كردن نوشتههاى يك كتاب، هر چند ممكن است منفعت ديگرى مانند استفاده كردن به عنوان كاغذ سفيد در آن موجود باشد. 4. اتلاف انتفاع و بهره بردن از مال، مانند اين كه ظالمى را بر مال مسلّط كند، هر چند اين كار از نظر عرف تلف به شمار نمىآيد.
گاهى اتلاف به ماليّت و ارزش مال تعلّق مىگيرد كه در اين فرض، اتلاف به اسقاط و از بين بردن ارزش و ماليّت آن تحقق پيدا مىكند؛ مانند پاك كردن نقش اوراق بهادار.
در برخى از موارد، متعلّق اتلاف، ملكيت مال است؛ مانند اين كه سبب از بين رفتن رابطه ملكيت ميان مال و مالكش شود. در متون فقهى به برخى از اين موارد اشاره و يا تصريح شده است.
محقق اصفهانى مىگويد:
گاهى اتلاف به از بين بردن اصل مال و گاهى به از بين بردن ماليّت مال است؛ مانند اين كه سركه را تبديل به خمر كند. گاهى نيز به از بين بردن ملكيّت مال است؛ مانند اين كه كارى كند كه با حفظ مال، ارتباط و نسبت آن به مالك از بين برود . (17)
پنجم: انواع اتلاف
اتلاف دو نوع است: حقيقى و حكمى (معنوى)
1. اتلاف حقيقى،
چند صورت دارد:
الف. از بين بردن عين مال و تغيير حقيقت نوعى آن، مانند سوزاندن لباس.
ب. اتلاف منفعت مال با تفويت آن به ضرر مالك، مانند پنهان كردن مال از مالك آن.
ج. اتلاف صفت حقيقى مال، مانند تبديل گندم به آرد.
د. اتلاف ماليّت و ارزش مالى يك مال، مانند كندن واز بين بردن نقوش و برجستگيهاى روى سكّه و پاك كردن نوشتههاى روى آن.