياسى
مؤسسه آموزش عالى باقر العلوم(ع) وابسته به دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم به منظور نيل به هدف‌ها و برنامه‌هاى فرهنگى خود فصلنامه علوم سياسى را منتشر نموده است.
فصلنامه علوم سياسى، عهده‌دار عرضه تازه‌ترين دستاوردهاى قابل طرح پژوهشگران در گستره مباحث مذهبى - سياسى و در قالب گفتگوها و مقاله‌هاى علمى است.
محتواى فصلنامه علوم سياسى، شامل انتشار تازه‌ترين مباحث فكرى - سياسى در قلمرو انديشه اسلامى، آشنايى با متون فقهى - سياسى علماى اماميه و در نهايت معرفى كتاب‌ها و مقاله‌هاى جديد در رشته علوم سياسى از صاحب نظران داخلى و خارجى است.
صبغه دينى مسائل سياسى مطرح شده در فصلنامه از ويژگى‌هاى منحصر به فرد آن است. سؤالاتى نظير تعريف سياست، حكومت اسلامى، انقلاب اسلامى، حدود و وظايف درست اسلامى، حدود و ثغور مشاركت مردم در نظام اسلامى، و... و اين كه موضوعات فوق چگونه بر بنياد شريعت قابل تبيين و درك هستند، از جمله دغدغه‌هاى مهم اين فصلنامه است.
برخى از مطالب شماره نخست آن عبارتند از: سياست و حكومت از ديدگاه فقهاى امروز، مفهوم و مشاركت سياسى، مفهوم آزادى در فقه سياسى شيعه، انديشه سياسى علامه طباطبايى، فقه و رهبرى در انديشه سياسى فارابى، زن و مشاركت سياسى، نوسازى و سنت، دين و حكومت و...
مدير مسؤول فصلنامه حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد تقى آل غفور است و سر دبيرى آن را داوود فيرحى، به عهده دارند. انتشار مجله بخارا
عاقبت سخنانى را كه «كلك» بر نمى‌تافت، راه به «بخارا» گشود و كاروان سخن پس از خستگى‌هاى فراوان در بخارا يكى از سرمنزل‌هاى اصلى زبان فارسى، رحل اقامت افكند. گويا ارباب كلك راه به سوى آبادى ديگرى مى‌جسته‌اند و سردبير سمت و سويى ديگر داشته و پس از چندى تعليق، هر يك سر خويش و حلقه خويش گرفتند.
در سر مقاله شماره نخست «بخارا» به اجمال از افت و خيز و گير و دار اين جا به جايى و دلايل اين جدايى سخن رفته است و تفصيل ماجرا به «كارنامه كلك» وانهاده شده است. سردبير محترم در همين سر مقاله اظهار اميدوارى مى‌كند كه در بخارا شكل متعالى خواسته‌هايمان را عرضه كنيم و مى‌كوشيم تا مزاياى جديدى بر كارمان بيفزاييم. هدف اين مجله همچنان حفظ و توسعه زبان فارسى و مباحثى است كه به آن مربوط مى‌شود.
عنايت ويژه اهل قلم و دوستداران قديمى كلك، به شماره نخست «بخارا» از همين شماره نخست پيداست. نگاهى به عناوين اين شماره، گواه اين ادعا تواند بود.
مجله پس از مقاله و ذكر اسامى بخارا به نقل از «تاريخ بخارا» به شعرى بسيار زيبا از دكتر شفيعى كدكنى مزين است، به نام «شادى آغاز» كه به راستى در آغازين شماره يك مجله مى‌تواند شادى آفرين باشد.
در بخش مقالات فرهنگى، اين مقالات را مى‌خوانيم: فرهنگ چند صدايى و فرهنگ تك صدايى از دكتر *120* عبدالحسين زرين كوب؛ تفاسير ملاصدرا بر قرآن از دكتر سيد حسين نصر، ترجمه حسن لاهوتى.
مقاله «قانون گرايى و قانون گذارى در جامعه مدنى» از دكتر سيد مصطفى محقق داماد، در بخش پژوهش مجله آمده است. و در بخش نقد ادبى مجله، اين مقالات به چشم مى‌خورد: شعر جدولى (آسيب‌شناسى نسل خرد گريز) از دكتر محمد رضا شفيعى كدكنى؛ تعهد از آلن روب گرى‌يه و تئودور آدورنو، ترجمه دكتر عزت الله فولادوند؛ واى بر ما، درود بر ما، از داريوش آشورى؛ سايه سنت‌ها در شعر حافظ از صادق همايونى.
بخشى ايران‌شناسى مجله، شامل اين مقالات است: تازه‌ها و پاره‌هاى ايرانشناسى، از ايرج افشار؛ برابرى فرهنگى ايرانيان و تاجيكان، از صدر الدين عينى؛ نكته‌ها و تازه‌هاى فرهنگى و تاريخى...، از رحيم مسلمانيان قباديانى؛ بينوايان در وطن غريب، از دكتر محمد ابراهيم باستانى پاريزى.
«چرا مردم ما كتاب نمى‌خوانند؟» از دكتر على بهزادى، مقاله مفيدى است كه در بخش «كتاب و كتاب خوانى در ايران» درج شده است.
پس از بخش گزارش، به داستان و ادبيات داستانى مى‌رسيم با آثارى از سهراب شهيد ثالث، حسن مير عابدينى و آزاده آل محمد؛ و آنگاه به شعر ايران و آثار شاعران معاصر بر مى‌خوريم و در بخش بعد شعر جهان و نامه‌هاى ماندگار و گفتگو را در مطالعه مى‌گيريم.
در بخش نقد و بررسى كتاب، نگاهى به كتاب «هستى‌شناسى حافظ» از بهاء الدين خرمشاهى؛ قرن مولوى، از دكتر شفيعى كدكنى؛ كوبيدن مصدق از بابت سيد ضياء، از مسعود بهنود؛ پيدايش رمان فارسى، از حميد رضا فتاحى؛ نگاهى به صد سال داستان نويسى ايران، از على دهباشى و... مجال چاپ يافته‌اند.
ديگر بخش‌هاى مجله عبارت است از :نقاشى و گرافيك، ياد و يادبودها، خاطرات ادبى، عكس‌ها و اسناد تاريخى. انتشار نامه قم
فصلنامه «قم» كه به تازگى به جمع اصحاب مطبوعات پيوسته، حاصل تلاش صادقانه شوارى پژوهشى است كه تحت مديريت اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامى استان قم مجال نشر يافته است.
آينه پژوهش ورود اين عضو جديد را خوش آمد گفته، پايداريشان را در عرصه تبادل و تبيين فرهنگ اسلامى، آرزومند است.
در بخشى از سر مقاله شماره اول و دوم كه توأمان نشر يافته برخى از اهداف نامه قم را چنين مى‌نمايد:
... اهتمام عالمان پيشين به بازشناسى هويت و جايگاه قم بايد ما را كه از پس آنان آمده‌ايم وا دارد تا اين مسير را به تناسب پيدايى ضررورت‌هاى تازه، شتابان‌تر ادامه دهيم... مسائلى همانند مهاجرت، بيكارى، آب و هوا، محدوديت‌هاى طبيعى و متغييرات فرهنگى و سياسى و اقتصادى قم نيازمند مطالعه و پژوهش جدى است و با توجه مو شكافانه به اين متغييرات است كه مى‌توان آينده را پيش بينى كرد... از آن جا كه دامنه فرهنگ بسيار گسترده است مى‌توانيم به خود اجازه دهيم كه همه پژوهش‌هايى را كه به نوعى به فرهنگ و اجتماع مربوط مى‌شود موضوع كار خود بدانيم؛ به عنوان نمونه وضعيت صنعت در استان قم و تأثيرات اجتماعى - فرهنگى سياست‌هاى صنعتى و يا مطالعه تأثيرات فرهنگى اجتماعى ايجاد منطقه آزاد تجارى و مسائلى از اين دست در حيطه پژوهش‌هاى نامه قم قرار دارد. بعضى از عناوين اين شماره عبارتند از: قم در مسير تاريخ؛ تذكره نويسان قمى؛ گزارشى از كتب گنجينه آثار قم؛ سير تاريخ فقها و محدثان قمى تا قرن چهارم؛ شاخص‌هاى فرهنگى توسعه و... .
صاحب امتياز اين نشريه را اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامى استان قم دارد و مدير مسؤول آن جناب آقاى محمد مهدى احمدى است و سردبيرى آن را آقاى مجيد مرادى عهده‌دار است. آينه پژوهش
 

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 52  صفحه : 13
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست