2ـ اينكه جوامع اسلامى در اثر بالندگى و پيشرفت، نزد ملتهاى ديگر سرافراز و مفتخر باشند و بدين وسيله حركت جهانى اسلام، كه متوقف بر سربلندى و ترقيات جوامع اسلامى است، تحقق يابد.
اشارهاى به دليل فقهى اصل ياد شده
قبل از هر چيز لازم است كه به يك سرى قواعد كلى در فقه اسلامى اشاره كنيم كه مانند گنج بزرگى در ابواب مختلف مورد استفاده قرار مىگيرد. به عنوان نمونه، مرحوم شيخ انصارى «رضوان الله تعالى عليه» در كتاب مكاسب ـ از بيش از شش هزار آيهاى كه در قرآن وجود دارد ـ در ذيل آيه كريمه «يا ايها الذين آمنوا اوفوا بالعقود»1 كه بخشى از يك آيه است، به اندازه يك كتاب بحث كرده است، و شايد اگر فرصت مىيافت، مىتوانست تمام ابواب عقود را از همين كلام كوتاه خدا استنباط كند و كتاب ديگرى را نيز تأليف نمايد!
اين به بركت وسعت و عمق آيات كريمه قرآن است كه در موارد متعددى، مىتوان از آنها بهره هاى علمى و معنوى فراوانى برد. كسانى كه با مباحث فقهى آشنايى دارند، مىدانند كه در سراسر اين كتاب عظيم، كه يكى از افتخارات فقه شيعه است، تنها از چند آيه و روايت چه استفاده هاى پرارزشى شده كه اگر آنها را از «مكاسب» مرحوم شيخ انصارى برداريم ساختار كتاب عوض مىشود! و اگر ديگران نيز دقتهايى را كه ايشان در فهم «اوفوا بالعقود» كردهاند در بسيارى از آيات و رويات ديگر ـ و از جمله در آيه شريفه مورد بحث «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللّهُ للكافرين على المؤمنين