responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 26  صفحه : 15

كتابشناسى توصيفى
کديور محسن

فلسفه اشراق
فلسفه اشراق يكى از سه مكتب فلسفه اسلامى است كه در قرن ششم هجرى توسط شهاب الدين يحيى سهروردى (549 ـ 587 ق) تأسيس شد. شيخ اشراق هرچند فلسفه مشّاء را براى فهم مبانى فلسفه اشراق ضرورى مى داند، ولى با نقد روش ارسطو و ابن سينا اعلام مى دارد كه براى تحقيق در مسائل فلسفى و به ويژه حكمت الهى تنها استدلال و تفكرات عقلى كافى نيست، سلوك قلبى و مجاهدات نفس و تصفيه آن نيز براى كشف حقايق ضرورى است. او غايت فلسفه را نجات نفس از ظلمات هوا و هوس و رياضت و تزكيه نفس را لازمه علم كامل مى داند.
برخلاف حكمت مشّاء كه از فلسفه يونان و به ويژه ارسطو و تفاسير نو افلاطونى آن سرچشمه گرفته است، حكمت اشراق خود را ميراثدار دو انديشه فلسفى مى داند: يونان و ايران. از فلسفه يونان بر مكاتب فيثاغورى، افلاطونى و هرمسى تكيه دارد، و از فلسفه باستان ايران، كه غالب اصطلاحاتش مأخوذ از آن است، جنبه رمزى نور و ظلمت و فرشته شناسى را وام مى گيرد.1 شيخ اشراق با اعراض از تعليمات ظاهرى زردشتيان خود را با گروهى از حكماى ايران كه اعتقاد باطنى مبتنى بر وحدت مبدأ الهى داشتند يكى مى دانست.2
شيخ اشراق در انديشه تركيب حكمت افلاطون و زردشت بود. او حكمت ايران باستان را داخل جريان كلى فلسفه اسلامى كرد. با فلسفه اشراق، فلسفه و عرفان با هم تلفيق شدند. مهمترين منابع حكمت اشراقى، آثار صوفيه و مخصوصاً نوشته هاى حلاج و غزالى است. رابطه ميان نور و امام بى شك برگرفته از مشكوة الانوار غزالى مى باشد. سهروردى مهمترين سلف بلاواسطه خود را در جهان اسلامى فلاسفه معروف نمى دانست، بلكه نخستين صوفيان از قبيل بسطامى و تسترى مى شمرد.3
فلسفه اشراق در تلفيق فلسفه و دين پاپيش مى نهد. قرآن كريم و احاديث نبوى را سرچشمه الهامبخش فلسفه مى داند و بر تمسك به كتاب و سنت پا مى فشارد.4 با اين همه، فلسفه اشراق مكتبى التقاطى نيست؛ بازگشتى است به وحدت ابتدائى حكمت كه هر صورت آن نزد قومى رشده كرده بود و سپس در صورت نخستين خود جمع و احيا مى شود.
با فلسفه اشراق، خشكى براهين مشائى با ذوق اشراقى جلا مى يابد. فلسفه اشراق به يكه تازى فلسفه مشاء در انديشه فلسفى مسلمين پايان داد و تا قرن يازدهم اين دو انديشه فلسفى در جهـان اسـلام پا بپاى هم رشد كردند. قتل زود هنگام شهاب الدين سهروردى در آغاز جوانى، مانع تدوين همه جانبه يك مكتب فلسفى گشت و از سوى ديگر ظهور حكمت متعاليه و به خدمت گرفتن تفكر اشراقى به عنوان يكى از اركان اربعه خود، اگرچه باعث استمرار حيات عنـاصر اشراقى در حكمت متعـاليه شد، امـا به حيـات مستقل آن به عنـوان يك جريـان مشخص فلسفى پايان داد.
پرداختن به حكمت اشراق امروز از دو جنبه ضرورى است: اوّل آشنايى با يكى از مكاتب بزرگ فلسفه اسلامى كه نزديك پنج قرن يكى از دو جريان بزرگ حكمت اسلامى بوده است؛ دوّم فهم حكمت متعاليه بى شك بدون درك عناصر اشراق آن ميسر نيست. هرچند دل مشغولان فلسفه مشاء نيز براى پاسخگويى به نقدهاى حكمت اشراق بر مبانى ارسطو و ابن سينا بايد با چنين فلسفه اى آشنا شوند. لذا از ديرباز در حوزه فلسفى ايران شرح حكمت الاشراق قطب الدين شيرازى به عنوان كتاب درسى فلسفه اشراق به رسميت شناخته شده است. ضمناً در مطالعات پيرامون فلسفه اشراق در نيم قرن گذشته در ايران، دواعى غير علمى را نيز نبايد از نظر دور داشت.

2

در فلسفه اشراق، سهروردى همچون خورشيدى نورالانوار اين مكتب فلسفى است. و ديگر حكماى اشراقى به ستاره هايى در روشنايى روز مى مانند. حكماى اشراقى ـ يعنى فلاسفه اى كه نماينده تمام عيار اين كلمه فلسفى باشند ـ بسيار محدودند و در مقايسه با حكماى مشّاء از تعداد كمترى برخوردارند. به علاوه برخلاف حكمت مشاء كه فارابى و ابن سينا دو شخصيت كانونى آن هستند، حكمت اشراق تك كانونى است. مى دانيم كه شهاب الدين سهروردى در 38 سالگى، يعنى در سنى كه معمولاً آغاز بروز علمى است، ناجوانمردانه به قتل رسيد1 و همچون عقلى سرخ بر پر ملائك نشست. از اين رو او آن چنان كه بايد، نتوانست شاگرد بپرورد. لذا رواج فلسفه اشراق بيشتر متكى بر آثار سهروردى است تا حوزه درسى و شاگردان شيخ اشراق.
به هر حال دومين شخصيت فلسفه اشراق، شمس الدين محمّد شهرزورى (م بعد از 687) است.2 او نخستين شارح حكمت الاشراق و صاحب كتابى مفصل و معتبر به نام (الشجرة الالهية فى علوم الحقائق الربانية) و نيز (نزهة الارواح و روضة الافراح) (تاريخ الحكماء) است.
سومين حكيم اشراقى، علامه قطب الدين محمد بن مسعود شيرازى (م 710) است.3 شرح قطب الدين بر حكمت الاشراق هرچند متأثر از شرح شهرزورى است، امّا اكنون به عنوان مهمترين شرح حكمة الاشراق، قرنهاست كتاب درسى فلسفه اشراق است و حكيمان بزرگى از قبيل صدرالمتألهين و سبزوارى بر آن تعليقه نگاشته اند. قطب كه از شاگردان محقق طوسى و صدرالدين قونوى است، صاحب بزرگترين دايرة المعارف فارسى علوم عقلى، يعنى( درة التاج لغرة الدّباج) مى باشد. تأثير الشجرة الالهية شهرزورى بر اين كتاب مشهود است.
چهارمين حكيم اشراقى ابن كمّونه، سعد بن منصور (م683)4 از معاصرين محقق طوسى است كه مهمترين شرح بر تلويحات به نام (التنقيحات)، از اوست. شبهات مشهور وى در كتاب (الكاشف) آمده است. از آثار ديگر وى (الجديد فى الحكمة) و نيز دو مجموعه سؤال از محقق طوسى و پاسخهاى حكيم ياد شده، يادكردنى است.
پنجمين حكيم اشراقى ودود تبريزى (م پس از 930)1 است كه شرح مهمى بر الالواح العماديه سهروردى به نام (مصباح الارواح فى كشف حقائق الالواح) (الاشراق) و حاشيه اى بر حكمة الاشراق نگاشته است.
ششمين حكيم اشراقى محمّد شريف نظام الدين احمد بن الهروى2 است كه در 1008 انواريه را در ترجمه و شرح حكمة الاشراق سهروردى نگاشته است.
هفتمين حكيم اشراقى اسماعيل بن محمّد ريزى3 است كه در قرن هفتم (حيات النفوس) را در فلسفه اشراق به زبان فارسى نگاشت.
گفتنى است اطلاق حكيم اشراقى بر حكماى سبعه مذكور بر يك منوال نيست، كلّى مشكّك است.
غير از هفت حكيم ياد شده، گروهى از حكما نيز با تأليف شروح معتبرى بر آثار سهروردى گرايش خود را به فلسفه اشراق ابراز داشته اند. اينان هرچند به اندازه گروه اوّل اشراقى محسوب نمى شوند، اما به هر حال در اين باب صاحب منزلتى ويژه هستند. از اين نكته نيز غافل نبوده ايم كه هر شارحى لزوماً بر مذهب ما تن نيست.
مهمترين حكيمان گروه دوّم از اين قرارند:
1ـ جلال الدين محمّد دوانى (م 908) حكيم و متكلم پرآوازه قرن نهم، صاحب مهمترين شرح هيا كل النور.
2ـ غياث الدين منصور دشتكى (م 940 يا 949) كه در نقد شرح دوانى، شرحى ديگر بر هيا كل النور نگاشته است.
3ـ علامه حلّى (م 716) كه در آثار وى شرح حكمة الاشراق4 و حلّ المشكلات من كتاب التلويحات5 و كتاب المقاومات، كه در آن درباره حكماى سلف بحث كرده است6ديده مى شود.
4ـ عبدالرزاق لاهيجى، معروف به فياض (متوفى 1051 يا 1072) صاحب شرح هيا كل النور.
5ـ سيد ميرشريف جرجانى (م 812) صاحب شرح حكمت الاشراق.7
6ـ محمدعلى حزين لاهيجى (م1180) صاحب شرح كلمة التصوف، تعليقه بر تلويحات، حاشيه بر شرح حكمة الاشراق و حاشيه بر شرح هياكل النور.
در اين ميان گروه سوّمى از فلاسفه هستند كه نه به مثابه حكماى گروه اوّل نماينده فلسفه اشراق به حساب مى آيند و نه همچون حكيمان گروه دوّم كتابى اشراقى تأليف كرده اند، ولى در آثار ايشان رگه هاى اشراقى بسيار مشخص است.
مهمترين حكيمان اين گروه محقق طوسى و ميرداماد و ميرفندرسكى هستند. نظريه محقق طوسى درباره علم خداوند در شرح اشارات وى نشانگر گرايشى اشراقى است.8 ميرداماد در شعر اشراق تخلص مى كرد و عناوينى همچون قبسات و جذوات براى آثار خود برمى گزيد و مهمتر از همه گرايشهاى مختلف اشراقى در آثار مختلف وى پراكنده است.9
گروه چهارم از حكماى اشراقى همه فلاسفه مكتب حكمت متعاليه هستند كه فلسفه اشراق را يكى از مقدّمات مكتب خود دانسته، فى الواقع شكل تكامل يافته فلسفه اشراق را ارائه نموده اند. گذشته از رگه هاى آشكار اشراقى در آثار مختلف حكمت متعاليه،10 صدرالمتألهين و سبزوارى11بر شرح حكمت الاشراق نيز تعليقه نگاشته اند.
مى توان اذعان كرد از زمان سهروردى تاكنون سايه سنگين فلسفه اشراق بر انديشه فلسفى مسلمانان كاملاً مشهود است. تعيين ميزان تأثر حكماى قرن هفتم به بعد از فلسفه اشراق موضوع تحقيق جداگانه اى است.
3

كهنترين و معتبرترين گزارش از زندگى و آثار شهاب الدين سهروردى، شرح حالى است كه شمس الدين محمّد شهرزورى، مريد دانشمند شيخ اشراق، در نزهة الارواح به رشته تحرير آورده است.1وى با اطلاع از مقام درونى سهروردى با بيانى روان و قلمى شيوا چهره معنوى و صورت باطنى سهروردى را به نحوى بديع ترسيم كرده است. ديگر تراجم نگاران مسلمان نتوانسته اند مطلبى تازه بر نوشته شهرزورى بيفزايند.2 شهرزورى در اين كتاب چهل و پنج رساله و كتاب از سهروردى (غير از اشعار عربى و فارسى و مواعظ وى) را معرفى مى كند؛ هرچند وجود كتب ديگرى از شيخ اشراق را نيز ممكن مى شمارد. او تنها در دو مورد از كتابهاى معرفى شده ترديد روا مى دارد.
در عصر ما در ربع دوّم قرن بيستم از جانب بعضى دانشمندان غربى عنايت ويژه اى در شناخت آثار و انديشه سهروردى شده است. نخستين كوششهاى روشمند در شناخت آثار سهروردى از سوى بروكلمان3 و ريتر4 اعمال گشته است. اما دانشمندى كه بزرگترين سهم در معرفى افكار و آراء و روش سهروردى در غرب، بلكه در ايران را داراست، هانرى كربن، عارف و دانشمندفقيد فرانسوى است.5 او ابتدا با نگارش مقاله پرمايه اى به نام (سهروردى، بنيانگذار فلسفه اشراق) در پاريس6 و سپس (روابط حكمت اشراق و ايران باستان) در تهران،7 و بالاخره با انتشار (المجموعة فى الحكمة الالهيه)،8 كه تصحيح انتقادى الهيات سه كتاب اصلى سهروردى يعنى تلويحات و مقاومات و مطارحات در استانبول و پس از آن انتشار متن منقح حكمة الاشراق، بزرگترين قدمها را در راه شناخت و معرفى حكيم پرآوازه سهرورد برداشت. تدوين و انتشار سه جلد مجموعه مصنفات شيخ اشراق از سوى هانرى كربن با اسلوبى علمى تاكنون درباره آثار هيچيك از حكماى اسلامى انجام نشده است. كربن در كار تدارك جلد چهارم اين مجموعه بود9 كه اجل مهلتش نداد. وى بر هر سه جلد مقدمه هاى مفصل تحليلى به زبان فرانسوى نگاشته است10 اين سه مقدّمه حاوى بديعترين نكات درباره انديشه سهروردى و فلسفه اشراق است. چند كتاب و رساله سهروردى توسط كربن به زبان فرانسه ترجمه شده است.11 همچنين در كتاب بزرگ بجا مانده از كربن تحت عنوان (در سرزمين اسلام ايرانى)، بخش قابل ملاحظه اى به سهروردى اختصاص دارد.12 در ميان غربيان اسپيس و ختك1 نيز به ترجمه رسائل سهروردى اقدام كرده اند. لويى مايسنيون نيز از جمله كسانى است كه درباره سهروردى مطالبى نگاشته است.2 در ايران بعد از كربن، سهم بزرگ در تصحيح و معرفى آثار سهروردى از آن دكتر سيد حسين نصر است از وى چند مقاله و نيز تصحيح آثار فارسى سهروردى در مجموعه مصنفات در دست است.3
در ميان پژوهشهاى عربى درباره انديشه سهروردى و فلسفه اشراق، كارهاى ابوريان4 و مصطفى حلمى5 قابل ذكر است. در تحليل فلسفى آراء سهروردى، كار دانشمند معاصر، دكتر ابراهيمى دينانى در كتاب (شعاع انديشه و شهود در فلسفه سهروردى) ياد كردنى است.
على رغم امتيازات فراوان مجموعه سه جلدى مصنفات شهاب الدين يحيى سهروردى، اين كتاب حاوى همه آثار شيخ اشراق نيست. در مجموعه مصنفات مجموعاً بيست رساله و كتاب سهروردى تصحيح شده است. از اين بيست اثر، در سه مورد تنها بخشى از سه كتاب سهروردى انتشار يافته است. كربن تنها بخش سوّم، يعنى الهيات، كتابهاى تلويحات، مقاومات و مطارحات را منتشر ساخته است. بخشهاى منطق و طبيعيات اين سه كتاب در مجموعه مصنفات نيامده است. منطق تلويحات توسط دكتر فياض جداگانه تصحيح و منتشر شده است. سه رساله الالواح العمادية، كلمة التصوف و بخش الهيات كتاب اللمحات توسط دكتر نجفقلى حبيبى ادامه كار كربن و نصر در مجموعه مصنفات به حساب مى آيد. متن كامل لمحات پيشتر توسط امين معلوف در بيروت تصحيح و منتشر شده بود. متن هيا كل النور را نيز كه در هندو ايران منتشر شده است، اگر به موارد ياد شده بيفزاييم، درمى يابيم كه مجموعاً بيست و چهار رساله و كتاب سهروردى تصحيح و منتشر شده است. امّا حدود يك چهارم آثار سهروردى هنوز تصحيح و منتشر نشده كه در ميان آنها طبيعيات تلويحات و منطق و طبيعيات مقاومات و مطارحات، (منطق و طبيعيات لمحات در ايران) و نيز الواردات و التقديسات قابل توجه است. بنابر فهرست شهرزوردى بيست و چهار عنوان از آثار سهروردى هنوز منتشر نشده است. ما نام شانزده اثر ديگر از سهروردى را نيز كه در فهرست شهرزورى نيامده است به عنوان آثار قابل تحقيق آورده ايم. به علاوه شروح قابل ملاحظه اى از آنچه ميراث فلسفه اشراق را تشكيل مى دهد، هنوز به زيور طبع آراسته نشده است، شرح ودود تبريزى بر الالواح العمادية و شرح ابن كمونه بر تلويحات در اين ميان يادكردنى است.
متن شرح حكمة الاشراق قطب الدين شيرازى و تعليقه ارزشمند صدرالمتألهين شيرازى، على رغم اينكه كتاب درسى فلسفه اشراق در حوزه هاى فلسفى ايران به حساب مى آيد، هنوز تصحيح نشده و چاپ سنگى قرن گذشته تنها نسخه چاپ شده آن است. كتاب ارزشمند الشجرة الالهيه شهرزورى نيز تاكنون مطلقاً منتشر نشده است. انتشار مصحّح و روشمند آثار ياد شده قدم اوّل در راه تحقيق در فلسفه اشراق است، و بدون چنين قدمى هرگونه تحليل و پژوهش فلسفى درباره حكمت اشراقى همه جانبه، تام و دقيق نخواهد بود.
قدم بعدى تدوين متنى مطمئن و دقيق و به زبان روز از فلسفه اشراق است. متنى كه جوانب مختلف، مبانى و آراء و ابتكارات اين نظام فلسفى را عيان سازد و به كار تعليم و آموزش فلسفه اشراق بيايد.
4

شهاب الدين سهروردى همچون شهابى زودگذر در آسمان حكمت و عرفان ايران درخشيد و اثرى جاودانه در انديشه مسلمانان برجاى گذاشت. على رغم عمر كوتاه اين نابغه اسلامى، افزون از پنجاه كتاب فارسى و عربى از وى به جا مانده است. نثر عربى وى متين و جذّاب است. نوشته هاى فارسى وى از شاهكارهاى ادب فارسى به شمار مى آيد و سرمشق نثر نويسى داستـانى فلسفى و عرفـانى گشته است.1
آثار سهروردى را به چند گونه مى توان تقسيم كرد. نخستين بار لوئى ماسينيون2 تقسيم بندى سه گانه اى از آثار سهروردى ارائه كرد كه قابل مناقشه فراوان است.
پس از وى كربن تقسيمى چهارگانه از مصنفات سهروردى به دست داد.3 نصر با جزيى تغيير، به تقسيمى پنجگانه در آثار سهروردى قائل شد.4 با رجوعى دوباره به آثار سهروردى و شروح و تعليقات آنها و تحقيقات انجام يافته درباره آراء سهروردى و فلسفه اشراق، آثار سهروردى را مى توان به شش دسته تقسيم كرد:
دسته اوّل: كتبى كه مختص بيان عقايد اشراقى است. در اين دسته تنها كتاب حكمة الاشراق جاى مى گيرد كه با تمام آثار سهروردى متفاوت است و سنگ اوّل فلسفه اشراقى به حساب مى آيد. وى در اين كتاب سيماى تمام عيار مكتب تأسيسى خود را جلوه گر مى سازد.
دسته دوم: چهار كتاب بزرگ تعليمى و نظرى سهروردى كه همگى به زبان عربى نگاشته شده است. در آنها ابتدا از فلسفه مشائى، با تفسير خاص سهروردى سخن رفته است. سپس بر اين مبنا، فلسفه اشراق مورد تحقيق قرار مى گيرد. هر چهار كتاب داراى سه بخش منطق، طبيعيات و الهيات است. اين چهار كتاب عبارتند از: التلويحات، المشارع والمطارحات، المقاومات، اللمحات. در ميان اين چهار كتاب، تلويحات مهمترين آنهاست. مطارحات به منزله شرحى است بر تلويحات، لمحات در حكم تلخيص آن است و مقاومات الحاقى است بر تلويحات.
دسته سوم: رساله هاى كوتاهتر فارسى و عربى كه در آنها مواد پنج كتاب سابق به زبانى ساده تر و به صورت خلاصه توضيح داده شده است. در اين دسته دو رساله بسيار مهم هيا كل النور و الالواح العماديه قرار دارد كه به زبان عربى نگاشته شده و توسط خود سهروردى به فارسى برگردانيده شده است. رساله فى اعتقاد الحكماء به زبان عربى و رساله هاى پرتونامه و بستان القلوب به زبان فارسى نيز در اين دسته جاى مى گيرد. در انتساب بستان القلوب به سهروردى بحثهايى در گرفته است كه ما انتساب را به دلايلى كه در جاى خود خواهد آمد ترجيح داده ايم.
دسته چهارم: حكايتهاى رمزى و يا داستانهايى كه در آنها از سفر نفس در مراتب وجود و رسيدن به اشراق و سعادت سخن رفته است. زبان اكثر اين رساله ها فارسى است و برخى از آنها عبارتند از: عقل سرخ، صفير سيمرغ، آواز پر جبرئيل، لغت موران، رسالة فى حالة الطفولية، روزى با جماعت صوفيان و رساله پراهميت الغربة الغربيه و نيز رسالة فى المعراج كه هنوز منتشر نشده است.
دسته پنجم: تحريرها، ترجمه ها، شروح و تفاسير كتب فلسفى گذشته و نيز آنچه بر قرآن كريم و احاديث نبوى نوشته است. از اين زمره است تفسير چند سوره قرآن و بعضى احاديث حضرت رسول ـ ص ـ كه هنوز منتشر نشده است، شرح فارسى اشارات شيخ الرئيس ـ كه اين نيز تاكنون منتشر نشده، ترجمه فارسى رسالة الطير ابن سينا و از همه مهمتر رسالة فى حقيقة العشق يا مونس العشاق كه مبتنى بر رسالة فى العشق شيخ الرئيس است.
دسته ششم: دعاها و مناجاتنامه هايى كه همگى به زبان عربى هستند و الواردات و التقديسات خوانده مى شوند و مجموعه اى بديع در نيايش به حساب مى آيد و متأسفانه تاكنون منتشر نشده است.
مشخص كردن ترتيب زمانى نگارش آثار سهروردى بسيار دشوار است. چرا كه سهروردى در آثار مختلف خود به يكديگر ارجاع مى دهد.
* * *

آثار ديگر حكـماى اشراقى را مى توان به سه دسته تقسيم كرد:
دسته اول: كتبى است كه به عنوان شرح و تعليقه بر آثار سهروردى نگاشته شده است. شروح شهرزورى و قطب الدين بر حكمة الاشراق، شرح ابن كمونه بر تلويحات، شرح دوانى و غياث الدين دشتكى بر هياكل النور، شرح ودود تبريزى بر الالواح العماديه، مهمترين كتب اين دسته اند:
دسته دوم: كتبى كه مستقلاً در فلسفه اشراق نگاشته شده است. كتاب ارزشمند الشجرة الالهيه شهرزورى ـ كه متأسفانه هنوز منتشر نشده است، درة التاج قطب الدين شيرازى كه دائرة المعارفى است از جمله حاوى انديشه اشراقى و نيز حيات النفوس ريزى (حكمت اشراق به زبان فارسى) از اين دسته به حساب مى آيند.
دسته سوّم: با توجه به ديدگاه خاص فلسفه اشراق به منشأ فلسفه، تاريخ فلسفه در اين انديشه جايگاهى ويژه مى يابد. نزهة الارواح شهرزورى يك تاريخنگارى فلسفى به شيوه اشراقى است و در موضوع خود منحصر به فرد مى باشد (متأسفانه متن اصلى يعنى عربى آن، هنوز در ايران منتشر نشده است.)
5

اين كتابشناسى از دو بخش تشكيل شده است: بخش اوّل به معرفى آثار منتشر شده فلسفه اشراق و نيز كتب و مقالاتى كه درباره انديشه سهروردى و حكمت اشراق منتشر شده اند مى پردازد. بخش دوّم عهده دار معرّفى آثار منتشر نشده فلسفه اشراق است.
بخش اوّل از پنج فصل فراهم آمده است: فصل اوٌل حاوى مجموعه هاى منتشر شده آثار سهروردى است. در اين فصل هفت مجموعه معرفى شده است. در فصل دوّم به معرفى آثار منتشر شده شيخ اشراق پرداخته ايم. در اين فصل مشخصات بيست و چهار كتاب يا رساله معتبر منتشر شده سهروردى آمده است. فصل سوّم عهده دار ارائه مشخصات شروح و تعليقات منتشر شده بر كتب حكيم سهرورد است. مجموعاً بر چهار كتاب سهروردى هشت شرح و تعليقه نگاشته شده منتشر شده است. در فصل چهارم به معرفى ديگر متون منتشر شده فلسفه اشراق پرداخته ايم. تنها چهار كتاب در اين فصل معرفى شده است. فصل پنجم عهده دار كتب ومقالات منتشر شده عربى و فارسى درباره فلسفه اشراق است. اين فصل در دو قسمت عرضه شده است: در قسمت اوّل يعنى كتب و مقالات عربى كارهاى چهار نفر از محققين عرب را آورده ايم. در قسمت دوّم يعنى كتب و مقالات فارسى درباره فلسفه اشراق، چهار كتاب و چهل و هشت مقاله معرفى شده اند.
لازم به ذكر است مقالاتى كه در نقد كتب اشراقى نوشته شده در ذيل عنوان كتاب آورده ايم.
در زمينه عنوان كتابهاى سهروردى و ديگر حكماى اشراق، صحيحترين عنوان را برگزيده ايم و ديگر عنوانها را درپرانتز آورده ايم.
كليه چاپهاى هر كتاب و رساله، اعم از ايران و خارج از آن، را به ترتيب زمان نشر با مشخصات كامل ارائه كرده ايم. كوشيده ايم كتب ارائه شده با تتبع كامل ارائه شود. مقالات منتشر شده در ايران نيز همين گونه است. اما در مورد مقالات عربى و مقالات فارسى منتشر شده در خارج از ايران، به علت كمبود منابع، استقصاى كامل ميسر نشده است. در اين كتابشناسى كتب و مقالات درباره فلسفه اشراقى، غير از زبانهاى فارسى و عربى، مدّنظر نبوده است؛ هرچند به موارد مهمّ آن در متن يا حاشيه اشاره كرده ايم. در زمينه پايان نامه هاى تحصيلى نيز، در اين مجال معرفى عناوينى كه به فلسفه اشراق اختصاص يافته است، ميسر نشد.
بخش دوّم، يعنى آثار منتشر نشده فلسفه اشراق، در دو فصل فراهم آمده است: فصل اوّل به آثار منتشر نشده سهروردى پرداخته شده است و بيست و پنج اثر قطعى الاستناد (براساس فهرست شهرزورى) كه هنوز منتشر نشده و شانزده اثر كه در ديگر منابع به سهروردى نسبت داده شده، آورده شده است. قضاوت نهائى درباره صحّت استناد و عدم آن منوط به رجوع به جميع نسخ خطى موجود آنها و تحقيق و مقايسه با آثار سهروردى است. در فصل دوّم ديگر كتب منتشر نشده فلسفه اشراق را گرد آورده ايم. در اين فصل بيست و چهار شرح بر آثار سهروردى و پنج كتاب مستقل حكماى اشراق معرفى شده است. اينكه نسخه اى از اين كتب بجا مانده يا نه، و نيز صحت استناد و عدم آن همه دو گرو تحقيق در نسخ خطى اين عناوين است. منابع استناد اين عناوين به حكماى اشراقى و سهروردى در متن يا پاورقى ذكر شده است.
تا آنجا كه مى دانيم درباره كتابشناسى فلسفه اشراق تاكنون تحقيق مستقلى صورت نگرفته است. بى شك قدم اوّل ناقص و نارسا است. تذكر كاستيها و خطاهاى نگارنده سبب مزيد امتنان است.
***

بخش اوّل: آثار منتشر شده فلسفه اشراق
فصل اوّل: مجموعه هاى منتشرشده از آثار سهروردى
به طور كلى هفت مجموعه از آثار شيخ اشراق منتشر شده است. مقصود ما از (مجموعه) كتابى است كه حاوى حداقل متن اصلى دو رساله شهاب الدين سهروردى باشد. اين فصل را به ترتيب تاريخ انتشار تنظيم كرده ايم. در فصول آينده بكرّات به اين مجموعه ها استناد خواهيم كرد. در اين فصل عنوان رسائل و تعداد آنها را آن چنان كه گردآورندگان مجموعه ها ذكر كرده اند، آورده ايم و از اشاره به عنوان مشهور يا ديگر عنوان رساله پرهيز كرده ايم. اين مشخصات را به فصل آينده موكول نموده ايم.
1ـ سه رساله درباره تصوفThree Treatises of Mysticismاشتوتگارت 1935م. همراه با مقدمه در شرح احوال سهروردى و ترجمه انگليسى رساله ها به قلم اسپيس (spies ) و ختك (Khatak ) شامل سه رساله: 1ـ رساله لغت موران، 2ـ رساله صفير سيمرغ 3ـ رسالة الطير.
2ـ دو رساله از سهروردى، تهران، 1317ش، به اهتمام دكتر مهدى بيانى. شامل: 1ـ رساله فى حالة الطفوليت، 2ـ روزى با جماعة صوفيان.
3ـ مجموعة فى الحكمة الالهية من مصنفات شهاب الدين يحيى سهروردى. استانبول، 1945م، به اهتمام هانرى كربن Opera Metaphysica et Mystica ،ed. H. Corbinشماره 16 سلسلة النشريات الاسلاميه. مشتمل بر بخش الهيات سه كتاب: 1ـ التلويحات، 2ـ المقاومات، 3ـ المشارع و المطاوحات. همراه با مقدّمه تحليلى مفصلى به زبان فرانسوى.
چاپ دوّم: تهران، 1355ش، تحت عنوان مجموعه مصنفات شيخ اشراق شهاب الدين يحيى سهروردى، جلد اوّل انجمن شاهنشاهى فلسفه ايران، شماره11، گنجينه نوشته هاى ايرانى، دوره جديد، شماره 1.
چاپ سوّم: تهران، 1372ش. مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى (پژوهشگاه).
4ـ مجموعه دوّم مصنفات شيخ الاشراق، شهاب الدين يحيى سهروردى در حكمت الهى
Oeuvre philosophiques et mysliques (Opera Metaphysica et Myslica II )، با تصحيح و مقدمه تحليلى مفصل فرانسوى هانرى كربن به زبان فرانسوى، تهران، 1331ش، پاريس، 1952م، قسمت ايران شناسى انستيتو ايران و فرانسه، مجموعه آثار ايرانى، شماره2.
چاپ دوّم: تهران 1355ش، تحت عنوان مجموعه مصنفات شيخ الاشراق، شهاب الدين يحيى سهروردى، جلد دوّم، انجمن شاهنشاهى فلسفه ايران، شماره 13، گنجينه نوشته هاى ايرانى، دوره جديد، شماره2.
چاپ سوّم، تهران، 1372ش، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى (پژوهشگاه).
مشتمل بر: 1ـ كتاب حكمة الاشراق، 2ـ رسالة فى اعتقاد الحكماء، 3ـ قصة الغربة الغربيّة، همراه با منتخباتى از دو شرح قطب الدين شيرازى و شهرزورى بر مقدّمه حكمت الاشراق و ترجمه و شرح فارسى قصه الغربة الغربية.
5ـ چهارده رساله، تأليف و ترجمه فخرالدين رازى، شهاب الدين سهروردى، اثيرالدين ابهرى، ذوالفضائل اخسيكتى و ديگران، ترجمه و تصحيح و مقدمه و تراجم احوال از سيد محمّد باقر سبزوارى، تهران، 1340، دانشگاه تهران.
شامل چهار رساله: 1ـ رساله هشتم ترجمه رسالة الطير (كه به نظر گردآورنده كتاب از ذوالفضائل اخسيكتى است)، 2ـ رساله يازدهم داستان سيمرغ و كوه قاف (سيّاح و باز) كه گردآورنده نام مؤلف آن را تعيين نكرده است، 3ـ رساله دوازدهم، پرتونامه از شيخ اشراق، 4ـ رساله سيزدهم، روضة القلوب كه به نظر گردآورنده احتمالاً از شيخ اشراق است.
اين مجموعه فاقد مشخصات نسخ و در ميان مجموعه هاى اين بخش در پايين ترين سطح قرار دارد.
6ـ مجموعه آثار فارسى شيخ اشراق، با تصحيح و تحشيه و مقدمه دكتر سيد حسين نصر، با مقدمه تحليلى به زبان فرانسه از هانرى كربن، تهران، 1348ش. قسمت ايران شناسى انستيتو ايران و فرانسه، گنجينه نوشته هاى ايرانى، شماره 17.
چاپ دوّم: تهران، 1355ش، تحت عنوان مجموعه مصنفات شيخ الاشراق شهاب الدين يحيى سهروردى، جلد سوّم، مشتمل بر مجموعه آثار فارسى شيخ اشراق، انجمن شاهنشاهى فلسفه ايران، شماره 14، گنجينه نوشته هاى ايرانى، دوره جديد، شماره3.
چاپ سوّم: تهران، 1372، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى (پژوهشگاه)
مشتمل بر 14 رساله: 1ـ پرتونامه، 2ـ هياكل النور، 3ـ الواح عمادى، 4ـ رسالة الطير، 5ـ آواز پر جبرئيل، 6ـ عقل سرخ، 7ـ روزى با جماعت صوفيان، 8ـ فى حالة الطفوليت، 9ـ فى حقيقة العشق يا مؤنس العشاق، 10ـ لغت موران، 11ـ صفير سيمرغ، 12ـ بستان القلوب (يا روضة القلوب)، 13ـ يزدان شناخت، 14ـ رساله عربى الابراج به تصحيح كربن.
7ـ سه رساله از شيخ اشراق شهاب الدين يحيى سهروردى، به تصحيح و مقدمه دكتر نجفقلى حبيبى، تهران، 1356، انجمن شاهنشاهى فلسفه ايران. مشتمل بر: 1ـ الالواح العماديه، 2ـ كلمة التصوف، 3ـ بخش الهيات اللمحات.
لازم به ذكر است كه در انتهاى مقدّمه جلد سوّم مجموعه مصنفات شيخ اشراق آمده است كه (جلد چهارم مجموعه آثار سهروردى كه اكنون [يعنى سال 1348ش] در دست تهيه است شامل: 1ـ متن عربى الالواح العماديه 2ـ متن عربى هيا كل النور 3ـ كلمة التصوف 4ـ الواردات و التقديسات خواهد بود، به اين ترتيب اميد مى رود بزودى مجموعه كامل آثار سهروردى در اين سلسله انتشار يابد.)1 متأسفانه اين وعده هنوز جامعه عمل نپوشيده است. از اين به بعد از مجموعه هاى شماره 3 و 4 و 6 به نام سه جلد مجموعه مصنفات ياد خواهيم كرد.
***
فصل دوم: آثار منتشر شده شيخ اشراق
در اين فصل مجموعاً بيست و چهار كتاب يا رساله معتبر از سهروردى به ترتيب الفبائى اشاره مى شود. مراد از معتبر آثار مسلّم و نيز تأليفاتى است كه نسبت به آنها به شيخ مقتول محتمل است.
1ـ آواز پر جبرئيل (رساله …): الف: 1935م، به اهتمام هانرى كربن وپل كراوس، همراه با ترجمه فرانسوى در مجله آسيايى.
ب: تهران 1325ش، به اهتمام دكتر مهدى بيانى، ضميمه مجله پيام نو.(چاپ دوّم، تهران 1361، انتشارات مولى)
ج: تهران، 1348(1355، 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات. ترجمه عربى اين داستان همراه با شرح توسط عبدالرحمن بدوى در كتاب شخصيات قلقة فى الاسلام: قاهره 1946 و نيز در مقدمه كتاب اللمحات سهروردى، تصحيح امين معلوف، بيروت 1969م آمده است.
2ـ اعتقاد الحكماء (رسالة فى …)
الف: تهران، 1331ش (1355، 1372)، جلد دوم مجموعه مصنّفات، ب: تهران، 1354، ص 741 ـ 726، مجله گوهر، بنياد نيكوكارى نوريانى. اين رساله توسط حسين خليقى در 1354 به فارسى ترجمه شده است: تهران، انجمن شاهنشاهى فلسفه ايران.
3ـ الالواح العمادية.
تهران، 1356ش، سه رساله از شيخ اشراق
4ـ الواح عمادى (ترجمه رساله قبل است كه توسط خود سهروردى انجام گرفته است.)
جلد سوّم مجموعه مصنفات، تهران، 1348 (1355، 1372)
5ـ بستان القلوب (روضة القلب)2
الف: چهارده رساله، تهران، 1340، رساله سيزدهم. ب: جلد سوّم مجموعه مصنفات، تهران، 1348 (1355، 1372)
6ـ پرتونامه
الف: چهارده رساله، تهران، 1340، رساله دوازدهم. ب: جلد سوّم مجموعه مصنفات، تهران، 1348 (1355، 1372)
7ـ التلويحات اللوحيه والعرشيه (التلويحات)
العلم الاوّل فى المنطق: منطق تلويحات، حاشيه و تعليقه از على اكبر فياض، تهران، 1334، دانشگاه تهران، شماره 170.
العلم الثالث فى الالهيات: جلد اوّل مجموعه مصنفات، استانبول، 1945، تهران، 1355 (1372)
8ـ حكمة الاشراق
الف: تهران، 1315، در ضمن شرح قطب الدين شيرازى، چاپ سنگى.
ب: جلد دوّم مجموعه مصنفات، تهران، 1331 (1355، 1372)
حكمة الاشراق توسط هانرى كربن به فرانسوى و توسط دكتر سجادى به فارسى ترجمه شده است.
9ـ رسالة الابراج (الكلمات الذوقيه و النكات الشوقيه، كلمات ذوقيه)
تصحيح هانرى كربن، جلد سوّم مجموعه مصنفات، تهران، 1348 (1355، 1372)
10ـ رسالة فى حالة الطفولية
الف: تهران، 1317، دو رساله. ب: تهران، 1348 (1355، 1372) جلد سوّم مجموعه مصنّفات
11ـ رسالة الطير (ترجمه فارسى رسالة الطير ابن سينا)
الف: اشتوتگارت، 1935، سه رساله درباره تصوّف، ب: تهران، 1340ش، چهارده رساله به نام ذوالفضائل اخسيكتى (آقاى سبزوارى در اين انتساب به خطا رفته است)1 ج: تهران، 1348 (1355، 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات
12ـ رسالة فى حقيقة العشق (مونس العشاق)
الف: اشتوتگارت، 1934، به نام مونس العشاق The lover's friend همراه با شرح فارسى رسالة العشق. ب: تهران، به اهتمام دكتر مهدى بيانى، مجله پيام نو، شماره7. ج: تهران، 1347، به اهتمام سيد حسين نصر، نشريه معارف اسلامى، شماره7. د: تهران، 1348 (1355، 1372)، جلد سوّم مجموعه مصنفات
13ـ روزى با جماعت صوفيان
الف: تهران، 1317، دو رساله. ب: تهران 1348 (1355، 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات
در زمينه متن اين رساله، تحقيق لغوى ذيل منتشر شده است:
واژه نامه بسامدى روزى با جماعت صوفيان سهروردى، فراهم آمده مينو احمدى فرهنگستان زبان ايران، بنياد شاهنشاهى فرهنگستانهاى ايران، تهران 1356.
14ـ صفير سيمرغ (در احوال اخوان تجريد)
الف: اشتوگارت، 1935م، سه رساله در تصوّف. ب: 1939م، با ترجمه فرانسوى، مجله هرمس، جلد سوّم، مجموعه سوم، به اهتمام هانرى كربن. ج: تهران، 1348 (55، 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات.
15ـ عقل سرخ
الف: اصفهان، 1319 به اهتمام دكتر مهدى بيانى، چاپ دوّم: تهران، 1332، انجمن دوستداران كتاب، چاپ سوّم: تهران، 1361، انتشارات مولى. ب: تهران، 1340، چهارده رساله، رساله يازدهم به نام داستان سيمرغ و كوه قاف (سيّاح و باز). (آقاى محمد باقر سبزوارى در عدم انتساب اين رساله و يافتن نام اصلى آن به خطا رفته است.)2 ج: تهران، 1348 (55، 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات.
16ـ قصّة الغربة الغربية
الف: تهران، 1331 (55، 1372) جلد دوّم مجموعه مصنّفات، همراه با ترجمه و شرح كهن به فارسى.
ب: قاهره، 1952م، تصحيح احمد امين، همراه با دو رساله حى بن يقظان ابن سينا و ابن طفيل.
در مقدّمه كوتاه اين قصه عرفانى سهروردى اشاره اى به داستان حى بن يقظان و سلامان و ابسال ابن سينا كرده است. اين نكته ظاهراً باعث شده است احمد امين اين قصه را نيز در شمار حى بن يقظان در رديف داستانهايى به همين نام از ابن سينا و ابن طفيل به حساب آورد. اما در متن قصه نامى از حى بن يقظان نيست و در واقع قصه الغربة الغربيه از جايى شروع مى شود كه حى بن يقظان پايان گرفته است.
اين رساله علاوه بر ترجمه فوق، در سال 1364 تحت عنوان بيگانگى در باختر زمين توسط حسين خراسانى به فارسى ترجمه و نشر شده است. تهران، بعثت.
17ـ كلمة التصوّف (كتاب فى التصوف يعرف بالكلمة، المقامات)
تهران، 1356، سه رساله
18ـ لغت موران (رساله …)
الف: اشتوتگارت، 1934م، سه رساله در تصوف
ب: 1939م، مجله هرمس، به اهتمام هانرى كربن
ج: تهران، 1348 (55، 1372)، جلد سوّم مجموعه مصنفات.
19ـ اللمحات فى الحقائق (اللمحات)
الف: بيروت، 1969، حقّقه و قدّم له امين المعلوف، (رساله دكتر اى او در دانشگاه كمبريج) سلسله دراسات و نصوص فلسفيه، ش3، درالنهار للنشر، همراه با مقدمه تحليلى و پيشگفتار انگليسى. ب: قاهره، 1969، تحقيق مع مقدّمه محمّد على ابوريّان
ج: تهران، 1356، سه رساله. در تصحيح دكتر حبيبى تنها بخش سوّم لمحات يعنى الهيات آن منتشر شده است، كه مناسب بود در پشت جلد كتاب به اين مهم اشاره مى شد.
20ـ المشارع والمطارحات (المطارحات)
العلم الثالث (العلم الالهى): استانبول، 1945م، تهران، 1355 (1372) جلد اوّل مجموعه مصنفات.
21ـ المقاومات
العلم الثالث (العلم الالهى): استانبول، 1945م، تهران، 1355ش (1372) جلد اوّل مجموعه مصنفات.
22ـ هياكل النور (الهياكل النورية)
الف: مصر، 1335ق (مقتطفات من الهياكل النورية مع زيادات من شرحها بالاضافة الى بعض مقتطفات من حكمة الاشراق، لحسن الكردى). ب: قاهره، 1377ق، هياكل النور للسهروردى الاشراقى، قدّم له و حقّق نصوصه مع تعليقات الدكتور محمّد على ابو ريان، المكتبة التجارية الكبرى. ج: مدارس هند، 1953م در ضمن شواكل الحور فى شرح هياكل النور جلال الدين دوانى، تصحيح د. محمّد عبدالحقّ .د: مشهد، 1411ق در كتاب ثلاث رسائل للدوانى به تحقيق د. سيد احمد تويسركانى، اين رساله قبل از شرح دوانى مستقلاً چاپ شده است.
23ـ هياكل النور فارسى
خود سهروردى متن عربى رساله را به فارسى برگردانيده است. تهران، 1348 (1355، 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات
24ـ يزدان شناخت (رساله …)
الف: تهران، 1316ش، چاپ سنگى، رساله يزدان شناخت، به تصحيح حاج سيد نصراللّه تقوى.
ب: تهران، 1327ش، رساله يزدان شناخت با مقدمه و تصحيح بهمن كريمى. (وى اين رساله را از آن عين القضاة همدانى مى داند. با توجه به مقايسه مفاد اين رساله با ديگر آثار شيخ اشراق، استناد آن را به سهروردى ترجيح داديم.)1
ج: تهران، 1348 (1355، 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات.
***
فصل سوّم: شرحها و تعليقه هاى منتشر شده بر كتب سهروردى
شرحها و تعليقه هاى چهار كتاب و رساله سهروردى منتشر شده است. اين كتب عبارتند از: آواز پر جبرئيل حكمة الاشراق، رساله مونس العشاق، رساله قصه الغربة الغربية و هياكل النور: عدد اين شروح و تعاليق منتشر شده به نه مى رسد.
اوّل: شرح آواز پر جبرئيل
توسط شارحى ناشناس در اواخر قرن 7 يا اوّل قرن 8 تصحيح مسعود قاسمى، معارف، دوره اوّل، شماره 1 فروردين ـ تير 1363، صفحه 99 ـ 77.
دوّم: شروح و تعليقات منتشر شده بر حكمة الاشراق
1ـ شهرزورى، شمس الدين محمّد (قرن7ق)، شرح حكمة الاشراق
تصحيح و تحقيق و مقدمه تحليلى دكتر حسين ضيايى تربتى، تهران، 1372، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى (پژوهشگاه)
2ـ قطب الدين شيرازى، محمّد بن مسعود (م710ق)، شرح حكمة الاشراق
چاپ سنگى، تهران، 1313ق، (افست چاپ سنگى، قم، انتشارات بيدار، بى تا)
3ـ الهروى، محمّد شريف نظام الدين احمد؛ انواريه ترجمه و شرح حكمة الاشراق سهروردى، نگاشته شده در 1008ق، متن انتقادى و مقدمه دكتر حسين ضيائى تربتى، و به اهتمام آستيم. تهران، 1358، (چاپ دوّم، 1363 اميركبير) ترجمه و شرح پاره اى مسائل مهمّ در قسمت اوّل (مقدّمه و مباحثى از فصل سوّم مقاله ثالثة) و بر ملحض مباحث مهم اشراقى در قسمت دوّم از كتاب حكمة الاشراق.
4ـ صدرالمتألهين شيرازى، محمّد بن ابراهيم (م1050ق) تعليقات على شرح حكمة الاشراق لقطب الدين الشيرازى، در حاشيه شرح قطب الدين شيرازى منتشر شده است. (چاپ سنگى، تهران، 1313، افست چاپ سنگى، قم، بيدار)
5ـ سجادى، دكتر سيد جعفر؛ حكمة الاشراق، ترجمه و شرح، تهران، 1355، دانشگاه تهران، (چاپ چهارم، 1366). اين كتاب در مقاله ذيل مورد نقد قرار گرفته است: اكبرى، فتحعلى، گوهر، شماره6، 1357.
سوّم: شرح مونس العشاق
الف: شرح مؤنس العشاق، به اهتمام اسپيس (Spies )، مجلة الابحاث الفلسفية، ج2، 33 ـ 1932 ب: شرح مونس العشاق، به تصحيح دكتر سيد حسين نصر و مظفر بختيار، تهران، 1350، انتشارات مجله دانشكده ادبيات و علوم انسانى، مجموعه متون فارسى، شماره1.
ج: شرح مونس العشاق، توسط شارحى ناشناس در اواخر قرن 7 يا اوائل قرن8 (ظاهراً همان شارح آواز پر جبرئيل)، تصحيح مسعود قاسمى، معارف، دوره چهارم، شماره1، فروردين ـ تير 1366، صفحه 164 ـ 149
چهارم: شرح قصّة الغربة الغربية
ترجمه و شرح كهن قصه الغربة الغريبة، به تصحيح هانرى كربن، مجموعه دوّم مصنفات، تهران، 1331 (1355 ـ 1372)
پنجم: شرح رساله هياكل النور
الدوانى، جلال الدين محمّد بن اسعد (م 908)؛ شواكل الحور فى شرح هياكل النور، در ثلالث رسائل تحقيق الدكتور السيد احمد تويسركانى، مشهد، 1411 مجمع البحوث الاسلامية الآستانة الرضوية المقدّسة.
***
فصل چهارم: ديگر متون منتشر شده فلسفه اشراق
پس از اينكه با آثار منتشر شده شيخ اشراق و نيز شروح و تعليقات منتشر شده بر كتب وى آشنا شديم، اينك نوبت به آن رسيده است كه آثار مستقل ديگر اشراقيان را برشماريم. يعنى آثار مستقل شهرزورى، قطب الدين شيرازى، ابن كمّونه و ريزى.
1ـ شهرزورى، شمس الدين محمّد نزهة الارواح و روضة الافراح (تاريخ الحكماء) تصحيح خورشيد احمد، حيدرآباد 1976م. تاريخ الحكماء شهرزورى دوبار به فارسى ترجمه و منتشر شده است: 1ـ تهران، 1316ش، ترجمه ضياء الدين درّى 2ـ تهران، 1365ش، ترجمه مقصود على تبريزى (نگاشته شده در 1011ق) همراه با ديباچه اى درباره تاريخنگارى فلسفه به كوشش محمّد تقى دانش پژوه و محمّد سرور مولايى. با توجه به تكيه فراوان فلسفه اشراق بر آراء حكماى باستان ايران و يونان، تاريخ فلسفه يا به عبارت صحيحتر تاريخ فلاسفه از ديدگاه يك حكيم اشراقى امرى مهمّ است كه شهرزورى با محدوديتهاى همه تاريخنگارى هاى فلسفى گذشته ما به رشته تحرير درآورده است. بخش سهروردى تاريخ الحكماء قديمى ترين و معتبرترين منبع شناخت آثار و زندگى مؤسس فلسفه اشراق را به دست مى دهد و بارها مستقلاً به عربى يا فارسى منتشر شده است.
2ـ قطب الدين شيرازى، محمّد بن مسعود؛ درة التاج لغرّة الدباج. سه بخش از اين كتاب منتشر شده است:
يك: بخش فاتحه (در فضيلت، حقيقت و اقسام علوم)، جمله اوّل در منطق، جمله دوّم در فلسفه اولى، جمله سوّم در علم اسفل (علم طبيعى) و جمله پنجم در علم اعلى (علم الهى) به كوشش و تصحيح سيد محمّد مشكوة، تهران، 1317ش چاپ دوّم، تهران، 1365ش، انتشارات حكمت.
دو: فن دوم (در تلخيص مجسطى بطلميوس، فن سوّم در ارثماطيقى (خواص اعداد)، فن چهارم در علم الحان (موسيقى) از جمله چهارم كتاب در علم اواسط (علم رياضى)؛ تصحيح سيد حسن مشكان، تهران
سه: قطب سوّم در حكمت عملى و قطب چهارم در سلوك راه حق از خاتمه كتاب، به اهتمام ماهدخت بانو همايى، تهران، 1369 شركت انتشارات علمى و فرهنگى. با اين حساب حدود 60% از متن درة التاج منتشر شده است. درة التاج دائرة المعارف بزرگ علوم عقلى به زبان فارسى است و رگه هاى فلسفه اشراقى بخوبى در آن هويدا است.
3ـ ابن كمّونه، سعد بن منصور؛ الجديد فى الحكمة، به كوشش حميد وعيدالكبيسى، بغداد 1403ق. اين كتاب حاوى مسائل عمومى فلسفه است.
4ـ ريزى، اسمعيل بن محمّد (قرن7ق)؛ حيات النفوس (فلسفه اشراق به زبان فارسى) به كوشش محمّد تقى دانش پژوه، تهران، 1369ش، بنياد موقوفات دكتر محمود افشار. اين كتاب بر سياق تلويحات و مطارحات شامل سه فن منطق، طبيعى و الهى نگاشته شده است.
اين كتاب توسط عليرضا ذكاوتى قراگزلو مختصراً معرفى شده است: نشر دانش، سال دوازدهم، شماره6، مهر و آبان 1371، صفحه 54).
***
فصل پنجم: كتابها و مقالات منتشر شده عربى و فارسى درباره فلسفه اشراق
اوّل: كتابها و مقالات عربى
1ـ ابوريان، محمّد على؛ اصول الفلسفة الاشراقية عند شهاب الدين السهروردى؛ قاهره، 1952م، چاپ دوّم 1969، چاپ سوّم، 1987، دارالمعارف الجامعيه، اسكندرية.
اين كتاب مفصلترين اثرى است كه به زبان عربى درباره سهروردى منتشر شده است. مطالب كتاب بيشتر مبتنى بر تحقيقات هانرى كربن و لويى ماسينيون است، لكن شامل برخى اطلاعات تازه درباره زمينه تاريخى عصر سهروردى و علت تكفير اوست. اين كتاب توسط دكتر محمّد على شيخ به نام مبانى فلسفه اشراق از ديدگاه سهروردى در سال 1372ش در سلسله انتشارات دانشگاه شهيد بهشتى (شماره 243) به فارسى ترجمه و منتشر شده است.
از دكتر ابوريان مقاله نظرية الامامة بين الباطنيه والسهروردى در سال 1951م در مجله الثقافة و نيز تصحيح هياكل النور (قاهره، 1957) واللمحات فى الحقائق (1969) از آثار سهروردى منتشر شده است.
2ـ بدوى، عبدالرحمن، شخصيات قلقة فى الاسلام، دراسات الّف بينها و ترجمها؛ دراسات اسلاميه شماره 3، قاهره 1946م، طبع2 قاهره 1964م دارالنهفته العربيه.
اين كتاب كم حجم ترجمه مقالات لويى ماسينيون و هانرى كربن درباره سه شخصيت بزرگ اسلامى سلمان فارسى، حلاج و سهروردى است. مطالب بخش سهروردى آن فراهم آمده از دو رساله ذيل است:
1ـ ترجمه مقاله هانرى كربن از فرانسه به عربى به نام السهروردى الحلبى مؤسس المذهب الاشراقى (نشرت جماعة الدراسة الايرانية، رقم16، باريس 1936م)
2ـ ترجمه متن رساله آواز پر جبرئيل و ترجمه مقدمه تحليلى هانرى كربن ويل كراوس از فرانسه به عربى (مجله آسيايى 1935م)
3ـ الكيالى، سامى،السهروردى؛ قاهره 1955م، دارالمعارف، نوابغ الفكر العربى رقم13، 100 صفحه. اين كتاب كم حجم از دو بخش فراهم آمده است: بخش اوّل ترجمان عربى تحقيقات پژوهشگران غربى درباره سهروردى است. بخش دوّم، نمونه اى از آثار مختلف سهروردى مى باشد.
4ـ مصطفى حلمى، محمّد؛ 4/1: آثار السهروردى المقتول، تصنيفاتها و خصائصها التصوفيه والفلسفيه، مجلة كلية الآداب، جامعة القاهرة، المجلد 13، الجزء الاول، مايو 1951م. ص 178 ـ 145. 4/2: ذيل مقاله السهروردى S. Van Den Bergh در دائرة المعارف الاسلاميه، ج15 تحت عنوان تعليق (السهروردى و حكمة الاشراق)، ص 311 ـ 300. هر دو مقاله، حاوى نكاتى نسبتاً تازه است.
لازم به ذكر است تحقيقات انجام گرفته درباره سهروردى و فلسفه اشراق در زبان عربى هيچيك منبع دست اوّل به حساب نمى آيد و غالباً سرچشمه گرفته از تحقيقات غربى در اين زمينه است.
دوّم: كتب و مقالات فارسى
در زبان فارسى درباره فلسفه اشراق و انديشه سهروردى چهار كتاب و تعدادى مقاله منتشر شده است:
الف: كتابها:
1ـ دانا سرشت، اكبر ؛ افكار سهروردى و ملاصدرا يا خلاصه اى از حكمت الاشراق و اسفار، تهران، 1316ش (چاپ سوم تهران، 1348ش)، 35 صفحه. اين رساله مختصر اولين قدم در معرفى انديشه سهروردى در زبان فارسى به حساب مى آيد.
2ـ امام، سيد محمّد كاظم؛ فلسفه در ايران باستان و مبانى حكمة الاشراق و افكار و آثار و تاريخچه زندگانى سهروردى. تهران، 1353ش، از سلسله انتشارات بنياد نيكوكارى نوريانى، شماره5.
اين كتاب ابتدا به صورت مقالاتى در مجله گوهر 2و3 منتشرشده است. كتاب آقاى امام، حدود بيست سال پس از انتشار توسط آقاى فاطمى نيا مورد نقد قرار گرفته است:
(شيخ اشراق در دام تهمت)، مجله گلچرخ، شماره4، آبان 1371، ص 11 ـ 5.
3ـ سجادى، سيد جعفر؛ (شهاب الدين سهروردى و سيرى در فلسفه اشراق) تهران، 1363، انتشارات فلسفه، فلسفه در جهان سوّم، شماره7، 156 ص.
اين كتاب، همان مقاله آقاى دكتر سجادى در جشن نامه هانرى كربن (زير نظر سيد حسين نصر، تهران 1356، ص 126 ـ 63) به نام شهاب الدين سهروردى و فلسفه اشراق با تغييراتى جزئى است اما متأسفانه در كتاب از سوى نويسنده يا ناشر به اين نكته اشاره نشده است.
اين كتاب توسط دكتر سيد جواد طباطبايى نقد شده است: (شيخ باز مقتول)، نشر دانش، سال پنجم، شماره دوّم، بهمن و اسفند 1363، صفحه 37 ـ 34.
ضمناً موارد اختلاف اين مقاله با مقدمه ايشان بر ترجمه و شرح حكمة الاشراق (تهران، 1355) نيز بسيار ناچيز است.
4ـ ابراهيمى دينانى، غلامحسين؛ شعاع انديشه و شهود در فلسفه سهروردى، تهران، 1364، انتشارات حكمت، مجموعه آشنايى با فلسفه اسلامى، شماره 9، 710ص.
اين كتاب مفصلترين و جدى ترين تحقيقى است كه در زمينه فلسفه اشراق در زبان فارسى منتشر شده است. نويسنده بجاى آنكه خود را به شرح احوال و خصوصيت آثار و نحوه زندگى سهروردى مشغول دارد، به متن مسائل و ماهيت افكار شيخ اشراق بر مبناى مراجعه مستقيم به آثار وى پرداخته است. كار دكتر دينانى در زمينه سهروردى يك كار فلسفى است، حال آنكه اكثر كارهاى پيشين تاريخ فلسفه به حساب مى آيد.
ب: مقالات1

 

در پاورقى:
1. سهروردى، حكمة الاشراق، مجموعه مصنفات شيخ الاشراق، جلد دوّم، به اهتمام هانرى كربن، تهران 1355، ص 11 ـ 10.
2. سهروردى، كلمة التصوّف، فصل 20 و 19، سه رساله از شيخ اشراق، به تصحيح و مقدمه نجفقلى حبيبى، تهران 1356، ص 116 و 117.
3. سهروردى، التلويحات، بخش 55 از كتاب الهيات، مجموعه مصنفات شيخ اشراق، جلد اوّل، به اهتمام هانرى كربن، تهران، 1355، ص 74 ـ 70.
4. (احفظ الشريعة فانها سوط اللّه، بها يسوق عباده الى رضوانه، كل دعو لم تشهد بها شواهد الكتاب و السنة فهى من تفاريع العبث و شعب الرفث. من لم يعتصم بحبل القرآن غوى، و هوى فى غيابة جبّ الهوى …) سهــروردى، كلمه التصوّف، فصـل1، سه رســاله از شيـخ اشراق، ص82.
1. شهرزورى، نزهة الارواح و روضة الافراح (تاريخ الحكماء) ترجمه مقصود على تبريزى، تهران، 1365، ص 463 ـ 460.
2. ر. ك: مقدمه حسين ضيايى تربتى بر شرح حكمة الاشراق شهرزورى، تهران، 1372، ص 55 به بعد.
3. ر. ك: مقدمه سيد محمّد مشكوة بر درة التاج قطب الدين شيرازى، تهران، 1365 و نيز مقدمه ماهدخت بانو همايى بر درة التاج قطب الدين شيرازى، تهران، 1365. [به گزارش جواد قاسمى در مجله مشكوة (شماره 40، پائيز72 ص 195 ـ 193) ترجمه كتاب (علم انواع مجرده) در آراء و انديشه هاى علامه قطب الدين شيرازى نوشته جان والبريج در شرف اتمام است و در آينده به چاپ خواهد رسيد.
4. ر. ك: مقاله سيد جعفر سجادى درباره ابن كمونه در جلد چهارم دائرة المعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، تهران، 1370، ص 526 ـ 524.
1. ر. ك: مقاله سه فيلسوف آذربايجانى (سهروردى، ودود تبريزى، رجبعلى تبريزى) نوشته هانرى كربن، در كتاب فلسفه ايرانى، فلسفه تطبيقى، ترجمه جواد طباطبايى، تهران 1369.
2. ر. ك: مقدمه حسين ضيايى بر انواريه، محمّد شريف الهروى، تهران، 1363.
3. ر. ك: مقدمه محمّد تقى دانش پژوه بر حيات النفوس، اسماعيل بن محمّد ريزى، تهران، 1369.
4. امين، سيد محسن؛ اعيان الشيعه، ج5، ص 406، بيروت 1403.
5. العلاّمه الحلّى، الخلاصة (رجال العلامة الحلّى) تحقيق السيد محمّد صادق بحرالعلوم، ص 47.
6. همان.
7. فلوگل (حاجى خليفه)، به نقل از ابوريان، اصول الفلسفة الاشراقية عند الشهاب الدين السهروردى، قاهره 1987، ص 52.
8. نصيرالدين الطوسى، شرح الاشارات والتنبيهات، ج3 ـ 311 ـ 299، تهران، 1403ق.
9. براى نمونه نگاه كنيد به موسوى مدرس بهبهانى، سيد على؛ حكيم استرآباد ميرداماد، تهران، 150، ص 304.
10. به عنوان نمونه نگاه كنيد به: محسن بيدارفر؛ مقدمه تفسير القرآن الكريم صدرالمتألهين شيرازى، ج1، ص 66 ـ 64، قم، 1366.
11. مقدمه مسعود طالبى بر شرح منظومه حكيم سبزوارى همراه با تعليقات استاد حسن زاده آملى، تهران 1413ق، ج2/1، ص21.
1. شهرزورى، نزهة الارواح و روضة الافراح (تاريخ الحكماء) تصحيح خورشيد احمد، حيدرآباد، 1976، متن و ترجمه فارسى بخش سهروردى تاريخ الحكماء در مقدمه دكتر نصر جلد سوّم مجموعه مصنفات سهروردى آورده شده است. تهران، 1355.
2. ابن ابى اصيبعة، عيون الانباء، 167/2، ابن خلكان 410/2، اتمام التمتمه 39.
3. Brockelman ، c. ؛ Geshichte der Arabischen literature ، suppl. Band I ، Leiden ، 1937
4Ritter ، H. ؛ Die Vier suhrawardi ، Der Islam ، XXIV 1937.
5. براى آشنايى با كربن نگاه كنيد به:
1ـ مقدمه سيد حسين نصر بر جشن نامه هانرى كربن، تهران، 1356 تحت عنوان (زندگى، آثار و افكار استاد هانرى كربن).
2ـ شايگان داريوش، هانرى كربن، آفاق تفكر معنوى اسلام ايرانى؛ ترجمه باقر پرهام، تهران 1371. . Corbin ، Henry ؛ Suhrawardi d' Alep fondateur de la
6 . doctrine illuminative ؛ paris ، 1939
7 . . Les Motifs Zcroastriens dans la philosophie de suhrawardi ؛ Tehran 1948 . اين رساله توسط احمد فرديد و گلشن به فـارسى ترجمه شده است روابط حكمت اشراق ايران باستان، تهران 1324. .
8. Opera Metaphysica et Mystica. Istambool 1945
9. نصر، سيد حسين؛ مقدمه جلد سوم مجموعه مصنفات شهاب الدين سهروردى، تهران، 1355، ص60.
10. مقدمات كربن بر مجموعه مصنفات شيخ اشراق هنوز به فارسى ترجمه نشده است.
11. ترجمه حكمة الاشراق، به فرانسوى
12. Corbin ، H. Le Livre de La sagsse orientale Verdier ، paris ، 1986 ترجمه مجموعه اى از حكايتهاى اشراقى در كتابى به نام آواز پر جبرئيل: Corbin ، H. Archange empourpre ، paris شامل: آواز پر جبرئيل، صفير سيمرغ، لغت موران، عقل سرخ ….
13. اثر بزرگ كربن در 4مجلد دكتر نصر از آغاز ترجمه اين اثر خبر مى دهد (جشن نامه هانرى كربن، تهران 1356 ص 16 و 17) Corbin ، H. En Islam Iranien ، paris ، 1917 _ 1973
1 . . Spies ، Otto and Khatak S.K. ، Three Treatises of Myslicism stuttgart. 1935 رساله لغت موران، رساله صفير سيمرغ و رساله الطير.
2. Recueil de Textes Inedrts Concernant L' Histcrie de La Mystique en pays d' Islam ، paris ، 1929.
3. براى آشنايى با كارهاى دكتر نصر مراجعه شود به: Chittck ،W. The works of seyyed Hossein Nasr through his fortieth Birthday . و كارنامه دكتر سيد حسين نصر، مجله كلك شماره 44 ـ 43، مهر و آبان 1372، ص 197 ـ 157.
4. ابوريان، محمّد على؛ اصول الفلسفة الاشراقية عند شهاب الدين سهروردى، قاهره 1958 (طبع2، 1987). اين كتاب توسط دكتر محمّد على شيخ به فارسى ترجمه شده است. تهران، 1372، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتى، تحت عنوان مبانى فلسفه اشراق از ديدگاه سهرودى.
5. مصطفى حلمى، محمّد؛ آثار السهروردى المقتول، تصنيفاتها و خصائصها التصوفية والفلسفية، مجله كلية الآداب، جامعة القاهرة، 1951م. و نيز تعليق (سهروردى و حكمة الاشراق) ذيل مقاله سهروردى، فان دن برج، دائرة المعارف الاسلاميه (ترجمه عربى First Encyclopedia of Islam ، Leiden 1913 _ 1936 ))، ج 15.
1. ر. ك: تاريخ ادبيات ايران، دكتر ذبيح الله صفا، جلد دوّم، ص 997 ـ 996 تهران، 1369 (چاپ دهم)
2. ر. ك: حاشيه شماره 33 و نيز مقدمه امين معلوف بر اللمحات، بيروت 1969م.
3. مقدمه جلد اول مجموعه مصنفات Corbin ، H ، Opera Metaphyica et Myslica ، I ، XVi 4 . نصر، سيد حسين، سه حكيم مسلمان، ص 69 ـ 68.
1. ص 60.
2. درباره صحت انتساب اين رساله به سهروردى نگاه كنيد به مقدمه دكتر نصر بر جلد سوّم مجموعه مصنفات سهروردى ص 55 به بعد.
1. همان، ص 47 ـ 46.
2. همان، ص 50.
1. همان، ص 60 ـ 57، و نيز نگاه كنيد به: Nazmi ، Reza ؛ An Analytical Study of the persian Treatise on "Gnosis of God" (Yazdan _ Shenakht) M. A. Thesis ، Montreal institute of Islamic studies ، MC Gill university ، 1977.
1. در گردآورى مقالات از چهار جلد كتاب فهرست مقالات فارسى دكتر ايرج افشار سود جسته ايم.
1. مشهورترين اشعار سهروردى، حائيه اوست با اين مطلع( ابداً تحن اليكم الارواح ووصالكم ريحانها والراح) نگاه كنيد به نزهة الارواح شهرزورى، معجم الادباء ياقوت و سه رساله در تصوف اسپيس و ختك، و نيز ريتر.
1. مقدمه فرانسوى مجموعه مصنفات سهروردى، ج1.
2. مقدمه امين معلوف بر اللمحات، بيروت، 1969.
3. ابوريان، اصول الفلسفة الاشراقيه عند شهاب الدين سهروردى، قاهره، 1987، ص 58.
4. تـاريخ الحكمـاى شهرزورى، ترجمه مقصـود عـلى تبريزى، ص474 ـ 464.
5. ابوريان، اصول الفلسفة الاشراقيه، ص 56 و نيز بروكلمن، حاجى خليفه.
6. همان، ص57.
7. بروكلمن، حاجى خليفه.
8. ابوريان، ص 55.
9. بروكلمن و حاجى خليفه.
10. بنقل از مصطفى حلمى و ابوريان: شهرزورى درباره اين رساله گفته است (والاظهر انه ليس له). اين عبارت در متن عربى نزهة الارواح (در مقدمه نصر بر جلد سوّم مجموعه مصنفات) و ترجمه فارسى مقصود على تبريزى نيافتم.
11. ماسينيون، مقدمه فرانسوى كربن جلد اوّل مجموعه مصنفات سهروردى.
12. نصر، معارف اسلامى در جهان معاصر، ص 119.
13. خوانسارى، روضات الجنات، سرگذشت سهروردى.
14. ريتر، حاجى خليفه، بروكلمن و ابوريان (برخلاف نظر ابوريان، شهرزورى رساله اى با اين عنوان را ذكر نكرده است.)
15. ابوريان، ص 55.
16. شهرزورى، نزهة الارواح.
1. نصر، مقاله شهاب الدين سهروردى مقتول، در تاريخ فلسفه در اسلام، ج1، ص 553: (تفسيرى در فصوص فارابى به سهروردى منسوب است كه هنوز نشانى از آن بدست نيامده است.)
2. ريتر، مصطفى حلمى.
3. نصر، معارف اسلامى در جهان معاصر، ص 119 (در 1340 چند رساله در كتابخانه رضا در رامپور هند ديدم كه يكى از آنها درباره وجود است و با آنچه تاكنون از او شناخته شده است كاملا فرق دارد.)
4. ريتر، مصطفى حلمى.
5. كربن، فلسفه ايرانى و فلسفه تطبيقى، ص 94.
6. ابوريان، ص 54.
7. ريتر، ابوريان، كربن.
8. سجادى، دائرة المعارف بزرگ اسلامى.
9. رجال العلامة الحلّى، ص 47.
10. فلوگل، حاجى خليفه، كشف الظنون/1 5 ـ 684 ابوريان، ص 53.
11. ريتر، ابوريان، ص 53.
12. كربن، در سرزمين اسلام ايرانى، ج4، ص 335.
13. امين، اعيان الشيعة، 406/5.
14. طالبى مقدمه شرح منظومه.
15. حاجى خليفه، كشف الظنون، ج1، ص 5 ـ 684.
16. بروكلمن، ريتر، ابوريان، ص 55.
17. نصر، سه حكيم مسلمان، ص 182.
18. ابوريان، ص 53. امين معلوف در مقدمه اللمحات، مخطوط در كتابخانه احمد ثالث 3251، استانبول.
1. نسخه اين كتاب در كتابخانه آقاى مشكوة موجود است.
2.الحر العاملى، محمّد بن الحسن؛ امل الآمل، تحقيق السيد احمد الحسينى، قم 1362ش، القسم الثنى، ج2، ص 148: جالب اينكه شيخ حرّ تأليف ديگرى براى مولى عبدالرزاق ذكر نكرده است. ميرزا عبدالله افندى در رياض العلماء (قم 1401) ج3، ص 114 پس از نقل كلام امل الآمل گفته است: (ولكن لم اسمع له شرح الهياكل فلاحظ.) سيد محسن امين در اعيان الشيعه (بيروت 1403) ج7، ص 471 شرح هياكل را جزء تأليفات فياض راهيجى ذكر كرده است، و نيز نگاه كنيد به الذريعة ج14 ص176 و روضات الجنات ج4 ص196 و مفاخر اسلام، ج7، دانشمندان لاهيجان على دوانى، ص59 و 58.
3. ابوريان، ص 54.
4. حاجى خليفه، كشف الظنون، 2047/2.
5. همان.
6. ر. ك : به شرح احوال دانشمند بزرگ شيخ محمّدعلى حزين لاهيجى نوشته على دوانى در كتاب مفاخر اسلام، جلدهفتم، دانشمندان لاهيجان، تهران1372، ص240 ـ 232. علاوه بر چهار شرح و حاشيه حزين بر آثار سهرودى دو كتاب ذيل نيز در ميان آثار وى ديده مى شود: شرح الرساله شيخ شهاب الدين سهرودى مقتول و رساله بحث با شيخ سهرودى در رؤيت. اولى را به دليل احتمال اشتراك با چهار كتاب قبلى دومى را به دليل اشتراك با شهاب الدين ابوحفص عمر سهرودى از متن به حاشيه انتقال داده شد.
7. ابوريان، ص 55.
8. ر. ك: مقدمه پرمايه دكتر ضيايى تربتى بر شرح حكمة الاشراق شهرزورى، تهران، 1372.
9.سجادى، دائرة المعارف بزرگ اسلامى.
10. مقدمه جعفر زاهدى بر حكمة العين كاتبى و شرح شمس الدين محمّد بن مباركشاه بخارى، مشهد، 1353.

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 26  صفحه : 15
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست