عدهاى تلاش مىكنند كه حركت مردم را تنها يك حركت سياسى همانند گرايشهاى سياسى ديگر معرفى كنند و مبارزه امام را نيز صرفاً يك حركت سياسى جلوه دهند كه به همراه گروههاى سياسى ديگر و در مخالفت با شاه صورت پذيرفت. از نظر آنان، اساساً مسأله دين و اسلام در كار نبود! حال آنكه ترديدى وجود ندارد كه حركت امام با مبارزه آشكار با تصويب نامه دولت عَلَم آغاز شد، بدان سبب كه اين تصويبنامه با احكام اسلام منافات داشت. كافى است كه مرورى بر كتاب صحيفه نور انجامگيرد تا روشن گردد كه حركت امام حركتى اسلام خواهانه و به منظور مبارزه با تجاوز به احكام اسلام بود و نه يك حركت سياسى و ملىگرايانه. در اينجا، براى نمونه، به فرازهايى از سخنرانىها و اعلاميههاى امام خمينى(رحمه الله) توجه مىكنيم:
امام خمينى(رحمه الله) در اولين اعلاميه خويش مىفرمايند: بسم الله الرحمن الرحيم. مسلمين آگاه باشند كه اسلام در خطر است. به خداى متعال من اين زندگى را نمىخواهم.انى لا أرى الموت الا سعادة و الحياة مع الظالمين الا برما. كاش مأمورين بيايند و مرا بگيرند تا تكليف نداشته باشم.[1] و در مورد انتخابات ايالتى و ولايتى مىفرمايند: اينجانب حسب وظيفه شرعيه به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مىكنم، قرآن كريم و اسلام در معرض خطر است.
در تلگراف به مرحوم آيت الله حكيم در نجف اشرف مىنويسند: نگذاريم دست خيانت به احكام مسلّمه دراز شود.
در نامه به علماى اصفهان نوشتند: اين تبعيدها و حبسها و زجرها، براى دفاع از احكام مترقيه اسلام و دفع تسلط اجانب بر بلاد مسلمين است.
در نامه به علماى همدان مرقوم داشتند: اگر مسلمين غفلت كنند و مراقبت شديد نكنند و كوشش در دفاع از حريم قرآن كريم و اسلام نكنند، زمانى نگذرد كه خداى نخواسته دستگاه ناپاك و عمال اجنبى از احكام ضرورى اسلام تجاوز كرده و به اساس اسلام مقدس ضربه وارد خواهند كرد. من كراراً اعلام خطر كردهام. خطر براى ديانت مقدسه.
امام خطاب به علماى مشهد مىنويسند: علماى اسلام وظيفه دارند از احكام مسلّمه اسلام دفاع كنند. ما همين جا از مراجع بزرگ تقليدى كه با اعلام فتوايشان، با مصوبه به اصطلاح حقوق زنان مخالفت كردند تشكر مىكنيم و اميدواريم كه اين حركت را شجاعانه ادامه بدهند تا دشمنان