در طول تاريخ، بسيار بودهاند كسانى كه سالها مشقّت و سختى زندان و حتى شكنجه و تبعيد را پذيرا مىشدند تا شايد طرفدارانى بيابند كه برايشان آواى «زنده باد» سر دهند. نظير چيزى كه در بعضى از اقطاب صوفيّه مشاهده مىكنيم. چون هدف اصلى كسب محبوبيّت و شهرت است و اين ميسور نمىگردد مگر با گفتن سخنانى كه مورد پسند و خوشايند ديگران باشد، بنابراين چنين كسانى هيچ باكى از تغيير و تحريف حقايق ـ به گونهاى كه اهداف آنها را تأمين كند ـ ندارند، تا جايى كه بعضاً تناقضهاى اساسى در سخنانشان مشاهده مىگردد و در توجيه اين تناقضگويىها مىگويند: همه راهها مستقيم و همه آراء بر حقاند و به اصطلاح طرفدار «صلح كل» مىشوند!
2. احكام تبتدع: دومين عامل پيدايش انحراف و فتنه، همان چيزى است كه تحت عنوان نوآورى و «بدعت در دين» مطرح مىشود كه از عامل اوّل ناشى مىگردد. حضرت على(عليه السلام)اين دو عامل را به عنوان دو عامل آغازين انحراف انسان معرّفى مىكنند و در واقع هشدار مىدهند كه در تفسير دين بايد بنا را بر «تسليم» گذارد و نه اميال و آراء شخصى.
به عبارت ديگر، انسان به دو گونه مىتواند با آيات و احكام الهى برخورد كند، يكى آن كه آنچه در آيات و روايات براى بيان احكام الهى آمده است بىچون و چرا بپذيرد و به آنها عمل كند و در فهم منابع شناخت دين؛ يعنى، آيات و روايات از روش صحيح استنباط و اجتهاد پيروى كند. ديگر آن كه از قبل امورى را بپذيرد و به آن معتقد گردد و با اين پيش فرضها به سراغ تفسير و تأويل آيات و احكام برود و بر خلاف شيوه اوّلْ آيات و روايات را به گونهاى تأويل كند كه مطابق فهم و ميل او باشد و به جاى آن كه او تابع دين و شريعت باشد، دين تابع وى و مطابق خواست او تفسير گردد. هر كجا كه احكام دينى با سليقهاش سازگار نبود آن را آن طور كه خود و يا ديگران مىپسندند ارائه كند.
اين در واقع همان نوآورى و بدعت در دين است كه به هدف تأمين منافع و جلب محبوبيّت و توجّه ديگران، و بُت ساختن خود در نزد آنها صورت مىگيرد و در قالب بيان و عبارات جذّاب ادبى و به عنوان «قرائت نو» از دين عرضه مىگردد.
به هر حال، دو عامل پيش گفته در كلام امير مؤمنان(عليه السلام)ريشه انحراف (= فتنه) هر مسلمانى و از جمله روشنفكران است و بايد از هر دو سخت پرهيز كرد.