ارتباط بين حوزه و دانشگاه، پديده مباركى است كه ثمرات مثبت مهم و متعددى را به بار مىآورد. به عكس، جدايى اين دو ركن فرهنگ ساز و تأثير گذار جامعه، هميشه خسارت هاى سنگينى را به همراه داشته است. در عرصه تلاش براى ايجاد اين ارتباط ميمون و مبارك، از سال ها پيش از پيروزى انقلاب اسلامى ايران، پيوسته افرادى، هم از حوزه و هم از دانشگاه، در اين زمينه فعال بودهاند و با درك اهميت اين مسأله و جايگاه استراتژيك آن، به انحاى مختلف همواره سعى كردهاند تا اين ارتباط گسترده تر و مستحكم تر گردد. ورود شخصيت هايى نظير شهيد مطهرى، دكتر بهشتى، دكتر باهنر، شهيد مفتّح و ديگر عالمان دورانديش و آگاه، به عرصه دانشگاه، ناشى از روشن بينى آنان و در راستاى ايجاد همين ارتباط بوده است. دانشگاهيان متعددى را نيز مىتوان در دهه هاى اخير سراغ گرفت كه با اعتقاد به ضرورت و اهميت ايجاد اين پل ارتباطى، تلاش هايى را در اين زمينه انجام داده اند. اين تلاش ها پس از پيروزى انقلاب و بعد از طرح شعار وحدت حوزه و دانشگاه از سوى معمار بزرگ انقلاب اسلامى، حضرت امام خمينى(رحمه الله)، ابعاد تازه و گسترده ترى پيدا كرده است؛ گر چه البته هنوز با افت و خيزهاى فراوانى همراه است و براى رسيدن به نقطه مطلوب در اين حركت بايد امّا و اگرهاى زيادى را كه سدّ راه شدهاند از پيش رو برداشت. به هر حال، تجربه عينى نشان داده است كه نزديكى و ارتباط هر چه بيشتر دو قشر دانشجو و روحانى و دو سنگر حوزه و دانشگاه، به هر چه بارورتر شدن انديشه هاى دو طرف كمك شايانى نموده و در نهايت جامعه نيز از بركات آن بهره مند مىشود، همان گونه كه دورى و جدايى اين دو نيز به زيان خودشان و جامعه انجاميده است.