همانند زبان عرفى، واقعنما است؟ زبانى كه ما در گفتگوها و محاورات خويش از آن سخن مىگوييم، براى نمايش يك واقعيت است و متكلم مىخواهد همان محتواى حقيقى كلام خويش را كه به صورت متعارف بيان شده، به مخاطب القا كند و متقابلا مخاطب نيز معتقد است كه واقعيتى وجود دارد كه با اين كلامْ كشف مىگردد. از اين امر به «زبان واقعنما» تعبير مىشود. در مقابل اين زبان، «زبان سمبليك» قرار دارد. براى مثال، زبان شعر به دليل داشتن تعابير و اصطلاحات خاص، «زبان واقعنما» نيست، بلكه زبان سمبليك است كه از واژههاى آن معانى خاصّى اراده شده است. در شعر حافظ الفاظى مانند: مى و ساقى و شراب وجود دارد كه بسيارى از انديشمندان به خصوص عرفا و اُدبا معتقدند كه مراد شاعر معناى ظاهرى اين الفاظ نيست. به عبارت ديگر، زبان شعر معمولا زبان واقعنما نيست بلكه در آن مطالبى با زبان استعاره و كنايه و مجاز بيان مىشود. در همه جوامع نيز زبان شعر وجود دارد و امرى پذيرفته شده است.
حال آيا زبان كتب مقدس و آسمانى، مانند: تورات و انجيل، زبان واقعنما و نشان دهنده واقعيتهاى خارجى است يا نوعى زبان رمزى و سمبليك است؟ كتابهاى دينى ديگر چه زبانى دارند؟ عدهاى با طرح نظريه زبان سمبليك در صدد آشتى بين «دين و علم» هستند. از نظر آنان، زبان دين زبان ديگرى است. اگر مطلبى در تورات با كشفيات كپرنيك ناسازگار است، از آن جهت است كه شما خيال كردهايد كه زبان تورات، زبان واقعنما است؛ حال آن كه، از نظر آنانْ مطلب به عكس است. همانگونه كه در زبان شعر معمولا معناى ظاهرىِ كلماتى مانند: مى، شراب و ساغر مدّ نظر نيست، نيز از الفاظى كه مثلا در تورات آمده، معانى ظاهرى آنها اراده نشده است. از اين روى، معناى آنها غير از چيزى است كه عموم مردم از اين الفاظ برداشت مىكنند. در اين حالت هيچ مشكلى پيش نمىآيد و هيچگاه دين با علم مخالفت نخواهد داشت. آنان مىگويند: اما اينكه معناى واقعى كلمات در تورات چيست، به نظر صاحب نظران بستگى دارد و آنان بايد زبان دين را كشف كنند.
6. عوامل اجتماعىِ پيدايش پلوراليسم
يكى از مسايلى كه آثار مخرب بسيارى براى اروپا در بر داشت جنگها و اختلافات مذهبى بود. اين مسأله به خصوص پس از پيدايش آيين پروتستان بسيار بالا گرفت. مارتين لوتر