معصومين(ع) آغاز شد. اين مرحله، سه قرن به طول انجاميد و در اين مدت، تمامى احاديث و سنن معصومين(ع) در مجموعههاى بزرگ روايى و اصول حديثى تدوين گرديد.
روايات اين مجموعههاى روايى، چندين برابر رواياتى است كه مجموعه هاى روايى اهل سنت نقل كردهاند. بنابراين، فقه اماميه، به صورت علمى، مبتنى بر نصوص احاديث و مستنبط از آنها است، وا ين نقطه تفاوت بسيار اساسى و مهمى ميان اجتهاد دراين فقه و اجتهاد در مذاهب ديگر است.
4 ـ از ديگر عواملى كه در اين مجال شايسته ياد آورى است، اقدام حكومت عباسيان به بستن باب اجتهاد و فقاهت و انحصار مذاهب فقهى در چهار مذهب معروف و مصادره حق اجتهاد از ديگران است. اين اقدام ـ پس از آنكه به عنوان موضع رسمى حكومت اعلام شد و مردم و علما ناچار از التزام به آن بلكه دفاع از آن شدند و آن را بخشى از دين شمردند ـ به هر علت و انگيزهاى صورت گرفته باشد، يكى از مهمترين عوامل انحطاط علم و اجتهاد به هر دو معناى آن شد. نيز موجب محدوديت توان و قابليتهاى اهل علم از فرزندان اين امت كه گرايش به مذاهب رسمى داشتند ـ تا عصر حاضر ـ گرديد. از آن تاريخ به بعد، فقها تبديل به مقلدان ائمه چهارگانه شدند و در مجال بحث و استنباط فقهى، هيچ حقى به جز ترجيح يكى از مذاهب چهارگانه نداشتند. هر قدر هم روش اجتهاد پيشرفت مىكرد يا ضعف آراء ائمه مذاهب چهارگانه آشكار مىگشت يا احاديث معتبرى كه به آنان نرسيده بود به دست مىآمد، باز برون رفت از آراء ائمه مذاهب چهارگانه براى فقهاى بعدى ممنوع بود.
بلكه فقهاى مقلّد به رغم تكامل اجتهاد و كشف كاستيهاى آراء ائمه چهارگانه و يا دست يابى به احاديث معتبر جديد، به چشم معصوم به ائمه چهارگانه كه انسان هاى عادى همانند خودشان و ديگر اهل علم بودند، مىنگريستند و امكان مخالفت با آنان را نداشتند.
از اين رو ناچار بودند رواياتى را كه مخالف با آراء ائمه مذكور بود حتى اگر سند معتبر داشته باشد، ترك يا تأويل كنند.