4. مشورت و مذاكره با اساتيد فن و توجه به فروعات و شقوق مختلف مسائل.
5. پرهيز از اظهارات غير تخصصى و شتاب زده در مسائل فنى فقه.
6. اعتقاد به اين كه فقه مىتواند پاسخ گوى تمام نيازهاى جامعه باشد و براى فهم و درك حقايق فقهى بايد ممحّض در فقه شد و از پراكنده كارى اجتناب نمود.
نكته ديگر كار مداوم در فقه و موضوعات فقهى است. چه بسا ممكن است بانگاه مجدد به ادله به نظريه اى جديد رسيد. تنها به خاطر پاسخ به استفتا نبايد كار كرد. با قدرت نقادى بايد كتب فقهى را مورد مطالعه قرار داد؛ شايد مطلب ديگرى فهميده شود. قدرت نقادى مرحوم آيت الله آقا سيد احمد خوانسارى قابل تحسين است. مرحوم آيت الله ميلانى گاه مطلبى كه پيش مىآمد به من مىفرمودند: فلانى بايد مسائل را ديد يعنى نياز به كار و تحقيق دارد. فقه دائماً تلاش مىخواهد و ردّ فروع براصول بايد مستمر باشد.
7. درمسائل نوپيدا از موضوع نقش زمان و مكان دراجتهاد و استنباط و مبانى فقهى امام خمينى نبايد غافل بود.