شايستهترين انسانها را به عنوان پيامبر برگزيده است و برنامههاى دينى از جمله حكومت را متناسب با نيازهاى بشر به او وحى كرده است. پيامبران به عنوان رهبران الهى نيز تلاش خود را در اين راه به كار گرفتهاند، تا با تعليمات الهى مردم را هدايت كرده، آنها را به وظايف فردى و اجتماعى خود در زمينههاى عبادى، اخلاقى و سياسى آشنا كنند تا اينكه مردم با عمل به وظايف خود و قبول بندگى، به سعادت و كمال برسند. اين امر جز در جامعه توحيدى ميسّر نيست.
بدون ترديد فلسفه بعثت انبيا جز پياده كردن اراده تشريعى خداوند ـ درباره رفتار انسانها در نظام دينى ـ نيست. تاريخ صدر اسلام و عملكرد پيامبر بزرگوار گواه بر اين مطلب است كه حكومت از آنِ خداوند است و انتخاب حاكم و ولى مسلمين از سوى او صورت مىگيرد. خداوند پيامبر، امام و رهبران الهى را نصب مىكند و مردم با تشخيص آنها موظفند رهبرى آنها را پذيرا باشند.
حكومت، حق الهى
در چنين حكومتى ولايت و حكومت از آن خداست اعتقاد به چنين حكومتى برخاسته از جهانبينى توحيدى است؛ طبق جهانبينى اسلامى تمام جهان و سراسر هستى مِلْك طلْق خداست و تصرف در آن بدون اذن او روا نيست. انسان بدون اجازه خدا حتى حق تصرف در خويشتن را ندارد، تا چه رسد به تصرف در ديگران؛ با چنين اعتقادى، تنها كسانى حق حكومت دارند كه از سوى خداوند منصوب باشند.
اين افراد انبياى الهى و ائمه(عليهم السلام) هستند كه مستقيماً با اذن خدا بر مردم ولايت دارند و در زمان غيبت، نائبان امام زمان(عليه السلام)با شرايطى خاص و به طور غير مستقيم از سوى خداوند براى ولايت برگزيده مىشوند. مردم وظيفه دارند آنها را بشناسند (كشف كنند) و براى اجراى اسلام از آنها پيروى كنند، بنابر اين، در نظام سياسى اسلام حكومت از آنِ خدا و منصوبين مستقيم و غيرمستقيم اوست و از آن به حكومت ولايى تعبير مىشود.
3. چرا نظريه ولايت فقيه، تنها شكل حكومت دينى تلقّى مىشود؟
ابتدا ببينيم نظريه ولايت فقيه دربردارنده چه پيامى است. آنچه به طور خلاصه درباره ولايت فقيه مىتوان گفت اين است: در زمانى كه امام معصوم حاكميت ندارد، فقهايى كه با شرايطى