سخن نخست
خدا، انسان و جهان، سه موضوع محوري در انديشه بشر هستند كه همواره در طول تاريخ و در بيشتر جوامع انسانى، پرسشهاي مهمي را برانگيختهاند. در اين ميان، شناخت انسان و تبيين ماهيت وى، معمايي شده است كه دانشمندان فراواني را در رشتههاي مختلف علمي به خود سرگرم ساخته است، اما به دليل پيچيدگي ماهيت انسان و رمز و رازهاي نهفته در آن، هنوز پاسخ قانعكنندهاي به پرسشهاي اساسي درباره چيستي وي داده نشده است. از جمله دانشهايي كه به بررسي انسان و ويژگىهاي او مىپردازد، علوم انساني تجربي و فلسفههاي مضاف آن، علمالنفس فلسفى، خودشناسى، فلسفه اخلاق، عرفان، فلسفه علوم اجتماعي و... است. هر كدام از اين دانشها، از زاويهاي ويژه انسان و جنبههاي وجودي او را بررسي كردهاند. به نظر مىآيد بررسي انسان از منظر دين، نكتههاي جالبي را درباره ماهيت انسان و جنبههاي وجودي او فرا روي انديشمندان قرار دهد؛ زيرا در اديان الهي به ويژه دين مبين اسلام، توجه خاصي به انسان شده است؛ به گونهاي كه آفرينش جهان هستى، فرستادن پيامبران، نزول كتابهاي آسماني همه و همه، بر محور وجود انسان صورت گرفته است تا هم، زمينه شناخت هرچه بيشتر وي را فراهم كنند و هم راه رسيدن انسان به كمال حقيقىاش را هموار سازند.
متأسفانه در عصر حاضر، با وجود همه موفقيتهاي علمى، صاحبان قدرت و اداره كنندگان جوامع انسانى، برنامههاي گوناگوني در دست دارند كه با هدفهاي انساني ناسازگار است و آينده بشريت را به صورت جدي تهديد مىكند. در آستانه قرن بيست و يكم، نگرانىها و بحرانهايي مانند وحشت از جنگ هستهاى، آلودگي محيط زيست، سوءاستفاده از داروها، تروريسم دولتي و غير دولتى، گرسنگى، بيمارىهاي رواني و... گريبان بشر را گرفته است. اين نگرانىها نهتنها موانعي بر سر راه شناخت وي ايجاد كرده، بلكه بحرانهاي خطرناكي را نيز فرا روي او نهاده است. شايد درك بهتري از ماهيت انسان، راه مناسبي را براي حل اين مشكلات پيشنهاد دهد. آبراهام مازلو در جايي مىنويسد: «انسان عامل اصلي مشكلات جهان است؛ به گونهاي كه با اصلاح او همه چيز اصلاح مىگردد». (مزلو، 1957م)
درك صحيح از خود و ديگران، ما را براي برخورد منطقي و معقول با گرفتارىهاي جديد زندگي آماده مىكند. اهميت اين شناخت حتي از همه پيشرفتهاي فني و يا آموختن بالاترين معيارهاي زندگي بيشتر است. تاريخ همواره نشان داده است كه هرگاه دستآوردهاي علمي در دست انسانهاي نادان و بدبين قرار گرفته، نتايج فاجعهآميزي به بار آمده است. از اين رو، چون برآورده شدن بزرگترين آرزوي انسان در گرو شناخت بيشتر وي از خود است، بررسي انسان از نگاه حوزههاي گوناگون معرفتي از جمله دين و روانشناسى، شايسته است، مهمترين تلاش همه انديشمندان و پژوهشگران، به ويژه انديشمندان اين دو حوزه معرفتى، مسئله انسانشناسي باشد.
خوشبختانه با لطف خداوند منان و تلاش گروهي همكاران و صاحبنظران، اين شماره مجله روانشناسي در تعامل با دين آماده چاپ است. در اين شماره، موضوعهايي همچون: دين و بهداشت روان، نقش نماز در آرامش روان، نقش رفتارهاي ديني در بهداشت روانى، بررسي و نقد رويكرد فرويد به دين، بررسي هوش و شخصيت طلاب موفق و ناموفق، روانشناسي اينترنت و... تقديم مىگردد. اميد است كه با طرح ديدگاههاي عالمانه خود، ما را در اين تلاش علمي ياري كنيد.
عليه توكلت و اليه انيب
سردبير