قبل از مدرنيته است! ما اكنون در دوران مدرنيته و بلكه در دوران پُست مدرنيته زندگى مىكنيم و اجراى احكام اسلامى به معناى عقب گرد به هزار سال قبل است!
كسانى كه با روزنامهها، مجلات و كتابهايى كه اين روزها منتشر مىشود سر و كار دارند، با اصطلاحاتى مانند: «نوگرايى دينى» يا «اسلام مدرن» آشنا هستند. اين عده معتقدند كه قوانين كيفرى اسلام مربوط به دورانى بود كه مردم نيمه وحشى بودند![1] در آن زمان مردم دائماً در نزاع و جنگ بودند. اسلام طبق فرهنگ آن زمان، حكم شلاق زدن، حدّ زدن و اعدام را تجويز كرد! مطابق فرهنگ آن زمان، اين قوانين مناسب بود. اما امروزه مردم متمدن شدهاند و اصلا هيچ كس ديگرى را نمىكُشد! خيانت و تجاوز به اموال و دارايىهاى مردم وجود ندارد! نواميس مردم مورد تجاوز قرار نمىگيرند! اكنون زمان امن و امان فرا رسيده و مردم با كمال صفا و صميميت زندگى مىكنند و هيچ گونه تعرضى نسبت به اموال و ناموس مردم صورت نمىگيرد!
از نظر اين عده، فقط در گذشته بود كه برخى شراب مىخوردند و در خيابانها مست كرده و عربده مىكشيدند، و با چاقو و وسايل ديگر به مردم حملهور شده و امنيت و آسايش ديگران را سلب مىنمودند. در آن زمان جا داشت عدهاى براى تأديبِ شرابخوار، او را شلاق بزنند؛ اما اكنون مردم مؤدب شده و همه افراد رعايت نزاكت و اصول اخلاقى را مىنمايند و جايى براى تنبيه و كتك وجود ندارد! اگر كسى مرتكب اشتباهى شود، از سر جوانى بوده، تنها بايد او
[1] در اينجا به برخى از مطالبى كه در مطبوعات جمهورى اسلامى در تهاجم به فقه و دين صورت گرفته اشاره مىشود:
ـ دوران مدرن، دوران حكومت و رهبرى عقل است و دين بايد به عرصه زندگى خصوصى باز گردد! (راه نو، 22/4/79).
ـ حكومت اسلامى حق تبليغ دين را ندارد! (اخبار، 22/4/79).
ـ تفكر شيعىگرى موجب انحطاط مملكتما و مانعى براى دموكراسى است! (صبح امروز، 22/8/1378).
ـ حكم سنگسار زناكار هيچ مستند شرعى ندارد! (زن، آذر 78).
ـ حكم «سابُّ النبى و الائمة» قتل نيست، بلكه بايد آن را تحمل كرده، مقابله به مثل هم نكرد! (آبان، ش 95، 10/1/78).
ـ احكام كيفرى اسلام، كارآيى ندارد و موجب رواج خشونت مىگردد. مجازاتهاى سنگين بدنى چون سنگسار، سياستهاى كيفرى در حق زنان و غيرمسلمانان، از آن جملهاند. (كيان، ش 45، بهمن 77)
ـ خشونت در هر شكل آن بايد از ايران محو شود و اعدام برجستهترين نوع خشونت قانونى است. (نشاط، 2/6/78).
ـ حكم سنگسار بر خلاف عقل و فطرت انسانى است و زنا صرفاً يك لغزش نفسانى دو نفر نسبت به هم است. (زن، 9/9/77).