شعارهاى رنگارنگى مانند تفكيك دين از سياست و بالا بردن رونق اقتصادى و رفاه اجتماعى مطرح شود.
روح برترى طلبى غرب
هنگامى كه نظريات برخى از متفكران غربى را بررسى مىكرديم، سخن (نيچه) را نقل نموديم، او عقيده داشت كه اساساً آدمى براى غلبه بر ضعيفان آفريده شده و خوى سلطه جويى در طبيعت او وجود دارد.
ترديدى وجود ندارد كه همواره افرادى در جهان بوده و هستند كه به خاطر داشتن خوى برترى طلبى و كبر فروشى به ديگران، هيچگاه حقوق انسانها را محترم نمىشمارند و براى خواسته هاى ديگران هيچ حقى قايل نيستند و حتى با توسل به هر نوع دروغ و نيرنگ، ارزشهاى اسلامى را زير پا مىگذارند.
آنها چه بسا براى پيشبرد اهداف خود، در زير لواى حقوق بشر، به دروغ، شعار آزادى، دموكراسى و صلح طلبى را فرياد كنند. اما هرگز نبايد فريبشان را خورد زيرا روح مستكبر و تجاوزگر آنان، هيچ مرزى را نمىشناسد و هيچ قانونى را ـ حتى اگر خودش وضع كرده باشد ـ معتبر نمىداند! اينان تا زمانى كه وجود انسانهاى سربلند و با شرافت ديگرى را در كنار خود احساس كنند، خوى تجاوز و سلطه جويى آرامشان نمىگذارد، فقط هنگامى آسوده خاطرند كه تمام قدرتمندان در چنگال آنها اسير باشند و نتوانند در مقابلشان عرض اندام كنند، آنگاه قهقهه مستانه را سر خواهند داد.
اين منش استكبارى است و ما با چنين خوى و منشى سرجنگ داريم و معتقديم كه حقوق انسانى با قانون جنگل تأمين نمىشود، بلكه بايد