حق خداوند بر بندگان در مرحله اول اطاعت و پرستش او است و در مرحله دوم، شامل اطاعت، احترام و تقديس نسبت به آنچه كه منسوب به دستگاه الهى است، مىشود. در عالم اسلام چند مسجد و معبد داريم كه بيشترين تقديس و احترام را براى آنها قايليم؛ مانند: مسجدالحرام و مسجدالاقصى. قبله اول مسلمين، مسجدالاقصى است. مدتى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)و مسلمانان، با وجودى كه در مكه بودند به طرف مسجدالاقصى نماز مىگزاردند.[1]امروزه شاهد غصب اين مكان مقدس توسط غاصبان هستيم. مكانى كه قرآن كريم از آن اين گونه ياد مىكند: سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِير[2]= منزه است آن خدايى كه بندهاش را شبانگاهى از مسجدالحرام به سوى مسجدالاقصى ـ كه پيرامون آن را بركت دادهايم ـ سير داد، تا از نشانههاى خود به او بنمايانيم، كه او همان شنواى بينا است.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در معراج مشهور خود ابتدا از مسجدالحرام به سوى مسجدالاقصى، و از آنجا به عوالم بالا سير كردند.[3] اين امر گوياى اين مطلب است كه تا احترام اين دو مكان
[1] پيامبر گرامى، 13 سال تمام در مكه به سوى بيتالمقدس نماز مىگزارد. پس از مهاجرت به مدينه، دستور الهى اين بود كه به وضع سابق از نظر قبله ادامه دهد، و قبلهاى كه يهوديان به آن نماز مىگزارند، مسلمانان نيز به آن طرف نماز بگزارند. اين كار، عملا يك نوع همكارى و نزديك كردن دو آيين قديم و جديد به هم بود، ولى رشد و ترقى مسلمانان باعث شد كه خوف و ترس، محافل يهود را فرا گيرد؛ زيرا پيشرفتهاى روزافزون آنان نشان مىداد كه آيين اسلام در اندك مدتى سراسر شبه جزيره را خواهد گرفت و قدرت و آيين يهود را از بين خواهد برد. از اين نظر، كارشكنى از جانب يهود آغاز گرديد. آنان از راههاى گوناگون مسلمانان و پيامبر را آزار مىدادند. از آن جمله، مسأله نماز گزاردن به بيتالمقدس را پيش كشيدند و گفتند: محمد مدعى است كه داراى آيين مستقلى است و آيين و شريعت او ناسخ آيينهاى گذشته مىباشد، در صورتى كه او هنوز قبله مستقلى ندارد و به قبله جامعه يهود نماز مىگزارد. اين خبر براى پيامبر گران آمد. حضرت نيمه شبها از خانه بيرون مىآمد و به آسمان نگاه مىكرد. در انتظار نزول وحى بود؛ كه دستورى در اين باره نازل گردد. با در نظر گرفتن اين جهات، روزى در حالى كه پيامبر دو ركعت از نماز ظهر را خوانده بود امين وحى فرود آمد و پيامبر را مأمور كرد كه به سوى مسجدالحرام متوجه گردد. در برخى از روايات چنين آمده است: جبرئيل دست پيامبر را گرفته متوجه مسجدالحرام نمود. زنان و مردانى كه در مسجد بودند، از او پيروى كرده و از آن روز كعبه، قبله مستقلِ مسلمانان اعلام گرديد. ر.ك: جعفر سبحانى، فرازهايى از تاريخ پيامبر اسلام (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1371)، ص 217 ـ 219. [2] اسراء (17)، 1. [3] ... پيامبر مىخواست پس از اداء فريضه، به استراحت بپردازد ولى يك مرتبه صداى آشنايى به گوش او رسيد، آن صدا از جبرئيل، امين وحى بود كه به او گفت: امشب سفر دور و درازى در پيش داريد و من نيز همراه تو هستم تا نقاط مختلف گيتى را با مركب فضاپيمايى به نام «بُراق» بپيمائيد. پيامبر گرامى سفر با شكوه خود را از خانه خواهرش، امّهانى آغاز كرد، و با همان مَركب به سوى بيتالمقدس، كه آن را «مسجدالاقصى» نيز مىنامند روانه شد، و در مدت بسيار كوتاهى در آن نقطه پايين آمد، و از نقاط مختلف مسجد، و «بيتاللحم» كه زادگاه حضرت مسيح است و منازل انبياء و آثار و جايگاه آنها ديدن به عمل آورد؛ و در برخى از منازل دو ركعت نماز گزارد. سپس قسمت دوم از برنامه خود را آغاز فرمود. از همان نقطه به سوى آسمانها پرواز نمود؛ ستارگان و نظام جهان بالا را مشاهده كرد؛ و با ارواح پيامبران و فرشتگان آسمانى سخن گفت، و از مراكز رحمت و عذاب (بهشت و دوزخ) بازديدى به عمل آورد و درجات بهشتيان و اشباح دوزخيان را از نزديك مشاهده فرمود. سپس به سير خود ادامه، و به سِدرة المنتهى رسيد، و آن را سراپا پوشيده از شكوه و جلال و عظمت ديد. در اين هنگام برنامه وى پايان يافت، سپس مأمور شد از همان راهى كه پرواز نموده بود بازگشت نمايد. در مراجعت نيز در بيتالمقدس فرود آمد، و راه مكه و وطن را در پيش گرفت. ر.ك: جعفر سبحانى، فرازهايى از تاريخ پيامبر اسلام، ص 169 ـ 170.