نام کتاب : نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 151
9. آزادى در زندگى فردى
آزادي به معناي عدم مداخلة قانون در احوال شخصيه نيز ديدگاهي ديگر است. طرفداران اين نگرش در عين حال كه حاكميت قانون را در امور و ارتباطات اجتماعي انسانها مىپذيرند، با دخالت آن در قلمرو زندگى فردى مخالفاند. به بيان ديگر، اگر چه انسان در زندگى اجتماعى بايد به قانون پايبند باشد و حق ندارد كه از التزام بدان سر باز زند، اما در حيات فردى بايد از قيد و بند قانون آزاد و رها باشد. انسانها در حيطة زندگى اجتماعى وظيفه و مسئوليت دارند، لكن در حوزه زندگى فردى آزادند و مسئوليتي ندارند. آزادى به اين معنا نيز در اعلامية جهانى حقوق بشر مورد تأكيد واقع شده است.[1]
در ارزيابي اين معناي آزادي بايد ديد كه مراد از «قانون»ى كه نبايد در زندگى خصوصى مداخله و حاكميت داشته باشد چيست. اگر مقصود قوانين حقوقى باشد، اين ادعا صحيح است و همگان بر آن اتفاق نظر دارند، و اگر منظور مطلق قوانين باشد كه شامل قوانين اخلاقى و تكاليف شرعى هم مىشود، ادعايي نادرست و غير مقبول است.
توضيح آنكه قوانين حقوقى فقط ناظر و حاكم بر ارتباطات و مناسبات زندگي اجتماعي افراد جامعه است و با زندگي خصوصي و فردي انسان سر و كارى ندارد. از اين رو، هر شخص در زندگى خصوصى و احوال شخصية خود، از امر و نهى، الزام و اجبار قوانين حقوقى فارغ و آزاد است و در قبال قوانين اجتماعى هيچگونه مسئوليتى ندارد.
اما مسئوليت نداشتن در برابر قوانين حقوقى غير از مسئوليتناپذيري در برابر مطلق قوانين است. اينكه انسان در زندگى فردى خود از قيد و بند قوانين حقوقى آزاد و رهاست، هرگز به اين معنا نيست كه از قيد و بند همة قوانين آزادى و رهايى دارد. نفى سيطره و حاكميت قوانين اجتماعى به معناى نفى سلطه و حكومت همة قوانين نيست.