نام کتاب : نقش تقليد در زندگي انسان نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 62
مَجْنُون؛[1] و مىگفتند: آيا ما براى شاعرى ديوانه دست از خدايانمان برداريم؟
وقتى پيامبران به آنها مىگفتند: مگر كارى از اين بتهايى كه شما مىپرستيد ساخته است كه در برابر آنها سجده مىكنيد و به خاك مىافتيد و حاجت مىطلبيد و براى آنها قربانى مىكنيد؟ مگر اين بتهايى كه به دست خود شما تراشيده شدهاند، شعور دارند كه آنها را پرستش مىكنيد؟ تنها پاسخ آنان اين بود كه چون پدران ما آنها را مىپرستيدند، ما نيز آنها را مىپرستيم: وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَة مِنْ نَذِير إِلاّ قالَ مُتْرَفُوها إِنّا وَجَدْنا ءَاباءَنَا عَلى أُمَّة وَ إِنّا عَلى ءَآثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ؛[2] و همچنين پيش از تو در هيچ شهرى بيم دهندهاى نفرستاديم مگر آنكه توانگران و كامرانانش [خوشگذران آن شهر]گفتند كه ما پدران خود را بر آيينى يافتهايمو ما از پى ايشان مىرويم.
آنان تقليد از پدران و گذشتگان خويش را سنتى مىدانستند كه بايد پايدار بماند، هرچند دليل منطقى براى كار خود نداشتند و كار پدران آنها جاهلانه و نابخردانه بود: وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ ءَابَاءَنَا أَ وَ لَوْ كانَ ءَابَاؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ؛[3] و چون به آنان گفته شد: از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد؛ [در پاسخ] گفتند: نه، بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافته ايم پيروى مى كنيم. آيا هرچند پدرانشان چيزى را درك نمى كرده و به راه صواب نمى رفته اند [باز هم در خور پيروى هستند.]
در طول تاريخ، آيينهاى عجيب و غريبى بوده است و امروزه نيز در گوشه و كنار عالم آن آيينها وجود دارند و براى ما كه نور اسلام و آيين مقدس اسلام در مملكتمان حاكم است باور كردنى نيست: در كشور هندوستان صدها ميليون نفر بتپرست هستند و برخى از آنها بتهايى براى خودساختهاند كه چندش آورند و