responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 104  صفحه : 17

اخبار


درگذشتگان
آيت الله صدّيقين
فقيه بزرگوار و عالم عامل حضرت آيت الله آقاى حاج شيخ محمدتقى صديقين اصفهانى يكى از علماى مشهور حوزه علميه قم به شمار بود.
فقيد سعيد در سال 1342ق در اصفهان زاده شد. در سال 1360ق مقدمات علوم را در زادگاهش فرا گرفت و سال بعد به قم آمد, اما به دليل بيمارى به زادگاهش بازگشت و سطوح را نزد حضرات آيات خادمى اصفهانى, شيخ محمدحسن عالم نجف آبادى, شيخ هبةالله هرندى و سيد على اصغر برزانى فرا گرفت. در 1365ق براى بار دوم به قم آمد و بخشى از كفايه را در محضر آيت الله مرعشى نجفى و بخش ديگر را نزد آيت الله سيد زين العابدين كاشانى بياموخت. سپس به درس زعيم اعظم آيت الله العظمى بروجردى حاضر شد و همزمان در دروس حضرات آيات سيد محمدتقى خوانسارى و سيد محمد محقق داماد حضور يافت و پس از مرحوم خوانسارى, چند ماهى به درس اصول آيت الله اراكى نيز حاضر شد. پس از وفات آيت الله بروجردى, حدود دو سال به دروس آيات عظام امام خمينى, گلپايگانى و شريعتمدارى رفت و همزمان شرح منظومه را هم از علامه طباطبايى بهره گرفت. در ايام تعطيلات حوزه علميه قم به اصفهان مى رفت و در ابحاث حضرات آيات شيخ مهدى نجفى, حاج آقا رحيم ارباب و سيد عبدالله ثقةالاسلام حاضر مى شد و مبانى علمى اش را استوار مى ساخت. در سال 1382 پس از وفات آيت الله حاج آقا روح الله كمالوند خرم آبادى و به خواست امام خمينى براى اداره حوزه كماليه به خرم آباد رفت و به تدريس خارج فقه و اصول و تأليف پرداخت و پس از چهار سال به قم بازگشت و به تأليف و تدريس اشتغال ورزيد. آن مرحوم در دفاع از حقيقت و مكتب اهل بيت(ع) سرى پر شور داشت و در مقابل كژى ها و ناراستى ها برنمى تافت و در همين راستا تأليفاتى به يادگار نهاد. شريف رازى در باره اش مى نويسد (… از علماى بزرگوار و فضلاى عاليقدر و مبرزين شاگردان آيت الله العظمى بروجردى و داراى مقام علم و كمال و واجد مراتب اجتهاد و فقاهت و مورد وثوق مراجع حاضر و گذشته است…) (شريف رازى, گنجينه دانشمندان, ج2, ص190). متواضع و فروتن و صاحب خُلق خوش و زهد و تقواى فراوان بود و هر شب پنجشنبه مجلس موعظه برگزار مى كرد و خود به منبر مى شد و در پايان به ياد اهل بيت(ع) مرثيه مى خواند و مى گريست. آثار چاپى وى عبارتند از:
توضيح المسائل; معيار الفقاهة; شرح استدلالى شرايع الاسلام ـ كتاب صلاة و حج (9جلد); حسين(ع) و پذيرش دعوت ـ نقد شهيد جاويد; الاجماع و الاخبار; تفسير آيه جلباب ـ در حدّ شرعى حجاب زنان و وجوب ستر وجه و كفّين; غناء, موضوعاً و حكماً; شطرنج و منع بازى با آن; دين و زن.
و آثار مخطوط وى هم عبارتند از: كتاب الطهارة (از دوره معيار الفقاهة); كتاب الجهاد (از دوره معيار الفقاهة); تعليقه بر جلد اول وسيلة النجاة; تعليقه بر جلد دوم منهاج الصالحين.
آن فقيه بزرگوار, در چهارشنبه بيستم محرم الحرام 1426ق (12 اسفند 1383ش) در 83سالگى بدرود حيات گفت و پس از تشييع و نماز آيت الله صافى گلپايگانى در قبرستان شيخان مدفون شد. استاد مصطفوى
حضرت مستطاب استاد حجت الاسلام والمسلمين حاج ميرزا حسن مصطفوى, يكى از مفسران و قرآن پژوهان بزرگ معاصر به شمار مى رفت. معظم له در چهارم شعبان 1334ق در تبريز در بيت فضيلت زاده شد. پدرش مرحوم آقا شيخ محمدرحيم اهرى تبريزى هم يكى از فضلاى شهر بود. فقيد سعيد پس از تحصيلات مقدماتى به تحصيل علوم دينى روى آورد و نخست ادبيات عرب را فرا گرفت, سپس در سال 1353ق (1313ش) به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و سطوح عاليه را از اساتيد وقت فرا گرفت و پس از تكميل سطوح به درس فقه و اصول آيت الله حجت حاضر شد و بهره هاى فراوان برد. در سال 1360ق/1320ش به نجف اشرف رفت و به درس آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى و آيت الله شيخ محمدحسين اصفهانى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و همزمان در جلسات اخلاقى و عارف بزرگ آيت الله قاضى شركت جُست. در سال 1322ش به قم بازآمد و به تحقيق و تحصيل پرداخت, در سال بعد به تهران رفت و به تحقيق و تأليف و تأسيس (مركز نشر كتاب) پرداخت و ده ها جلد كتاب ـ به خصوص در آثار قرآنى ـ را منتشر ساخت و همزمان از دانشكده معقول و منقول ليسانس الهيات را اخذ كرد. او داراى خطى بسيار زيبا بود و در استخاره, يد طولايى داشت. مرحوم رازى درباره او مى نويسد: (…چهل سال است او را مى شناسم ما رأيت منه مكروهاً و ما رأيت منه الا جميلا. فاضل كامل و عالم عامل و داراى قدس و ورع و بسيار مؤدب و متواضع است…) (شريف رازى, گنجينه دانشمندان, ج4, ص568). در آبان 1381ش ـ دهمين دوره نمايشگاه بزرگ قرآن كريم ـ از وى به عنوان خادم قرآن كريم تجليل و تكريم شد و از مقام علمى اش تقدير به عمل آمد.
سرانجام آن عالم بزرگوار در 86سالگى در روز يكشنبه پنجم تيره ماه 1384ش (20 جمادى الثانى 1426ق) بدرود حيات گفت و در غم فقدانش پيام تسليتى از سوى مقام معظم رهبرى صادر شد.
آثار چاپى اش عبارتند از: تفسير روشن (16ج); التحقيق فى كلمات القرآن العظيم (14ج); رساله معرفةالله; رساله لقاءالله; راهنماى گمشدگان; الحقايق فى تاريخ الاسلام والفتن والاحداث; الامام المجتبى, حياته و تاريخه; شرح مصباح الشريعة; مقدمه و تصحيح و فهرست رجال كشى; محاكمه و بررسى در عقايد و تاريخ باب و بهاء; اشعه نور ـ ترجمه و شرح تفسير آيه نور (نوشته شيخ هادى تهرانى); تفسير سوره حشر (2ج); تصحيح مفردات قرآن (نوشته: راغب اصفهانى); تصحيح متشابهات القرآن و مختلفه (نوشته: ابن شهرآشوب); تصحيح و تحقيق جامع الاخبار (نوشته: سبزوارى); ترجمه و پاورقى احتجاج طبرسى; قصه هاى شيرين; خودآموز قرآن مجيد; تعليمات دينى; پيرامون خاتميت و بشارات مسيح; سرگذشت يك دوشيزه شرقى; احاديث صعب امام كاظم(ع); احاديث صعب امام رضا(ع); شرح خطبه توحيديه امام رضا(ع); حكايات و سخنان بهلول; مناظره مأمون با علماى عصر; توضيح و تكميل صرف مير و عوامل.
  حجة الاسلام جزائرى
استاد فن كتاب شناسى و نسخه شناسى, حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد محدم جزائرى يكى از فضلاى مشهور تهران به شمار مى رفت.
فقيد سعيد در 1351ق (1311ش) در نجف اشرف و در بيت علم و فضيلت زاده شد. پدرش مرحوم علامه حجت الاسلام سيد نعمت الله ـ بن سيد محمدجعفر بن سيد عبدالصمد بن سيد احمد بن سيد محمد بن سيد طيب بن سيد محمد بن سيد نوالدين بن علامه كبير سيد نعمت الله جزايرى ـ (1326ـ1362ق) از شاگردان آيات عظام شيخ محمدرضا معزى دزفولى, آقا ضياءالدين عراقى و سيد ابوالحسن اصفهانى و صاحب حاشيه بر رسائل, مكاسب و كفايه و رساله در اخبار آحاد و مورد توجه فقها و مراجع نجف بود. وى پس از اخذ مقدمات و ادبيات از والد بزرگوارش و علامه شيخ محمدعلى مدرس افغانى, سطوح عاليه را از حضرات آيات شيخ مجتبى لنكرانى, سيد محمدجعفر جزايرى مروّج, سيد على علامه فانى اصفهانى و خارج فقه را از آيات عظام حكيم و خويى فرا گرفت و در كنار آن به گردآورى كتاب هاى نفيس چاپى و خطى پرداخت و صاحب كتابخانه نفيس و ارزنده اى گرديد كه علامه شيخ آقا بزرگ تهرانى, فراوان از آن بهره گرفت و در جاى جاى الذريعه به معرفى آن پرداخت.
وى در اخراج ايرانيان از عراق به ايران آمد و در اهواز ساكن شد و به تأليف و تبليغ دين و اقامه جماعت ـ در مسجد زيتون ـ پرداخت و در پى جنگ تحميلى عراق عليه ايران در سال 1400ق به تهران آمد و فعاليت هاى علمى خويش را ادامه داد.
آثار چاپى اش ـ كه بسيار معروفند ـ عبارتند از: نابعه فقه و حديث (شرح احوال علامه سيد نعمت الله جزايرى); شجره مباركه (اولاد و احفاد و خاندان سيد نعمت الله جزايرى) ـ جلد2 آن به چاپ نرسيده است; زندگانى علامه سيد عبدالله بن سيد نوالدين جزايرى.
و آثارى مخطوطش هم عبارتند از: تقريرات درس شيخ مجتبى لنكرانى; سبد (كشكول); حاشيه بر كشف المراد; زندگى ملا فتح الله وفائى شوشترى.
(معجم رجال الفكر والادب فى النجف, ج1, ص344ـ 345)
آن عالم فرزانه در 73 سالگى در اوايل مرداد ماه 1384ش در اهواز بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع و نماز آيت الله سيد محمدعلى موسوى جزايرى بر آن در بقعه متبركه على بن مهزيار اهوازى به خاك سپرده شد. ناصرالدين انصارى قمى

فرهنگي
برگزارى هفتمين دوره كتاب سال ولايت
هفتمين دوره كتاب سال ولايت با حضور عالمان, نمايندگان بيوت مراجع, فرهيختگان و محققان حوزه و دانشگاه روز پنج شنبه, ششم مرداد ماه سال جارى با معرفى آثار منتخب در موضوع اهل بيت در مشهد مقدس برگزار شد.
به گزارش ستاد خبرى دبيرخانه كتاب سال ولايت, در ابتداى اين مراسم حجت الاسلام مهدوى راد, دبير علمى كتاب سال ولايت ضمن بيان گزارشى از روند بررسى كتاب ها گفت: از 1260 عنوان كتاب شناسايى شده, 975 عنوان كتاب درباره اهل بيت(ع) در سه حوزه تأليف, ترجمه و تحقيق در سال 1383 و هشتاد عنوان كتاب بين المللى و غير ايرانى به دبيرخانه كتاب سال ولايت رسيد. در اين جريان فرهنگى هر ساله آثار نشر يافته درباره يكى از امامان(ع) كه پس از انقلاب اسلامى نشر يافته باشد ارزيابى مى شود و به آثار برتر جايزه تعلق مى گيرد; امسال آثار مرتبط با حضرت سجاد(ع) كه 205 عنوان بوده بررسى شد و آثار برتر پس از شناسايى معرفى گرديد.
حجت الاسلام مهدوى راد با اشاره به منابع انتخاب كتاب سال ولايت, اظهار داشت: پس از سه مرحله گزينش, 85 عنوان به صورت مستقيم از سوى داوران بررسى شد و مقرر گرديد كتاب هايى كه بين هشتاد تا نود امتياز بگيرند به عنوان تشويقى و كتاب هايى كه بين نود تا صد امتياز بگيرند به عنوان برگزيده مطرح مى شوند كه پس از بررسى, هشت كتاب برگزيده شدند و چهارده عنوان كتاب تشويقى اعلام گرديدند.
وى آثار تأليفى در هفتمين دوره را بيش از سال هاى گذشته دانست و تصريح كرد: متأسفانه در ميان آثار تأليفى, مخاطب همانند هميشه غياب عميقى دارد يعنى آثار غالباً به گونه اى نگارش مى شود كه فقط مورد استفاده افراد خاص و علماست.
حجت الاسلام مهدوى راد افزود: بايد براى همگانى ساختن فرهنگ دينى به مخاطب توجه كنيم, علم مرز نمى شناسد و شأن دانش و ادبيات اختصاصى نيست.
وى در پايان ضمن تشكر از معاونت فرهنگى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى كه ابتكار به راه اندازى كتاب سال ولايت را داشت اظهار داشت: در سال هاى اخير از يك مركز, ناشر و شخصيتى كه بيشترين بخش كار خود را به ائمه اختصاص داده است تقدير گرديده كه امسال از مركز نشر معارف جهان اسلام در قم و انتشارات المكتبه الحيدريه تقدير و تشكر مى شود.
در ادامه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى گفت: دين امرى همراه با معنا, عاطفه و محبت است. دين جمع بين عقل و دل است كه زندگى بشر را شكل مى دهد و كتاب سال ولايت به اين دو معنا اهتمام داشته است.
وى افزود: در انتخاب كتاب سال ولايت با برجسته ترين آثار عالمان ارتباط داريم و كسانى كه ملاك داورى اند نه تنها داراى مقبوليت دينى اند, بلكه از وجاهت اجتماعى نيز برخوردارند. اين مسأله ويژگى كتاب سال ولايت است كه توانسته است راه خود را ادامه دهد.
مسجد جامعى با اشاره به برگزارى كنگره ميراث علمى و معنوى حضرت زهرا همزمان با هفتمين دوره كتاب سال ولايت اظهار اميدوارى كرد هر ساله همزمان با برگزارى همايش كتاب سال ولايت, شاهد برگزارى نشست هاى پژوهشى درباره اهل بيت باشيم و گفت: پرداختن به معارف اهل بيت امرى ستودنى است.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى خاطرنشان كرد: امروز توجه به مطالعات شيعى در جهان نسبت به سال هاى دور و حتى آغازين همين فعاليت بسيار افزايش يافته است. امروز مطالعات صورت آكادميك يافته است. در برنامه بين المللى انتخاب كتاب سال ولايت در سال هاى اخير با حجم وسيعى از تأليفات مواجهيم و كارهاى جديدى را مشاهده مى كنيم.
مسجد جامعى اين نوع تأليف ها را در حوزه مطالعات شيعه اثرگذار دانست و گفت: امروز در مقايسه با سال هاى پيش نگاه به شيعيان تغيير كرده است, به عنوان مثال در افغانستان تعليمات دينى و اصول احكام شيعه در دادگاه هاى مناطق شيعه نشين پذيرفته شده است.
وى ادامه داد: بحران هاى اخلاقى در جامعه جهانى كه به بحران مدرنيته تبديل شده, سبب نگاه تازه اى به معنويت گرديده است.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى با تأكيد بر همگانى ساختن فرهنگ دينى بيان داشت: براى همگانى ساختن فرهنگ دينى و جلوگيرى از مكاتب اخلاقى غير مبتنى بر وحى و دين لازم است به شكل فراگيرى به مخاطب توجه شود.
وى افزود: در طول اين چند سال تعداد آثارى كه در خصوص حضرت زهرا نوشته شده با كل آثار كه در گذشته نوشته شده است, برابرى مى كند. اما ميزان توجه به مخاطب عمومى بايد بررسى شود. لازم است دبيرخانه كتاب سال ولايت به همگانى ساختن فرهنگ دينى و فراگيرى مخاطب توجه كند و راه هاى برون رفتن از بحران مخاطب را بررسى نمايد.
وى در پايان آرزو كرد نويسندگان و علما در تأليفات خود به زندگى و فضايل اهل بيت در قالب هاى مناسب و نو و مخاطب پسند توجه كنند.
اين مراسم با سخنرانى آيت الله جعفر سبحانى به پايان رسيد. مراسم امسال با كنگره (ميراث علمى و معنوى حضرت زهرا(س)) همراه بود, از اين روى آيت الله سبحانى بحث را معطوف به شخصيت آن بزرگوار مطرح كردند.
آيت الله سبحانى گفت: آنچه كه مى تواند براى زنان كشور ما اسوه و الگو باشد ساده زيستى و ايثار حضرت زهراست. امروز جهان دنبال الگوست. شايد بتوان غير از حضرت زهرا الگوهاى ديگرى را نيز معرفى كرد ولى هركدام از يك بعد الگو هستند و تنها اين فاطمه زهراست كه در تمام ابعاد داراى كمالات است.
وى با اشاره به خصوصيات شخصيتى حضرت زهرا اظهار داشت: سخن گفتن درباره شخصيتى كه داراى بعد واحدى نيست بسيار سخت است و البته ابعاد وجودى آن حضرت بيش از آن است كه ما بتوانيم در مجالى اندك بشماريم.
آيت الله سبحانى حضرت زهرا را زنى معرفى كرد كه محدثه و عالمه است و در توضيح آن افزود: محدثه انسانى است كه شايد ملك را نبيند ولى صداى او را بشنود و شايد هم او را ببيند و هم صدايش را بشنود و اين چنين فردى از لحاظ انسانيت به درجه كمال رسيده است.
همچنين وى به بررسى آيات مباهله, تطهير و سوره هل اتى كه در شأن فاطمه و خانواده اش نازل شده پرداخت و ضمن اشاره به خطبه فدك حضرت در پايان تصريح كرد: زهراى مرضيه اولين كسى است كه با گفتار و كردار خود تشيع را تثبيت كرد.
وى در پايان با تشكر از برگزارى هفتمين دوره كتاب سال ولايت ابراز اميدوارى كرد اين برنامه در سال هاى بعد نيز ادامه پيدا كند. در پايان اين گزارش بيانيه هيأت داوران را به لحاظ اشتمال به نكات ارجمند در شناخت امامان(ع) عيناً مى آوريم.
بيانيه هيأت داوران هفتمين دوره كتاب سال ولايت
خداوند زمين و آسمان و تمامت هستى را به (حق) آفريد (وما خلقنا السموات والأرض و ما بينهما الاّ بالحق) و حق را معيار شناخت راستى و ناراستى و عامل داورى در چگونگى جريان ها و موضع ها قرار داد.
خداوند از خود در جايگاهِ معبود شايسته صفحه ذهن انسان و صحنه زندگى او با عنوان حق ياد كرد (ذلك بأنّ اللّه هو الحق) و كتاب را كه براى هدايت انسان به مقصد اعلى و مقصود والا فرو فرستاد با ويژگى (حق) وصف كرد و از رسول الله پيام آور آگاهى و رهايى و راهيابى انسان به ستيغ كرامت و معنويت نيز با واژه حق ياد كرد (انّا ارسلناك بالحق بشيراً و نذيراً).
بدين سان خداوند حق است و حق آفرين و سرچشمه حق (الحق من ربك فلا تكوننّ من الممترين), رسول الله حق است و حق مدار و حق گستر و كتابش تبلور عينى حق (نزّل الكتاب بالحق). رسول الله از پس 23 سال تلاش براى تبيين حق, نهادينه ساختن و گسترش ابعاد حق و آموزش آموزه هاى (حقّ) سرچشمه گرفته از مبدأ ملكوت از هيچ تلاشى دريغ نورزيد و به انسان همى هشدار داد كه ساحت حق را پاس دارد, حق را بشناسد و زندگى را بر پايه حق مدارى بنياد نهد و آگاهانه از اين كه فتنه آفرينان, غوغاسالاران و شبهه گستران حق را با باطل درآميزند جلو گيرد و بداند كه اگر حق رخت بربست و صحنه زندگى و صفحه ذهن انسان از حق تهى شد, پس از آن هيچ نخواهد بود جز گمراهى, ضلالت و تباهى (وماذا بعد الحق الاّ الضلال…).
بارى, رسول الله حق را شناساند و ابعاد آن را باز گفت و حق حقيقت و حق صادق و ناطق و به ديگر سخن حقِ متبلور را براى مردمان بارهاى بار معرفى كرد و براى هدايت امت و جلوگيرى از گمراهى مردمان, آينده را رقم زد و فرمود:
(على مع الحق و الحق مع على يدور حيث ما دار)
و براى ترسيم جايگاه والاى حق مدارى امامان ادامه دهندگان راه نبوى و علوى فرمود: (هم مع الحق و الحق معهم).
تا مگر انسان ها به حق بينديشند, حق بگويند و حق مدار عمل كنند و هوشيارانه از اين كه تاريكى آفرينان و جهل گستران به جاى شهد شيرين حق با فتنه انگيزى و آفريدن فضاى شبهه (شرنگ باطل) بر كامشان بريزند جلوگيرند.
اما دريغا كه آرمان والاى آن پيشواى بزرگ الهى, جامه عمل نپوشيد و سياست و در پى آن (ثقافت) به گونه اى ديگر رقم خورد و فريادهاى رعدآساى فاطمه اطهر براى جلوگيرى از ديگرسانى حق و ديگرگونى حقيقت و وارونه سازى واقع صادق در ميان غوغاسالارى سياست بازان واماند و مردمان به گفته آن بزرگوار(س) (عهد بشكستند و بار و بنه زندگى به گونه اى ديگر ببستند).
تمام تلاش اين بود كه مردمان, آن قله هاى افراشته حق را ننگرند و با آموزه هاى آفتاب گون و حق گستر و معارف درياوار (آل الله) آشنا نگردند, چنين كردند و بر اين تاريكى آفرينى بسى پاى فشردند و هرجا صدايى به حق بلند شد با آن درافتادند و شد آنچه نمى بايد مى شد.
سخن كوتاه! در مقابل, امير مؤمنان و فرزندانش و ياران برنا دل و بيدارجانشان همى بر شناخت حق و (حق مداران) و پيشوايان حق تأكيد كردند تا مگر انسان ها حقايق را از سرچشمه (آل الله) برگيرند و تشنگان حقيقت براى دستيابى به آب به سوى سراب گمراهى, باطل و حيرت نروند. حضرت موسى بن جعفر در تعليمى بيدارگر فرمود:
(هان, بدون موضع رها و سرگردان مباش, حق بگوى و گرچه هلاكت تو در آن باشد كه نجات تو در آن است و گرد باطل مچرخ, و گر چه نجات تو در آن باشد كه هلاك تو در آن است).
بدين سان هر آن كه به قلمى يا قدمى, به بيان يا بنان از حق مى گويد و معارف يكسر (حقِ) آل الله را مى شناساند و با اثرى مكتوب سيره, حيات و آموزه هاى آن بزرگواران را در پيش ديدها مى نهد پاسخگوى آن فرياد و فريادها, دعوت و دعوت ها براى احقاق حق و ابطال باطل خواهد بود و بانيان (كتاب سال ولايت) را كه اكنون (هفتمين دوره) خود را مى گذراند جز اين آهنگ و هدفى نبوده است, به ديگر سخن چنان كه بارها بر آن تأكيد شده است اين جريان فرهنگى مى كوشد تا با تكريم و تجليل از سختكوشان قبيله قلم كه با آفريدن اثرى مكتوب درباره زندگانى معارف و آثار اهل بيت به شناساندن حق و گسترش آن يارى رسانده اند در جهت هدف و يا اهداف ياد شده گامى فرا پيش نهد. سير شناسايى ارزيابى و گزينش بدين گونه است.
1. گردآورى آگهى هاى لازم درباره عناوين نشر يافته در موضوع ياد شده در سال 83 از طريق كتابخانه ملى, خانه كتاب, فراخوان گسترده از طريق رسانه هاى عمومى, كتابخانه ها, كتاب شناسى ها, فهرست ها و مجلات ويژه كتاب شناسى. گفتنى است كه امسال به لحاظ اين كه جايزه ويژه به آثار نگاشته شده درباره حضرت سيد الساجدين على بن الحسين(ع) در سال هاى پس از انقلاب تعلق يافته بود تمام كتاب هاى نشر يافته در اين سال ها درباره آن حضرت شناسايى و ارزيابى شده است.
2. رده بندى محتوايى كتاب ها براساس زندگى و معارف و آثار.
3. شناسايى 1260 عنوان كه از اين تعداد 975 عنوان كتاب هاى منتشر شده در سال 1383 در حوزه بزرگسال در زمينه سيره و شخصيت و آثار و معارف چهارده معصوم بوده و 205 عنوان در بخش ويژه به امام سجاد اختصاص داشته است. همچنين هشتاد عنوان كتاب در سطح بين المللى مورد ارزيابى قرار گرفته است. در حوزه كودك و نوجوان نيز 116 عنوان كتاب كه درباره چهارده معصوم در سال 1383 نشر يافته بود شناسايى و ارزيابى شد كه 41 عنوان كتاب به مرحله دوم و هشت عنوان كتاب به مرحله سوم رسيد.
در بخش ويژه شصت عنوان كتاب كودك و نوجوان درباره شخصيت و آثار امام سجاد شناسايى شد كه 22 عنوان كتاب به مرحله دوم راه يافت و پس از بررسى شش عنوان كتاب به مرحله سوم رسيد.
در ارزيابى اوليه هيأت داوران از بين 1260 عنوان كتاب در حوزه بزرگسالان 260 عنوان به مرحله دوم راه يافت و در مرحله بعد 85 اثر انتخاب شد و از ميان آنها در مرحله نهايى هشت اثر برگزيده شد و دوازده اثر مورد تشويق قرار گرفت. اما در بخش كودك و نوجوان بنا به نظر هيأت داوران هيچ كتابى به عنوان برگزيده يا درخور تشويق انتخاب نشد.
آثار برگزيده و تشويقى در سه زمينه تأليف, تحقيق و تدوين و ترجمه بدين شرح است:
1. امام جعفر الصادق زعيم مدرسه اهل البيت, تأليف دكتر محمدحسين على الصغير از كشور عراق (برگزيده).
2. شرح و تفسير دعاى مكارم الاخلاق, تأليف خطيب عديم النظير مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ محمدتقى فلسفى(برگزيده).
3. جهاد الامام السجاد, تأليف حجت الاسلام والمسلمين سيد محمدرضا حسينى جلالى(برگزيده).
4. استخراج المرام من استقصاء الإفهام, تأليف حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد على حسينى ميلانى(برگزيده).
5. الصحيفة السجادية الجامعة, تحقيق و تدوين آيت الله سيد محمدباقر ابطحى(برگزيده).
6. موسوعة زيارات المعصومين, تحقيق و تدوين حجت الاسلام والمسلمين عبدالله رفيعى پور اصفهانى و جمعى از محققان(برگزيده).
7. دانشنامه شعر عاشورايى, تأليف سركار خانم مرضيه محمدزاده (تشويقى).
8. فهارس رياض السالكين, تأليف حجت الاسلام والمسلمين شيخ محمدحسين مظفر (تشويقى).
9. حديث برادرى در سيره نبوى, تأليف حجت الاسلام محمدرضا هدايت پناه (تشويقى).
10. راه محمد, تأليف مرحوم آيةالله حاج سيد رضا صدر (تشويقى).
11. غيبة الامام المهدى عند الامام الصادق, تأليف محقق ارجمند السيد سامر هاشم العميدى (تشويقى).
12. ليلة المبيت, تأليف محقق ارجمند غلامرضا صادقى فرد(تشويقى).
13. حكم الارجل فى الوضوء, تأليف حجت الاسلام محمد گوزل الآمدى (تشويقى).
14. جمال منتظر (ترجمه منتخب الاثر به اردو), حجت الاسلام والمسلمين مولانا نثار احمد زين پورى(برگزيده).
15. ترجمه صحيفه كامله سجاديه به فرانسه, سركار خانم فريده مهدوى دامغانى (تشويقى).
16. همگام با حسين, ترجمه محقق ارجمند جناب آقاى محمدباقر ذوالقدر (تشويقى).
17. سيره و سيماى امام حسين, ترجمه محقق ارجمند جناب آقاى جويا جهانبخش (تشويقى).
18. ترجمه صحيفه سجاديه به تركى, حجت الاسلام والمسلمين مرتضى ترابى (تشويقى).
19. ترجمه صحيفه سجاديه به فارسى, محقق ارجمند عبدالمحمد آيتى (تشويقى).
20. ترجمه صحيفه سجاديه به انگليسى, محقق ارجمند دكتر ويليام چيتيك(برگزيده).
21. از مؤسسه تحقيقاتى امام صادق(ع) به خاطر احيا و نشر كتاب ارزشمند الدر الثمين تأليف مرحوم آيت الله محقق محمدعلى مدرس خيابانى تقدير شد.
در اين دوره از مؤسسه فرهنگى مركز نشر معارف اسلامى در جهان به مديريت آيت الله حاج سيد مجتبى موسوى لارى كه در گسترش و ترويج فرهنگ اهل بيت عصمت و طهارت در جهان نقش بارزى دارد قدردانى مى شود و نيز از انتشارات المكتبة الحيدرية به پاس توليد و نشر بيش از هزار عنوان كتاب در طول يك قرن تلاش مستمر درباره فرهنگ شيعه و اهل بيت به عنوان ناشر برگزيده تقدير گرديد.
برگزاركنندگان جايزه كتاب سال ولايت نيز در لوح سپاسى كه به احمد مسجد جامعى (وزير ارشاد) دادند از وى به خاطر بنيانگذارى اين جايزه ارزشمند اسلامى قدردانى كردند. سيّد جلال الدين آشتيانى پيشكسوت عرفان و فلسفه محمد ملكى(جلال الدين)
أرَأيتَ مَنْ حَمَلُوا على الأعوادِ
أرَأيتَ كَيفَ خَبا ضِيأُ النّادى
جبلُ هَوَى لوْ خَرّ فى البَحرِ اغْتَدى
مِنْ وَقْعِهِ مُتَتَابِعَ الإزبادِ
ما كنتُ أعلَمُ قَبلَ حَطِّك فى الثّرى
أن ّ الثّرى يعْلُو على الأطوادِ1
آيا ديدى چه شخصيتى را روى تابوت به حركت درآوردند و ديدى چگونه شمع محفل ما خاموش شد, كوهى فروريخت كه اگر به دريا مى ريخت آن را به هيجان مى آورد و دريا از سنگينى آن, انبوهى از كف را بر ساحل خود مى راند; من پيش از آن كه خاك, تو را دربرگيرد باور نمى كردم كه خاك مى تواند بر كوه ها شرف يابد.
شب هاى بلند تنهايى استاد كه مونسى جز كلمات نداشت ـ خدا نيز كلمه است ـ به پايان آمد, شب هايى كه ترنُم مكاشفات او در خلوت تنهايى خويش وى را از بازگشتن به عالم طبيعت بازمى داشت و سوز مناجاتش در شبانگاهان تا به حريم فلك زبانه مى كشيد و شررى بر دل و جان ساكنان فلك مى انداخت كه گويى از دست ساقى سرمدى جامى برگرفته اند.
شب آمد كه نالد عاشق زار
گهى از دست دل, گاهى زدلدار
شب است آشوبِ رندان نظرباز
شب است آهنگ بزم عشقِ دمساز2
خوشا به حال آن جان سوخته اى كه عمرى در خلوت خود بال و پر زد و جان شيفته اش, كه مالامال از حكمت الاهى بود, چنان شعله ور شد كه شعاع شعله وجودش روشنى بخش رواق انديشه انديشمندان شد. آزاده مردى كه در راه تحقق بخشيدن به اهداف خويش از تمام لذايذ دنيا چشم و دل فروبست و براى متاع دنيا مدح هيچ حاكمى نكرد و با وجود مشكلات گوناگونى كه داشت دست نياز به سوى هيچ كسى دراز نكرد, 3 آن دستانى كه حدود پنجاه سال قلم زد و به جز واژگان حكمت و عرفان, هيچ واژه اى ننگاشت. سيدُ الاحرار, آشتيانى حكيم, هيچ گونه عُلقه اى به مظاهر فريبنده دنيا نداشت و از هر تعيّنى بيزار بود.
غلام همت آنم كه زير چرخ كبود
زهر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است
اگر تخته پوست فلسفه و عرفان را پهن مى كرد رونق بازارش از بسيارى بيشتر بود كه بود, چرا كه علماً و عملاً پهلوان اين ميدان بود, اما هيچ گاه به اين كار راضى نشد, اگر هم كسى دست ارادت به سوى او دراز مى كرد آن هم به جهت عظمت و روح لطيف و دانش بى نهايت او بود. از خودنمايى اِبا داشت, با اين كه كمتر كسى همانند او هوشيار بود. اين درسى است كه اين تنديس فلسفه و عرفان به ديگران داد و سخاوتمندانه دستاورد علمى و عرفانى گرانبهاى خود را در اختيار نسل هاى پس از خود به يادگار گذاشت.
او قلندرى بود كه عمرى قلندرى كرد, ولى هيچ گاه لباس تقواى ظاهرى به تن نكرد و به راستى از دنيا و مافيهاى آن گريزان بود. زاهدى بود كه زهدش مبتنى بر شريعت و آيين خدا بود كه ظاهربينان را باور كردنى نبود, ولى شاگردان و كسانى كه او را مى شناختند از زهد و دنياگريزى او حقيقت و كمال انقطاع را مى آموختند. گاهى از هياهوى بى خردانِ بى ذكر و فكر دلش به تنگ مى آمد, ولى هيچ گاه زبان به شِكوه و شكايت نگشود. هر از گاهى زبانش تند مى شد و كلامش عريان, ولى تندى زبانش و عريانى كلامش هميشه عالم نمايان ظاهربين و قشرى مذهبان را نشانه مى گرفت كه براى لقمه نانى يا تصاحب پُست و مقامى ننگ هرگونه مدحى را به جان مى خرند. آيا اينان نمى دانند دنيا بسان سراب و آب نماى دروغ و غير حقيقى است كه هر كسى آزمند و دوستدار آن باشد در رنج مى ماند. آن گاه كه در اين زندگى حريّت نباشد باده مرگ گواراتر از هر چيزى است.
استاد علامه سيّد جلال الدين موسوى آشتيانى به سال 1304 شمسى4 در آشتيان به دنيا آمد و در دوازده سالگى دوره ابتدايى را در دبستان خاقانى آشتيان به پايان رساند و چند سالى هم در نزد دو تن از روحانيان5 آن ديار, گلستان سعدى, بوستان, منشآت قائم مقام, ديوان حافظ, منشآت اميرنظام گرّوسى, نصاب الصبيان و جامع المقدمات و قسمتى از شرح سيوطى و دره نادرى و خط و مقدارى رياضيات را فراگرفت. پس از اين دوران, جهت ادامه تحصيل در دبيرستان عازم تهران مى شود, ولى ميرزا احمد آشتيانى او را از اين كار بازمى دارد و مى فرمايد: (عمر خود را ضايع نكن, شايسته است كه به قم برويد و به تحصيل علوم قديمه بپردازيد). استاد نيز بنا به سفارش ميرزا احمد به سال 1323 يعنى در نوزده سالگى عازم حوزه علميه قم مى شود6 و پس از پايان دوره سطح در درس خارج فقه و اصول حضرت آيت الله العظمى بروجردى7 ـ آن فقيه فهيم ـ حاضر شد و همزمان مدت هشت سال تمام از حكيم الاهى حضرت علامه طباطبايى الاهيات شفا و اسفار الأربعه و قريب يك دوره اصول فقه و قسمتى از تفسير قرآن را فراگرفت. 8 پس از اين دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوين از محضر پر فيض آيت الله سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى سفر اسفار را آموخت و سپس در سال 1336 جهت تكميل علوم نقلى راهى نجف شد. 9 مدت دو سال از محضر آيات عظام حكيم و عبدالهادى شيرازى به ويژه محقق عظيم الشأن آيت الله العظمى ميرزا سيد حسن بجنوردى بهره مند شد. 10 در همين زمان سختْ بيمار شد و به ناچار به ايران بازگشت. پس از مداوا در تهران مدتى به حوزه درس اسفار حكيم محقق ميرزا احمد آشتيانى و مدتى نيز به طور متفرقه به درس ميرزا مهدى آشتيانى راه يافت.
استاد به سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الاهيات) پرداخت11 و اين دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الاهى است12 كه حاصل آن صدها كتاب و مقاله فلسفى ـ عرفانى است, كه نظير آن را در هيچ يك از تأليفات مدعيان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ايران پراكنده اند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسيدند. 13 همين تأليف ها و تدريس متون عالى از وى شخصيت عظيم جهانى ساخته بود, متونى كه تدريس و فهم آنها فيلسوف و عارفى چون حكيم آشتيانى را شايسته و بايسته بود. دريغا كه با رفتن اين حكيم الاهى دوران غريبى اين اوراق دوباره فرارسيد تا حكيمى و آشتيانى ديگرى و استاد در اين باره مى فرمايد: (و اگر كسى مى توانست عبارات شِفا و حكمة الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر كرده بود )14 و در جاى ديگر به گونه اى صريح تر مى فرمايد: (با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى اماميه تا اين اواخر اطراف خود را روشن مى نمود رو به خاموشى رفت; در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است, چرا كه محيط موجودْ مستعد و آماده براى پرورش شاگرد نمى باشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزه اى ديده شود بايد چيزى شبيه كاريكاتور تلقى شود). 15 اين دردها سينه فراخش را به درد آورده بود. در راه ترميم اين دردها حدود پنجاه سال شب ها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمه هاى حكمت و عرفان را نواخت.
سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالى
و جاوبَتِ الْمَثانى وَالْمَثالى16
او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد, وجوه حكمت (لفظى, كتبى, ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت, مرتبه اى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت.
هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند
وآن كه اين كار ندانست در انكار بماند
سرانجام آن سواركار بزرگ و بى نظير حكمت و عرفان پس از هشتاد سال به هنگام بانگ نيم روز چهارشنبه سوم فروردين ماه 1384 از سمند خود پياده شد در حالى كه آن را با بيدارى شبهاى بلند و تنهايى خسته كرده بود.
زندگى علمى حضرت سيّد جلال الدين آشتيانى را مى توان به دوره تحصيل و تدريس و تصنيف تقسيم كرد; دوره تحصيل از آشتيان شروع مى شود و به تهران نجف و قم ختم مى شود. اين دوره, دوره درس آموزى استاد است كه قلمى كردن اين دوره از گنجايش اين مقاله بيرون است, ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همين دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع اين دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل مى شود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مى رسد به اين دوره بايد بيشتر توجه شود, گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل براى جويندگان علم و معرفت است.
مشهد آن ارض ملكوتى ميزبان هشتمين قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا مى گذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الاهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه, اسفار, شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد.17 آشتيانى و مكتب مشهد
علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مى نويسد: (الآن در حوزه قم زمينه مناسب براى تدريس و كار در فلسفه هست, در مشهد اين طور نيست. مرحوم آقاى ميلانى را به جهت اين كه شاگرد مرحوم آقا شيخ محمدحسين اصفهانى فيلسوف بوده, با اين كه شيخ محمدحسين اصفهانى از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. اين مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچه اى دارد و آن برمى گردد به زمان آقا ميرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد ميرزا حسين نائينى بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسينقلى همدانى و بهارى و كشميرى را انتخاب مى كند… او پيش ميرزا احمد آشتيانى شواهد الربوبيه مى خواند, امّا فهم مطالب فلسفى براى او از اصعب امور بود, پس از همه اين مراحل به دليل فاقد توانايى فهم اين متون از عرفان و فلسفه سرخورده مى شود و به جان فلسفه مى افتد). 18
در جايى ديگر مى فرمايد: (الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد, ولى عده اى هم منع مى كنند و مى گويند فلسفه نرويد كفر است و يك مكتب خاصى براى خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه مى كنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه, آثار رب النوع19 آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود اين جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است ). 20
به هر حال, علامه آشتيانى نزديك به پنجاه سال در چنين حوزه اى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم, تدريس آن حكيم الاهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و يك تنه در مقابل اين افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيّت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان, كه به راستى جلال حكمت و عرفان است, مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر يك فرد بود, ولى در واقع هزاران تن, فلسفه را در آن حوزه مبارك از غربت نجات داد, همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد.
فَرُبّ ألوفٍ لا تُماثِل واحداً
ورُبّ فريدٍ قد يكون ألُوفاً
با توجه به آن وضعيّت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند كه (ما نمى گذاريم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به مرحوم مجلسى اهانت مى كند آب خوش از گلويش پايين برود و راحت زندگى كند;21 يا رياست دانشكده الاهيات كه به پاس خوش خدمتى به پست هاى مادى دنيوى رسيده بود, زمينه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مى كند; در گزارش كار خود اين كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مى كند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است). 22
حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور, حدود دويست عنوان كتاب, رساله يا مقاله تصنيف و تأليف يا احيا مى كند23و در دو مركز علم و دانش, دانشكده الاهيات دانشگاه فردوسى و مدرسه علميّه امام جعفر صادق24 به تدريس مى پردازد. اين نيست جز توفيق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ايمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت علامه طباطبايى مبنى بر اين كه "چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد).
ولو لا اللطف والإحسان منه
لما طابَ الحديث ولا الكلامُ
وكل لطيفةٍ وظريف معنى
أستاذى فيه والله الأمامُ آثار قلمى, حكيم احياگر
بيشترين آثار حضرت استاد در دوران تدريس, تأليف شده است و دوران تحصيل استاد كه خود داستان ديگرى دارد كه به يقين درس بزرگى براى طالبان علم و دانش است كه بسى خواندنى و شنيدنى است و نورانى ترين چراغ راه رهروان اين راه است و بيشتر اين آثار حاصل و نتيجه همين دوران تحصيل است. خود استاد در اين باره مى فرمايد: (حقير ايامى كه در حوزه پر فيض قم موفق به تحصيل علوم اسلامى بود, مشكلِ علمى كتاب هايى را كه قرائت مى نمود مى نوشت. به همين مناسبت طى ده سال از ايام تحصيل را كه به دروس عاليه اشتغال داشتم, مطالب زياد و مفصلى در فلسفه و عرفان و فقه و اصول و كلام تهيه نمودم. كتاب هايى را كه در ايام اشتغال به تدريس فلسفه و عرفان اسلامى در دانشگاه مشهد و مدرسه علميّه امام صادق(ع) چاپ و منتشر كردم و يا آماده براى انتشار دارم, محصول و نتيجه زحمات طاقت فرساى آن ايام پر فيض طلبگى است, ايامى كه با عشق بى حدّ و نهايت و خلوص ايمان و عقيدت از براى كسب فيض به محضر اساتيد عالى مقام, كه بعضى از آنها در قيد حيات و برخى چهره در نقاب خاك كشيده اند, حاضر مى شدم. كسانى كه از فلسفه و تصوف اطلاع كافى دارند و به حاق ّ مسائل علمى مدون در كتاب هاى فلاسفه و عرفا رسيده اند مى دانند كه تحرير و تأليف اين قبيل از كتاب ها چه اندازه صرف وقت و دقت و مطالعه لازم دارد ). 25
سيدنا الاُستاذ تمامى عمر با بركت خود را صرفِ تحقيق و پژوهش در آثار, افكار و احوال حكيمان و فيلسوفان بزرگ اسلامى نمود و حال آن كه خود از برجستگان اين جماعت بود. او تمام عمر خويش را وقف احياى آثار و تصنيفات فلسفى و عرفانى نمود و حتى تحت هيچ شرايطى حاضر نشد كه بخشى از وقت خود را صرف تشكيل خانواده و ازدواج كند,26 با اين كه آن حالت تجرد به ويژه در دوران اخير ـ كه سن آن جناب به بالاى هفتاد رسيده بود ـ روزگار سختى را بر ايشان تحميل كرده بود و لطافت روحى خاص استاد نيز دشوارى اين دوران را صد چندان كرده بود.
علامه آشتيانى شارح بزرگ و بى بديل حكمت و عرفان در بين نحله هاى موجود مكتب صدرايى را كامل تر از بقيّه مكتب هاى فلسفى مى دانست. اگر روزگارى همه آن نظريات عميق و دقيق و اصولى كه در فلسفه و عرفان تبيين و تأسيس كرده در يك كتاب تدوين شود خود نمايانگر عُمق انديشه و مكتب فلسفى و عرفانى استاد خواهد بود و آن گه مكتب و استقلالِ فكر و انديشه خود را نشان خواهد داد و روش ذوقى و عرفانى و فلسفى او نمايان خواهد شد. او با شرح و نقد عالمانه سه مكتب فلسفى مشاء, اشراق, حكمت متعاليه و شرح و نقد عرفان نظرى ـ كه همه نشان دهنده تسلط كامل او بر مبانى همه مكاتب فلسفى و عرفانى است ـ ثابت كرد كه در پى كشف و وصول به حقيقتى است كه نظام معنوى عالم هستى بر آن استوار است. آشتيانى آثارى بس ارزشمند از خود به يادگار گذاشت كه بزرگ ترين دليل بر اين مدعاست و مى توان آثار مكتوبِ آن حضرت را در نُه عنوان تقسيم كرد:
ـ تصنيفات مستقل فلسفى و عرفانى.
ـ مقدمات, تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (رساله ها و كتاب ها).
ـ مقدمات, تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (مجموعه ها).
ـ پيشگفتار بر كتاب هاى مختلف.
ـ مقالات (درباره مسائل عرفانى و فلسفى).
ـ مصاحبه ها (با چندين نشريه علمى).
ـ مجموعه مقالات.
ـ نامه ها.
ـ پايان نامه ها.
نزديك به دويست اثر نوشتارى, اعم از تصنيف, تأليف, تصحيح و تحقيق و تعليق در قالب كتاب, رساله (كم برگ ـ پربرگ) مقدمه, مقاله, پيشگفتار, مصاحبه و نامه از علامه آشتيانى به يادگار مانده است. البته, بيشتر اين آثار را تصحيحات, تأليفات و مقدماتى تشكيل مى دهند كه آن استاد عظيم الشأن بر حسب وظيفه و در پى احياى آثار ارزشمند فلسفى و عرفانى نوشته اند. از اين تعداد حدود 180 عنوان چاپ و منتشر شده است. نزديك به بيست عنوان از اين آثار يا دست نوشته است يا در دست مؤسسات و اشخاص است كه سرنوشت آنها خيلى معلوم نيست.
به هر حال, سعى و تلاش ما بر اين است كه يك فهرست جامع و كامل از آثار استاد به دست داده شود و در حدّ توان هم تلاش شد. حال چقدر موفق شديم قضاوت با خوانندگان مطلع از آثار استاد است. در اين جا از همه سروران معظم, دوستداران و شاگردان آن حكيم الاهى عاجزانه تقاضا دارم اگر رساله يا مقاله و يا نامه اى از استاد سراغ دارند كه در اين مقاله نيامده منتى بر اين بنده كمترين بگذارند به گونه اى حقير يا مجله را در جريان بگذارند تا اين فهرست تكميل شود كه همانا ارج نهادن به فلسفه و عرفان و حضرت استاد است.
در اين جا ياد كرد اين مطلب هم ضرورى به نظر مى رسد كه در محافل و نشست ها و مجالسى كه حرف از آمار آثار استاد به ميان مى آيد پنجاه اثر تأليفى را براى ايشان مى شمارند كه قطعاً اين آمار اشتباه است, براى مثال اثر عظيم منتخبات آثار حكماى الهى, كه شامل 25 رساله كوچك و بزرگ از نويسندگان مختلف است يك اثر شمرده شده كه با توجه به تعدد نويسندگان و گونه گون بودن موضوع رساله ها يك اثر محسوب نمى شود و به يقين اين گونه آماردهى خطاست و ما در اين فهرست هر يك از رساله ها را يك عنوان شمرديم و درست هم همين است و با محاسبه مقاله ها و نامه هاى چاپ شده در اين رساله, حدود دويست عنوان را تشكيل مى دهد. الف) تصنيفات مستقل عرفانى و فلسفى استاد سيّد جلال الدين آشتيانى
1. تفسير سوره توحيد; عنوان رساله اى است در تفسير عرفانى و فلسفى و بيان اسرار سوره توحيد, به زبان فارسى.
2. شرح رساله نوريه در عالم مثال; عنوان كتابى است درباره عالم مُثُل و مِثال براساس آموزه هاى حكمت متعاليه و عرفان از بهائى لاهيجى به زبان فارسى.
3. شرح بر زاد المسافر; شرحى است تحقيقى و توضيحى بر رساله زاد المسافر ملاصدرا درباره معاد جسمانى براساس آموزه هاى حكمت متعاليه به زبان فارسى.
4. شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا; عنوان كتابى است درباره آثار, احوال, آرا و نظريات فلسفى ملاصدراى شيرازى به زبان فارسى.
5. شرح مقدمه قيصرى بر فصوص الحكم; عنوان كتابى است تحقيقى, انتقادى, تكميلى در شرح و تبيين مبانى عرفان نظرى به زبان فارسى.
6. نقدى بر تهافت الفلاسفه غزالى; عنوان كتابى است در نقد افكار و انديشه فلسفى و كلامى غزالى و رد مطالب كتاب تهافت غزالى.
7. هستى از نظر فلسفه و عرفان; عنوان كتابى است درباره مباحث وجود براساس كتاب المشاعر, به زبان فارسى. ب) مقدمات, تعليقات و تصحيحات بر آثار فلسفى و عرفانى (رساله ها و كتاب ها)
8. اثولوجيا; عنوان كتابى است درباره الاهيات براساس آموزه هاى فلسفه يونان باستان از افلوطين به زبان عربى, ترجمه اين ناعمه حمصى, با تعليقات قاضى سعيد قمى, مقدمه انگليسى از سيد حسين نصر.
9. اساس التوحيد; عنوان كتابى است در بررسى قاعده (الواحد) از ميرزا مهدى آشتيانى به زبان فارسى.
10. اصل الأصول; عنوان كتابى است درباره معناى مفهوم وجود و مسائل پيرامونى آن از ملا نعيماى طالقانى به زبان عربى.
11. اصول المعارف; عنوان كتابى است كه در بردارنده يك دوره مختصر فلسفه اسلامى از ملا محسن فيض كاشانى به زبان عربى.
12. اعجاز البيان فى تفسير أم القرآن; عنوان كتابى است درباره تفسير عرفانى و تأويل سوره حمد به زبان عربى از صدرالدين قونيوى.
13. انوار جليه در كشف اسرار حقيقت علويه; عنوان كتابى است در شرح حديث حقيقت از ملا عبدالله مدرس زنوزى, به زبان فارسى.
14. تمهيد القواعد; عنوان كتابى است در عرفان نظرى و وجودشناسى از صائن الدين على بن محمد تركه اصفهانى به زبان عربى با حواشى آقا محمدرضا قمشه اى و ميرزا محمود قمى.
15. رسالة النصوص; عنوان رساله مختصرى است در عرفان نظرى از محمد بن اسحاق قونيوى به زبان عربى با تعليقات ميرزا هاشم اشكورى.
16. شرح دعاى عرفه; منسوب به امام حسين(ع), ملا محمدعلى فاضل.
17. شرح رسالة مشاعر ملاصدرا; عنوان كتابى است درباره وجود از ملاصدراى شيرازى با شرح محمدجعفر لاهيجى.
18. شرح فصوص الحكم; عنوان كتابى است در تبيين و شرح اصول و قواعد عرفانى براساس مشرب عرفانى محيى الدين عربى از محمد داوود قيصرى رومى ساوجى به زبان عربى.
19. شرح فصوص الحكم; عنوان كتابى است در عرفان نظرى در شرح فصوص از مؤيدالدين جَندى, به زبان عربى.
20. الشواهد الربوبيه فى المناهج السلوكيه; عنوان كتابى است درباره هستى شناختى فلسفى از صدرالمتألهين شيرازى به زبان عربى.
21. قرة العيون; عنوان كتابى است در تبيين احكام وجود و ماهيت از ملا محمدمهدى نراقى به زبان عربى.
22. لمعات الهية; عنوان كتابى است درباره الاهيات فلسفى به زبان فارسى از ملا عبدالله زنوزى.
23. المبدأ والمعاد; عنوان كتابى است از صدرالدين محمد شيرازى به زبان عربى.
24. مشارق الدّرارى; عنوان كتابى است در شرح تائيه ابن فارض از سعيدالدين سعيد فرغانى به زبان فارسى.
25. مشرع الخصوص إلى معانى النصوص; عنوان كتابى است در شرح و تبيين مشكلات كتاب النصوص صدرالدين قونيوى از على بن احمد مهائمى به زبان عربى.
26. مصباح الهداية الى الخلافة والولاية; عنوانِ كتابى عرفانى است درباره حقيقت خلافت محمديه و ولايت علويه به زبان عربى از امام خمينى.
27. المظاهر الالهية فى اسرار العلوم الكماليّه; عنوان كتابى است از صدرالمتألهين صدرالدين شيرازى, درباره مبدأ و معاد به زبان عربى.
28. مكاتبات عرفانى; عنوان نامه هاي

نام کتاب : آیینه پژوهش نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 104  صفحه : 17
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست