صددند سرورى و فرهنگ خويش را بر ديگران تحميل كنند. آنان مىخواهند همه جهانيان داراى يك روش يا يك فرهنگ به صورتى كه آنان مىپسندند، باشند.
مرحله چهارم، شناخت ابزارها و شيوههاى دشمنى
بعد از شناخت دشمن، شناخت عُمال و ايادى او و انگيزههايش بايد شيوههاى دشمنى آنان را بشناسيم. اين مسأله نيز از اهميت خاصى برخوردار است كه عدهاى سادهنگر بدان توجه نمىكنند. برخى افراد ساده انديش مىپندارند دشمنى آنان تنها از طريق پرتاب بمب و موشك است و دشمن با بمباران و موشكباران يك شهر يا حتى يك كشور به مقاصد خويش دست مىيابد! اما آنان هرگز از اين راه به هدف خود نخواهند رسيد. اين چيزى است كه آن را در موارد مختلف، مانند قضيه جنگ ويتنام تجربه كردهاند و بعد از آن همه تلاش، سرافكنده و خوار و ذليل از يك كشور ضعيف و دورافتاده بيرون رانده شدند. انشاء اللّه در افغانستان نيز چنين خواهد شد. در هر حال در ميان آنان سياستمداران پختهترى يافت مىشوند كه دشمنى خويش را از راههاى بسيار پيچيده اِعمال مىكنند. استعمار پير، بسيار بهتر از آنان، از مكانيسمهاى پيچيده استفاده كرده و دشمنى خود را بر ديگران اِعمال مىكند. شناخت راهها و شيوههاى اعمال دشمنى، خود بابى وسيع است و حتى مىتوان گفت يك علم را به خود اختصاص مىدهد. آنان براى اين كار از علوم مختلفى استفاده كرده و دانشكدههاى عريض و طويلى را براى آموزش اين علوم درست كردهاند كه از طريق آنها روشهاى نفوذ و تسلط بر ديگران را آموزش مىدهند. از جمله روشهاى آنان اعطاى وام و كمكهاى مالى به كشورهاى ديگر است كه از طريق آن به كلى اقتصاد يك كشور را نابود مىسازند. در مواردى به بهانه دادن تكنولوژى و چيزهايى از اين قبيل وارد يك كشور مىشوند و مردم نيز شادمان مىگردند كه دولتى حاضر شده به آنها وامهاى سنگين و تكنولوژى اعطا كند! غافل از آن كه اين دامى بيش نيست و خوابهاى آشفتهاى در پس آن برايشان ديدهاند. اگر نمونه روشن آن در آرژانتين واقع نشده بود ما باور نمىكرديم كه يك كشور به بهانه كمك اقتصادى، كشور ديگرى را كه داراى وسعت و ثروتهاى طبيعى فراوان است ورشكسته سازد. آنان مىخواستند شبيه همين برنامه را در كشورهاى شرق آسيا نيز اِعمال كنند. بحمداللّه برخى كشورهاى مسلمان زود متوجه توطئه دشمنان شدند و تا حدودى دسيسههاى دشمنان را خنثى كردند، ولى توطئهگران دست برنداشته و براى ما نيز خوابهايى ديدهاند.