responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نظريه حقوقى اسلام نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 2  صفحه : 50

در ساير نظام‌هاى مردمى، خلقى و يا عرفى، هدف عمده از تشكيل حكومت برقرار ساختن نظم و امنيت در جامعه و جلوگيرى از هرج و مرج است؛ ولى در نظام اسلامى كه مبتنى بر باورها و ارزش‌هاى دينى و الهى است، اختيارات و وظايف حكومت داراى ويژگى‌هايى خاص است. در نظام اسلامى بيش از آن كه به نيازهاى مادى و دنيوى اهميت داده شود، به نيازهاى روحى، معنوى و اخروى اهميت داده مى‌شود. اين گونه نيازها نيز، نيازمند «نهاد حكومت» است تا متكفلِ تأمينِ آن باشد. همان گونه كه براى تأمين برخى از نيازهاى مادى نيازمند حكومت هستيم، برخى از نيازهاى معنوىِ جامعه نيز بايد توسط «نهاد حكومت» تأمين گردد. ما بر اساس مبانىِ دينى خويش معتقديم كه نيازهاى روحى، معنوى و اخروى تنها در سايه اطاعت از دستورات الهى حاصل مى‌شود. اولين وظيفه حاكم اسلامى اجراى احكام اسلامى است؛ زيرا در سايه دستورات اسلام، هم نيازهاى مادى جامعه و هم نيازهاى معنوى آن تأمين مى‌گردد. اگر احياناً در موارد و در مقاطعى خاص، بين نيازهاى مادى و معنوى تضادى پيش آيد، بايد اولويت‌هايى را ملاك قرار داد كه از نظر اسلام معتبر است. شايد بتوان وظايفِ حكومت اسلامى را در ده وظيفه يا بيشتر يا كمتر، به تفصيل تعيين نمود؛ ولى چون همه نيازهاى انسان در عمل به اسلام خلاصه مى‌شود، مى‌توان وظيفه حاكم اسلامى را در «اجراى احكام اسلامى» خلاصه كرد. با اجراى احكام اسلام مى‌توان جامعه‌اى صالح و خداپسند به وجود آورد كه تأمين‌كننده سعادت دنيا و آخرتِ انسان است. اين مهم، زمانى تحقق مى‌پذيرد كه دستورات اسلام آن چنان كه اولياى دين به ما معرفى نموده‌اند، اجرا گردد و احكام جزيى و مقررات فصلى و موسمى بر اساس ارزش‌هاى ثابت و كلى استخراج گردد. بنابراين متخصصان مسايل اسلامى هستند كه در مجلس معتبر قانون گذارى مى‌توانند قوانين لازم را تدوين نمايند.

 

2. فساد در حكومت، انگيزه قتل خليفه سوم

به هنگام تشكيل اولين حكومت اسلامى در مدينه، مردم بر اساس «اجراى احكام اسلامى» با پيغمبر(صلى الله عليه وآله) «بيعت» نمودند؛ حتى آيه‌اى از قرآن كريم مربوط به «بيعت زنان» است كه موادِ آن بيعت به اجراى احكام اسلام باز مى‌گردد.[1] بعد از رحلت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نيز مردم بر اساس


[1] آياتى از كلام اللّه مجيد در باب «بيعت» است؛ مانند: فتح (48)، 10 و 18؛ ممتحنه (60)، 12. آيه اخير در مورد بيعت زنان با پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) است: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ يُبايِعْنَكَ عَلى أَنْ لا يُشْرِكْنَ بِاللّهِ شَيْئاً وَ لا يَسْرِقْنَ وَ لا يَزْنِينَ وَ لا يَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا يَأْتِينَ بِبُهْتان يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوف فَبايِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ = اى پيامبر! چون زنانِ با ايمان نزد تو آيند كه (با اين شرط) با تو بيعت كنند كه چيزى را با خدا شريك نسازند، و دزدى نكنند، و فرزندان خود را نكشند، و فرزند نامشروعى به دنيا نياورند كه آن را با بُهتان (و حيله) به شوهرشان ببندند، و در (كار) نيك از تو نافرمانى نكنند، با آنان بيعت كن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه، زيرا خداوند آمرزنده مهربان است.

«بيعت» از ماده «بيع» در اصل به معناى دست دادن به هنگام قرارداد معامله است، و سپس به دست دادن براى «پيمان اطاعت و فرمانبردارى» اطلاق شده است. در تاريخ اسلام چنين مرسوم بود كه آن كس كه پيمان اطاعت مى‌بست، دست خود را در دست پيغمبر يا خليفه يا امير مى‌گذاشت و از اين طريق خلافت يا امارتِ او را به رسميت مى‌شناخت و از فرمانش اطاعت مى‌كرد، و بيعت‌پذير نيز حمايت و دفاع او را به عهده مى‌گرفت. هنگام فتح مكه همين كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از بيعت با مردان فراغت حاصل كرد به سوى زنان متوجه شد و دست خود را در قدح آب فرو برد، و زنان نيز دست‌هاى خود را در آن قدح فرو بردند و بدين وسيله پيمان يا بيعتِ زنانِ مكه نيز انجام گرفت.

نام کتاب : نظريه حقوقى اسلام نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 2  صفحه : 50
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست