فقه اهل بيت: به نظر حضرتعالى پول، مثلى استيا قيمى؟
در اصطلاح فقه، مثلى و قيمى به جنس اطلاق مىشود نه پول.
هر جنسى كه ضمان آن به مثل تعلق گيرد آن را مثلى، و هر جنسى كه ضمان آن به قيمت تعلّق گيرد آن را قيمى گويند. اما پول خود قيمت است. به آن نه مثلى گفته مىشود و نه قيمى، و ضمان آن به پولى تعلّق مىگيرد كه داراى اعتبار همان پول باشد، اداء ضمان هزار تومان با پرداخت هزار تومان است نه با دلار يا مارك يا ريال سعودى. و اگر به جاى هزار تومان دلار يا مارك يا ريال سعودى بدهد بايد با طلبكار معاوضه و مبادله نمايد.
فقه اهل بيت: آيا پول ارزش ذاتى و مصرفى دارد يا تبادلى؟
اسكناس كه ارزش آن فقط به پول بودن آن است، فاقد ارزش ديگرى، غير از ارزش اعتبارى مىباشد اين است كه اسكناس تنها از نظر پولى و ارزش اعتبارى، مورد داد و ستد قرار مىگيرد، و كسى كه بدهكار آن است بدهكار ارزش پولى آن مىباشد، و اگر اسكناس از كسى قرض كند سپس آن اسكناس از دور خارج گردد و از درجه اعتبار ساقط شود در موقع باز پرداخت، بايد اسكناسى را كه داراى اعتبار همان اسكناس پيش از خارج شدن از دور و سقوط اعتبار آن، هست بپردازد.
اما پول طلا و نقره كه پيش از اختراع اسكناس پول رايج عمومى بود، قطع نظر از اعتبار پولى، خود جنس آنها يعنى طلا و نقره، داراى ماليّت و ارزش است، و اگر اعتبار پولى آن با خارج شدن از دور از بين برود باز ماليّت دارد، اين است كه در حديث عباس بن صفوان (1)و حديث يونس (2)آمده است اگر كسى درهم و دينار قرض كند، در موقع بازپرداخت ، همان درهم و دينار را با همان سكه بايد بپردازد اگر چه از دور خارج شده و فاقد اعتبار پولى است، ولى در حديث ديگرى از يونس (3)آمده است كه در موقع بازپرداخت بايد درهم و دينار رايج بدهد.
در جواهر (4)گفته است: «لو اقترض دراهم ثم أسقطها السلطان و جاء بدراهم غيرها، لميكن عليه»ولى اسكناس كه ماليّت آن تنها از نظر پولى است، اگر از دور خارج گردد
(1)وسائل الشيعه، ج12، ص488، ح4 باب 20 از ابواب الصرف. (2)وسائل الشيعه، ج12، ص488، ح2 باب 20 از ابواب الصرف. (3)وسائل الشيعه، ج12، ص488، ح1 باب 20 از ابواب الصرف. (4)جواهر، ج25، ص66.