دفاع و جهاد به معناى تن دادن به پستى، زبونى، فرومايگى و در نهايت نيستى است، و اين امر نه با قانون فطرت، نه با قانون عقل و نه با قانون شرع سازگار نيست.
4. صلح و آشتى آرى، ذلتپذيرى هرگز
از ديگر مطالبى كه مرحوم شهيد مطهرى در كتابهاى خويش بر آن تأكيد دارند اين است كه در اسلام، صلح و آشتى به عنوان يك آرمان مقدس و انسانى مطرح است. آيات متعددى از قرآن كريم بر اين امر دلالت دارد:
ـ وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيم[1]= و اگر به صلح گراييدند، تو نيز بدان گراى و بر خدا توكل نما كه او شنواى دانا است.
ـ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُم[2]= پس ميان برادرانتان را سازش دهيد.
يكى از آرمانهاى اصيل اسلامى، اصل اصلاح، آشتى و صلح است.[3] با اين وجود مرحوم
[1] انفال (8)، 61. [2] حجرات (49)، 9. [3] اصالت صلح، اصلاح و آشتى مسلمانان با غير مسلمانانى كه خواهان روابط دوستانه و به دور از جنگ با مسلمانان هستند، از آيات و روايات و سيره معصومان(عليهم السلام) به دست مىآيد.
برخى گمان مىكنند كه در اسلام «حقوق و روابط بينالملل» بر اساس «جنگ و ستيز» بنيان گذاشته شده است و احياناً براى ادعاى خود به اعمال بعضى از حكام و زمامداران در جوامع اسلامى استناد مىكنند. در حالى كه نصوص اصيل اسلامى كه بايد به آن اتكا داشت، عكس اين مطلب را ثابت مىنمايد و آن اين كه: اسلام، صلح و همزيستى با اديان و ملل را به عنوان يك «اصل» و «قاعده اساسى» در نظام تشريعى خود ملاحظه نموده است و احكام جنگ فقط در حال ضرورت است، كه در اين حالت، جنگ يك «جنگ مشروع» خواهد بود. بنابراين رفتار و عملكرد ناصواب بعضى از زمامداران مسلمان در طول تاريخ اسلامى، نمىتواند اين نصوص را باطل سازد.
صلح در صميم اسلام نهفته است. كلمه «اسلام» از ماده «سِلم» است كه كلمات «سلامت»، «سلام» و «مسالمت» نيز از همان مشتق است. كلمه «سلام» كه از مستحبات مورد تأكيد اسلام است و به هنگام ملاقات به ديگران گفته مىشود، به معناى اظهار دوستى و بيان روابط سالم با طرف مقابل است. در اين جا به چند اصل قرآنى و اسلامى در اين رابطه اشاره مىكنيم:
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَة سَواء بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ(آل عمران، 64)= بگو اى اهل كتاب! بياييد تا بر سخنى كه بين ما و شما يكسان است، بايستيم كه جز خداوند را نپرستيم و براى او هيچگونه شريكى نياوريم و هيچ كس از ما ديگرى را به جاى خداوند، به خدايى برنگيرد؛ و اگر روىگردان شدند، بگوييد: شاهد باشيد كه ما فرمانبرداريم.
يا أَيُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَر وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (حجرات، 13)= هان اى مردم! همانا شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را به هيأت اقوام و قبايلى درآورديم تا با يكديگر انس و آشنايى يابيد، بىگمان گرامىترين شما نزد خداوند پرهيزگارترين شما است.
...فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً (نساء، 90)= پس اگر از شما كنارهگيرى كردند و با شما پيكار ننمودند ـ بلكه ـ پيشنهاد صلح دادند، خداوند به شما اجازه نمىدهد كه متعرض آنان شويد.
لا يَنْهاكُمُ اللّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ (ممتحنه، 8)= خداوند شما را از كسانى كه با شما در كار دين كارزار نكردهاند و شما را از خانه و كاشانهتان آواره نكردهاند، نهى نمىكند از اين كه در حقشان نيكى كنيد و با آنان دادگرانه رفتار كنيد. بىگمان خداوند دادگران را دوست دارد.
[6] امام على(عليه السلام) و استقبال از پيشنهاد صلح
و لا تَدفَعَنَّ صُلحاً دَعاكَ إليه عَدُوُّكَ و لِلّهِ فيه رِضىً، فَإنَّ فى الصُّلحِ دَعَةً لِجُنودِكَ و راحةً مِن هُمومِكَ و أمناً لِبلادِكَ (نهجالبلاغه، ترجمه و شرح فيض الاسلام، نامه 53، ص 338)؛ ـ امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) در فرازى از نامه خود به مالك اشتر چنين مىفرمايد: ـ و از صلحى كه دشمن تو را بدان خواند، و رضاى خدا در آن بُوَد، روى متاب كه آشتى، سربازان تو را آسايش رساند، و از اندوههايت برهاند و شهرهايت ايمن ماند.