نام کتاب : پاسخ استاد به جوانان پرسشگر نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 350
است. اسلام مىگويد هيچ موضوعى نيست كه از دايره ارزشهاى دينى و حلال و حرام دين خارج باشد؛ حلال يا حرام بودن هر چيزى را دين مشخّص مىكند. اين گرايش نقطه مقابل سكولاريسم است.
3. اصالت حقّ و عدالت و اطاعت الهى: مطابق گرايش و فرهنگ الهى، بايد اعمال و رفتار انسان در دايره حقّ و عدالت قرار گيرد و نبايد پا را فراتر از حقّ گذاشت و بر خلاف عدالت عمل كرد. البّته حق و عدالت با هم در ارتباطاند؛ چون اگر حق را به معناى جامعش در نظر بگيريم عدالت را هم شامل مىشود: «العِدالَّةُ اِعطاءُ كُلِّ ذى حقٍّ حَقَّهُ»[1]پس مفهوم حق در مفهوم عدالت نهفته است، ولى براى اين كه اشتباهى رخ ندهد اين دو اصل را با هم ذكر كرديم. اين دو اصل كه مورد تأكيد دين هستند، بهمراه اصالت اطاعت از قوانين الهى و حركت در چهارچوب احكام و ارزشهاى دين اسلام، در مقابل ليبراليسم ـ كه مىتوان آن را به اصالت دلخواه نيز ترجمه كرد ـ قرار دارند.
ج. تقابل و تفاوت مبانى فرهنگ غربى با فرهنگ اسلامى
اينك و پس از آن كه مبانى فرهنگ غربى و اسلامى را بيان كرديم، مىتوانيم به سادگى تقابل و تفاوت آن دو را نيز بشناسيم:
اومانيسم، سكولاريزم و ليبراليزم عناصر اصلى فرهنگ كفر و الحاد است و در برابر آن خدا محورى، اصالت دين و ولايت فقيه ـ يعنى حاكميّت فقه و عدالت ـ و محدود بودن قانونى فعاليّت انسان در دايره اطاعت از خداى يگانه عناصر اصلى تفكّر اسلامى است. اين دو فرهنگ در برابر هم قرار دارند. اومانيسم (= انسان محورى) در برابر خدا محورى قرار دارد، اوّلى معتقد است آنچه اصل است انسان و لذتها و خوشىهاى اوست و هيچ چيز نمىتواند در برابر اين اصل قرار گيرد و حتى دين هم آنگاه ارزش دارد كه در خدمت انسان باشد و منافاتى با اميال او نداشته باشد، اما اين كه خدايى هست و بزرگترين حق را او بر انسان دارد و اساساً اصل و اساس هر حقّى نيز خداوند متعال است، به هيچ نحو در اومانيسم مطرح نيست و معنا ندارد.
بر عكس در فرهنگ اسلامى محور همه چيز «اللّه» است و انسان بايد با تمام وجود به