و نشانه حاكم جاير، ترك سنّتهاى دينى و احياى بدعتها و كارهاى كفرآميز است. از نظر آن حضرت، اولين نشانه حقانيتِ حكومت اسلامى اين است كه حكومت اسلامى در اجراى احكام اسلامى تلاش نمايد و احكام ضد اسلام و خلاف آداب و رسوم اسلامى را محو نمايد. آيا اگر حكومتى سر كار بيايد و نسبت به احكام اسلامى بىمهرى نمايد، اين حكومت، حكومت اسلامى است؟! آيا پيشواى اين حكومت، امام عادل است يا پيرو خليفه سوم است كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) او را پند و اندرز داد؟! گاهى نسبت به مسايل اسلامى اهمالكارى و مسامحه مىشود و با «اما» و «اگر» از كنار آن مىگذرند و يا عنوان مىكنند كه فعلا «مصلحت نيست»! و حتى در مواردى آداب و رسوم كفرآميز را ترويج مىنمايند؛ مثلا به عنوان «سنّت نياكان زرتشتى»! و با صرف بودجههاى كلان، چهارشنبهسورى يا آتشپرستى را ترويج مىنمايند! آيا اين همان چيزى است كه اسلام آن را مىپسندد؟!! مسأله احياى سنّتها يا عمل به دستورات دينى آن قدر در نزد پيشوايان شيعه اهميت دارد كه اصلا مكتب اهل بيت(عليهم السلام) به عنوان «مكتب ضد بدعت» شناخته مىشده است، در حالى كه ساير مكاتب فقهى و فِرَق اسلامى به نوعى، بدعتها را تجويز مىنمايند؛ مثلا خلفاى سهگانه هر يك به گونهاى بدعتهايى را جعل نمودهاند. فقهاى اهل سنّت كه خود را پيرو آنان مىدانند، نمىتوانند بدعتها را به طور كلى انكار نمايند، بلكه تلاش دارند كارهاى خلاف آنان را به گونهاى توجيه يا تفسير كنند. البته رويّه فقهاى غيرشيعه يكسان نيست و با يكديگر اختلافهايى دارند، ولى به هر حال كم و بيش اين بدعتها را پذيرا گشتهاند. در منابع روايى ما، روايات فراوانى در نفى بدعتها و امور خلاف اسلام وارد شده است كه مجموع آنها، خود كتاب بزرگى خواهد شد. تنها سيد رضى رضواناللّه عليه در كتاب نهجالبلاغه، حدود بيست نمونه از اين موارد را آورده است؛ با اين كه او تمام كلمات حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) را گردآورى نكرده و بيشتر به آن بخش از كلمات آن حضرت نظر داشته كه از نظر ادبى و فصاحت و بلاغت ممتاز بودهاند.
5. اوصاف مدّعيان دروغين حكومت و قضاوت
براى آشنايى بيشتر با ديدگاه اميرالمؤمنين(عليه السلام) در باره كسانى كه به مسندى تكيه مىزنند كه شايستگى آن را ندارند، در اين جا به يكى ديگر از خطبههاى آن حضرت اشاره مىكنيم: عنوانى كه مرحوم سيد رضى براى اين خطبه انتخاب كرده است عبارت است از: «فى صِفةِ مَن