نداريم. اگر در مورد يک رفتار، آنچه از فرمايشات خداوند و معصومان به روشني فهميده ميشود با آنچه از نظريات دانشمندان به دست ميآيد تعارض داشته باشد، هرگز دچار شک و ترديد در عمل به وظيفة ديني نميشويم، زيرا نظريات دانشمندان علوم نميتوانند مستقلاً براي ما تعيين تکليف کنند، مگر آن که آن نظريات نيز به گونهاي به قول خدا، پيامبر، و امام مستند باشند. در چنين مواردي، آنچه به آن استناد ميكنيم، همان قواعد كلي اسلام است[1]، هرچند ممکن است براي تشخيص مصاديق يا جزئيات برخي از آنها از تحقيقات و نظريات دانشمندان نيز بهره ببريم. از اينرو، بايد دقت شود تا اگر ميخواهيم حکمي را ـ حتي در حد يك احتمال ـ به اسلام نسبت دهيم، بر اساس اصول و ضوابط روششناختي معتبر به دست آمده باشد، و به متون ديني و رواياتي مستند باشد که از نظر قواعد فقهي قابل استناد باشند.[2]
درصورتي که اين مقدمات و شرايط رعايت شود، در بسياري از مسائل عملي پايه که دين در آنها اظهار نظر کرده است، به يقين دست مييابيم، و در نتيجه تعارضي ميان آنها با دستآوردهاي ظني علوم رخ نخواهد داد. به عنوان مثال، هر مسلماني (و حتي بسياري از غيرمسلمانان) به يقين ميدانند که در اسلام نماز واجب است، نمازهای واجب روزانه هفده رکعت است، نماز صبح دو رکعت است، در نماز بايد به طرف
[1] محمدتقي مصباح يزدي، «سلسله گفت و شنودهايي در مورد مباحث بنيادي علوم انساني»، فصلنامه مصباح، س 2، ش 8 (زمستان 1372)، ص 19ـ22. [2] دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، مجموعه مقالات حقوق، مقاله 9، ص 9.