نام کتاب : در جستجوي عرفان اسلامي نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 328
داشت كه بخواهد آن را هرچند به نيت قرضـ بردارد و مشكلش را حل كند؟ مگر من با طلبههاى معمولى چه فرقى دارم؟ اين بود كه از كار خود منصرف شدم و به خانه بازگشتم و آن پول را به جاى خود گذاشتم.
به راستى اگر عرفان اين است كه: «وَمِنْكَ خائِفاً مُراقِبا»، آيا اين خداترسى و مراقبت و توجه به خداوند را در زندگى و رفتار امثال شيخ انصارى بيشتر مىتوان مشاهده كرد يا در كارها و زندگى مدعيان عرفان؟ آيا شيخ انصارى كه نام «عارف» ندارد به حقيقت و روح عرفان نزديكتر است يا كسانى كه دم از عرفان مىزنند و دو دستى به دنيا چسبيدهاند و زندگى و رفتارشان نشان مىدهد كه دنياپرستى و علاقه و محبت به دنيا تمام وجودشان را پر كرده است؟
از «قطب» تا «شريعت و طريقت»
يكى از امورى كه مىتوان گفت كموبيش همه كسانى كه به نام «تصوف» شناخته مىشوند در آن اشتراك دارند اعتقاد به «قطب» است. متصوفه معتقدند در هر زمانى قطبى وجود دارد و بايد او را شناخت و به او سر سپرد و در برابرش تسليم مطلق شد. ادعاى آنان اين است كه قطب همان «انسان كامل» است و به همين دليل هم هست كه بايد تسليم او بود. در واقع مقام و جايگاه قطب نزد متصوفه، چيزى شبيه مقام و منزلتى است كه ما شيعيان براى امامان معصوم(عليهم السلام) قائليم.
اعتقاد به «قطب» در واقع ريشه در اعتقاد ديگرى دارد كه در ميان متصوفه، و گهگاه برخى متشرعين نيز رايج است. بر اساس اين اعتقاد، امور معنوى و مسايل مربوط به سير الى الله به صورت سرّى تنها به افرادى خاص سپرده شده و به صورت عمومى بيان نشده است. متصوفه معتقدند پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و برخى ائمه(عليهم السلام) نظير اميرالمؤمين يا امام رضا(عليهما السلام)ـ اسرار سير و سلوك را تنها براى افراد خاصى كه شايستگى و ظرفيت درك و ضبط اين مسايل را داشتهاند بيان كردهاند و اين اسرار پس از آن در طول تاريخ سينه به
نام کتاب : در جستجوي عرفان اسلامي نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 328