ـ به معناى دانستن و فهميدن. اين
تعريف نزد لغت شناسان
(1)
، معروف است و در اين آيه نيز فقه به همين معنى
به كار رفته است:
{قالُوْا يا شُعَيبُ مانَفْقَهُ كَثِيراً لِما تَقُولُ}
(2)
.
ـ به معناى فهم امور دقيق است. در
قرآن آمده است:
{وَإنْ مِنْ شَيْىءٍ اِلاّيُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلكِنْ
لاتَفْقَهُوْنَ تَسْبِيْحَهُمْ}
.(3)
از اين رو در مورد امور بديهى و
معمولى به كار نمىرود، مثلاً گفته نمىشود: فقهت ان السماء فوقنا. ابو اسحاق مروزى
(4)
اين تعريف را برگزيد و
(الف)
اصل
اين مقاله به عنوان مقدمه جلد اوّل دايرةالمعارف فقه اسلامى نگاشته شده و به وسيله
يكى از شاگردان استاد به فارسى برگردان شده است.
(1)
العين 31:370 ؛صحاح اللغة 6:224؛ المجمل فى اللغة: 551؛ معجم مقاييس اللغة 4:442؛
النهايه ابن اثير 3:465؛ المغرب:364. المصباح المنير:4790. القاموس المحيط 4:289؛
لسان العرب 10:305.
(2)
هود: 91.
(3)
الاسراء :44.
(4)
اين تعريف را صلاح الدين زركشى در
المنثور فى القواعد از ابو اسحاق مروزى نقل كرده سپس گفته است: «اين برخلاف نظر
لغتشناسان است كه فقه را به معناى مطلق فهم مىدانند كه فهم امور آشكار و هم فهم
امور دقيق را دربر مىگيرد. قرآن درباره كافران مىگويد: فَما لِهولآءِ الْقَوْمِ
لايكادون يفقهون حديثاً نساء:78.