داشت که اين انتقاد نبايد تبديل به تخريب و تضعيف ولايت فقيه، مبارزه با نظام و براندازي آن شود. اشکالات مسئولان نظام جمهوري اسلامي بايد به آنان گوشزد شود؛ اما اين دليل نميشود که از آنان بدگويي، و به آنها توهين شود. يکي از شرايط امر به معروف و نهي از منکر اين است که به طرف مقابل توهين نشود، مگر اينکه جلوگيري از فساد اجتماعي، بدون آن امکانپذير نباشد.
يکي از مراجع عظام ميفرمود که در زمان مرحوم ميرزاي شيرازي، روضهخواني در منزل ايشان منبر رفت و در روضه خود مطلبي گفت که برخلاف واقع بود. يکي از آقايان که کنار مرحوم ميرزاي شيرازي نشسته بود، گفت: مگر اين دروغ نيست؟ فرمود: چرا. گفت: چرا نهي از منکر نميکنيد؟ فرمود: بايد به تو بگويم که نهي از منکر ميکنم؟! اگر من الان به او تذکر دهم، اين فرد از فردا از هستي ساقط ميشود و ديگر نميتواند در جامعه زندگي کند. بنابراين ميرزاي شيرازي براي پرهيز از اهانت به روضهخوان، تذکر را در جلسهاي خصوصي مطرح ميکرد تا لازمه اين نهي از منکر، فساد ديگري نباشد و به شخصيت کسي توهين نشود. وقتي که ميرزاي شيرازي، در امر به معروف و نهي از منکر تا اين حد رعايت يک روضهخوان و فرد عادي را ميکند، آيا رواست که کسي در مقابل بزرگترين شخصيت عالم اسلام، بدون آنکه قداست مقام ايشان را در نظر بگیرد، در روزنامه، تريبونهاي عمومي و رسانههاي گروهي بهگونهاي سخن بگويد که سبب وهن اين مقام و تضعيف قداست آن شود؟