4. عبارات كتاب شفاف و مفاهيم و معانى آن پربار و دقيق بوده است.
اين ويژگىها از تعابيرى كه سيد محمد بن معد موسوى با دستيابى به يكى از جلدهاى كتاب و ستايش فراوان درباره آن به كار برده، قابل استفاده است.
علامه حلى(م726ق) دركتاب ايضاح مىنويسد:
به خط سعيد صفى الدين محمد بن معد موسوى برخوردم كه چنين نگاشته بود:
يك جلد از اين كتاب به دستم رسيد، كه از آغاز آن برگهايى افتاده بود، درمحتوا و مضمون آن به بررسى پرداختم و دريافتم كه درميان اماميه كتابى نيكوتر، رساتر و داراى عباراتى زيبا و معانى دقيق تر از آن نگاشته نشده است. او دراين كتاب تمام بحثهاى فرعى و اصول را آورده و اختلاف ديدگاهها درمسائل را ذكر كرده و طرق استدلال اماميه و عامه را ياد كرده است. قدر و منزلت اين كتاب زمانى شناخته مىشود كه در آن با دقت درنگريم و مفاهيم آن را استخراج و زمانى درخور درآن به انديشه نشينيم، دراين صورت بهره اى عايد ما مىشود كه از ساير كتابها به چنگ نمىآيد. محمد بن معد موسوى. (59)
اين كتاب جزء ميراث گمشده ابنجنيد است و از اين عبارت به دست مىآيد كه برخى از جلدهاى آن تا سده هشتم هجرى در دست بوده است و شايد بزرگى حجم كتاب باعث شده تا استنساخ كتاب دشوار آيد و كمتر به دست فقها برسد ازا ين رو از اين كتاب كمتر نقل قول كرده اند.
چنان كه اين مدعا از عبارت پيش گفته سيد مستفاد است؛ چرا كه تنها كتاب نكاح به دست او رسيد. حجم كتاب سبب شد مؤلف، آن را دركتاب المختصر الاحمدى في الفقه المحمدي تلخيص كند و فقها در نقل قول از ابن جنيد، از آن