فراخور سن، شرايط زندگي و مرتبه استعداد و فهم شخص، بايد از شيوههاي مناسب آموزشي استفاده کرد.
حالتِ ديگرِ جاهل به احکام، «جاهل مقصّر» است. جاهل مقصّر، کسي است که توانايي آموختن داشته، اما در اين کار کوتاهي کرده است. در اين حالت ممکن است کسي بهگونهای به مسئله علم داشته باشد، اما در شرايطي واقع شده که اصلاً از وجود چنين حکمي و مسئلهاي غفلت کرده است. بههرروی، جهتگيريها و موضعگيريهاي انسان تابع ذهنيات اوست. اکثر ذهنيات مردم نيز تابع شرايط محيط و متأثر از ديدنيها و شنيدنيهاست. توجه انسان به مسائل، اغلب تابع شرايط محيط است. اگر محيط آلوده، تاريک و فاسد باشد، ممکن است بسياري از مردم از تکاليف خود غافل شوند و اگر به ايشان گفته شود که در اسلام فلان تکليف وجود دارد، ميپذيرند؛ اما از اينکه خودشان نيز چنين تکليفي دارند و بايد انجام دهند، غافلاند. در اين حالت، امر به معروف و نهي از منکر همان تذکر دادن به غافل، يا تنبيه به معناي لغوي آن، يعني بيدار کردن، است. بر اين اساس، اگر جاهلِ مقصّر درخواست تعليم کند، اجابت خواسته او واجب است؛ اما اگر درخواستي صورت نگرفت، ولي ديگران ميدانند که او وظيفه خود را نميداند يا در آموختن آن کوتاهي کرده است، افزون بر اينکه بايد به او تعليم داد، براي تعليم او بايد روشي برگزيد که او به يادگيري تشويق شود. جاهل قاصر، خود، انگيزه آموختن داشته است، اما شرايط يادگيري براي او فراهم نيامده و ازاينروي، نميتوانسته احکام را ياد بگيرد. اما براي جاهل مقصّر شرايط يادگيري فراهم بوده، ولي او خود