نبود استقلال، نبود آزادى و نبود آزادى، نبود استقلال را به همراه دارد. اين عنوان در مسائل مستحدثه فقهى مورد بحث قرار گرفته است.
اصل حريّت: از اصول و قواعد معروف فقهى، اصل حريّت (، اصل حريّت) و آزاد بودن انسانها در برابر يكديگر است؛ يعنى هيچ انسانى از پيش خود بر ديگرى ولايت و سلطنت ندارد. اميرالمؤمنين(ع) در اين باره مىفرمايد: بنده ديگرى مباش كه خداوند تو را آزاد قرار داده است. (1)
همانگونه كه اصل در انسانها نسبت به يكديگر، حريّت است، نسبت به خداوند متعال، عبوديّت و بندگى است. قرآن كريم در اين باره مىفرمايد: {وَمَا خَلَقْتُ الجِنَّ وَالأنْسَ إِلاّ لِيَعْبُدُونِ} (2) (جن و انس را جز براى آنكه مرا بپرستند، نيافريدهام) از اينرو، اطاعت از كسانى كه خداوند انسان را به اطاعت از آنان فرمان داده است ـمانند رسول او و صاحبان امر كه در آيه {أَطِيعُوا اللَّهَ وَأطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِيالأَمْرِ مِنْكُمْ} (3) امر به اطاعت از ايشان كردهـ واجب است.
حدود آزادى: آزادى از حقوقى نيست كه در ابتدا بتوان به ديگرى داد يا از وى ستاند، جز در موارد خاصى مانند به بردگى گرفتن اسيران جنگى با شرايط خاص و يا آزاد كردن برده از سوى مولا. تحقق آزادى انسانها، نيازمند چارچوب و ضوابطى است كه از افراط و تفريط جلوگيرى كند وگرنه، به هرج و مرج و استبداد و ديكتاتورى و در نتيجه سلب آزادى افراد منجر مىشود.
اسلام با تشريع امر به معروف و نهى از منكر (، امر به معروف و نهى از منكر) و تحت عناوين «معروف» و «منكر» چارچوب آزادى را تعيين نموده است؛ يعنى انسانها در حكومت و نظام اسلامى، تنها؛ در چارچوب «معروف» مىتوانند در زمينههاى مختلف فرهنگى، اقتصادى و سياسى فعاليت كنند و بايد از انجام هر فعاليتى كه عنوان «منكر» بر آن صادق است، بپرهيزند.
انواع آزادى: آزادى به اعتبار فعاليتهاى گوناگون آدمى به انواع زير تقسيم مىشود:
1. آزادى عقيده: انسان در انديشيدن و اعتقاد آزاد است و كسى نمىتواند