حدود ده سال با معاويه زندگي کرد و هيچگاه خروج نکرد، بلکه امر به معروف و نهي از منکر را در قالب تبليغ، سخنراني، موعظه و تذکار پی گرفت؛ اما در شش ماه آخر عمر شريف خود، که مقارن با به حکومت رسيدن يزيد بود، براي احياي امر به معروف و نهي از منکر خروج کرد تا به شهادت رسيد.
متأسفانه فرهنگ غربي در جامعه ما نفوذ کرده است و روز به روز هم شيوع بيشتري مییابد. در چنين وضعيتي وظيفه ما تنها اين نيست که به ديگري گوشزد کنيم دروغ نگويد يا به کسي بگوييم پوشش خود را مناسب گرداند. چنین عملی به این میماند که کسي مبتلا به سرطان گرديده باشد و پزشک به فکر معالجه ريزش موي ابروي او برآيد! اگر سرطان چنين شخصي را هلاک کند، ديگر معالجه ريزش موي ابروي او چه ثمري دارد؟! منکر اصلي و ريشهاي آن است که اصل اعتقاد، باورها و ارزشهاي ما را زير سؤال ميبرد و نهتنها زير سؤال ميبرد، بلکه آن را نفي هم ميکند. با وجود چنين تهديداتي، تذکر به مسائل فردي، صدها مرتبه، متأخر است. در مواردي، ميليونها دلار، که بعضاً از بودجه همين مردم مستضعف و پابرهنه برداشت ميشد، صرف تأسيس و کمک به نشرياتي ميشد که اصل اعتقادات اسلامي را زير سؤال ميبردند.
بلاي اصلي جامعه ما اين است که افزون بر اينکه عموم مردم نميتوانند اينگونه مسائل را ريشهيابي کرده، اقدامي انجام دهند، آن کساني هم که متخصص امر هستند، به جزئيات سرگرماند و به ريشه يابي اين مسائل نميپردازند. بالاترين منکري که بايد آن را مهم بدانيم و براي