جنگهاى متمادى و نزاعهاى خانمانسوز تبديل گشت، كه هنوز هم اينگونه نزاعها كمابيش در اروپا وجود دارد. عدهاى براى رفع اين اختلافات به مسأله تعدد قرائتها متوسل شدند. گفته شد، دو قرائت گوناگون از دين مسيحيت وجود دارد؛ يكى قرائت كاتوليكى و ديگرى قرائت پروتستانى؛ هر دو قرائت، معتبر و درست است. البته اين قرائت مربوط به «الفاظ» نيست (نظير آنچه در مورد قرآن اشاره كرديم) بلكه به «مفهوم كتاب مقدس» بازمىگردد. عدهاى از دشمنان اسلام و غربزدهها اين مطلب را از فرهنگ غرب گرفته و به قرآن نيز سرايت دادند. به اعتقاد آنان، ما نيز در قرآن قرائتهاى مختلف داريم و يك آيه ممكن است چند گونه معنا شود و هر يك از آن معانى نيز صحيح است! قرائتهاى مختلف، زمينه را براى گرايش پلوراليسم دينى فراهم ساخت؛ يعنى اين كه چند مذهب در كنار يكديگر صحيح بوده و هيچ يك بر ديگرى ترجيحى ندارند. از نظر آنان شيعه بر سنّى و سنّى هم بر شيعه ترجيحى ندارد و حتى اسلام بر بتپرستى ترجيح ندارد! بتپرستى نيز بر اسلام ترجيحى ندارد!
2. جاودانگى احكام اسلام
عدهاى از مدتها پيش، حتى پيش از انقلاب، اين نغمه را ساز كردهاند كه احكام اسلام تاريخمند است؛ از جمله آنها گروه «منافقين» هستند كه آن روزها «مجاهدين خلق» ناميده مىشدند. به اعتقاد اين عده امروزه ديگر نمىتوان به احكام اسلام عمل كرد و تاريخ مصرف آن گذشته است! متأسفانه بعد از انقلاب اين فكر انحرافى در ميان بسيارى از گروهها شايع شد و حتى بعضى از خواص نيز تحت تأثير قرار گرفتند.
به هر حال، براى برخى افراد اين پرسش مطرح است كه به چه دليل احكام اسلام هميشگى و جاودانه است. اهميت اين پرسش هنگامى روشن مىشود كه توجه كنيم كه انكار جاودانگى احكام اسلام در واقع به معناى انكار اسلام و كفر صريح است. اين مثل آن است كه ما بپذيريم كه احكام تورات زمانى حق و از طرف خدا بوده است و بايد اجرا شود، ولى براى اين زمان نفعى ندارد؛ چون تاريخ آن گذشته است. اگر بنا باشد كه احكام اسلام همانند احكام تورات باشد، پس اسلام نيز همانند دين يهود منسوخ بوده و با ساير اديان منسوخ تفاوتى نخواهد داشت. منسوخ نبودن دين اسلام در صورتى است كه بپذيريم در زمان كنونى نيز احكام و تعاليم اسلام بايد اجرا شود. اگر تاريخ مصرف احكام اسلام همانند احكام تورات و