بِالوِلايَة[1]= از امام محمدباقر(عليه السلام)نقل شده است كه آن حضرت فرمود: اسلام بر پنج ركن بنا گشته است: نماز، زكات، روزه، حج، و ولايت. و به هيچ چيزى همانند ولايت فراخوانده نشده است.
بعد از آن كه نماز، زكات، روزه و حج را به عنوان اركان مهم اسلام بيان مىدارد «ولايت» را به عنوان ركن پنجم مطرح مىسازد، با اين تفاوت كه هيچ چيز همانند «ولايت» داراى ارزش و اهميت نيست. تكليفى كه مردم نسبت به حكومت اسلامى دارند، از همه تكاليف ديگر ـ مانند نماز، روزه، زكات و حج ـ بالاتر است. امام خمينى(رحمه الله) نيز به صورتهاى گوناگون تأكيد مىفرمودند كه: حفظ نظام اسلامى از همه تكاليف شرعى واجبتر است.[2] اين كلام امام راحل(رحمه الله) نيز بيانگر تكليف مردم نسبت به حكومت اسلامى است.
امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) در ادامه خطبه مىفرمايد: «فَلَيسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ اِلاّ بِصَلاحِ الْوُلاةِ و لا تَصْلُحُ الْوُلاةُ إلاّ بِاسْتِقامَةِ الرَّعِيَّةِ. فَاِذا اَدَّتِ الرَّعِيَّةُ إلى الوالى حَقَّهُ و اَدَّى الوالى اِلَيْها حَقَّها عَزَّ الحقُّ بَيْنَهُم و قامَتْ مَناهِجُ الدِّينِ، و اعْتَدَلَتْ مَعالِمُ العَدلِ، وَ جَرَتْ عَلى اَذلالِها السُّنَنُ، فصَلَحَ بِذلِكَ الزَّمانُ، و طُمِعَ فى بقاء الدَّولةِ، وَ يَئِسَتْ مَطامِعُ الاعداء[3]= پس رعيت اصلاح نمىشود جز آن كه زمامداران اصلاح گردند، و زمامداران اصلاح نمىشوند جز با استقامت رعيّت. و آنگاه كه مردم حق رهبرى را ادا كنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزّت يابد، و راههاى دين پديدار، و
[1] بحارالانوار، ج 68، باب 27، حديث 1؛ احاديث ديگرى نيز به همين مضمون وارد شده است كه به آدرس دو نمونه اشاره مىشود: اصول كافى، ج 2، ص 18 و بحارالانوار، ج 27، باب 4، حديث 69. ضمناً مرحوم شيخ صدوق در بيان يكى از اعتقادات شيعه اماميه مىفرمايد: و أنّ الدَّعائِمَ الّتى بُنىَ الاسلامُ عليها خمسٌ: الصلاة و الزكاة و الصوم و الحج و ولايةُ النبى و الائمةِ بعده صلوات اللّه عليهم، و هم إثنا عَشرَ اماماً= اركانى كه اسلام بر آن بنا نهاده شده است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و ولايت امامان(عليهم السلام) بعد از پيامبر اسلام و ايشان دوازده امام هستند. (بحارالانوار، ج 10، ص 393، چ بيروت). [2] «جمهورى اسلامى ايران» و «حفظ نظام اسلامى» از امورى است كه پيوسته مورد سفارش امام خمينى(رحمه الله)بود. به عنوان نمونه تنها به سه فراز از كلام بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران اشاره مىشود: الف ـ «مسأله حفظ نظام جمهورى اسلامى در اين عصر و با وصفى كه در دنيا مشاهده مىشود و با اين نشانهگيرىهايى كه از چپ و راست و دور و نزديك نسبت به اين مولود شريف مىشود از اهم واجبات عقلى و شرعى است كه هيچ چيز به آن مزاحمت نمىكند و از امورى است كه احتمال خلل در آن عقلا منجَّز است»، (صحيفه نور، ج 19، ص 106، 22/11/1363)؛ ب ـ «صحبت سر دولت و رياست جمهور و اينها نيست. صحبت سر نظام است، نظام اسلام است... مطرح نظام جمهورى اسلامى است»، (صحيفه نور، ج 20، ص 37، 8/6/1365)؛ «اگر حفظ اسلام جزء فريضههاى بزرگ است،... حفظ اين جمهورى اسلامى از اعظم فرايض است»، (صحيفه نور، ج 15، ص 203). [3] نهجالبلاغه، ترجمه و شرح فيض الاسلام، خ 207.