داريم كه يك جوابى نيستند و تعدّد و كثرت در آنها ممكن و احياناً مطلوب است، اما مسائلى هم همچون مسائل رياضى، فيزيك، هندسه و نظاير آنها داريم كه يك جواب بيشتر ندارند و پاسخ هاى صحيح متعدّد براى آنها متصوّر و قابل قبول نيست؛ مثلاً در رياضى، دو ضرب در دو يك پاسخ بيشتر ندارد و آن هم چهار است؛ و يا در هندسه، مجموع زواياى مثلث در سطح مستوى با برهان اثبات مىشود كه يك پاسخ بيشتر ندارد و آن هم يكصد و هشتاد درجه است؛ و يا محاسبه مسافتى كه يك متحرك در زمان معين و با سرعت مشخص طى مىكند يك پاسخ بيشتر ندارد كه از طريق فرمول (d = v.t) محاسبه مىشود. آيا كسى مىتواند بگويد همان طور كه در باب مشكلات اقتصادى و مسائل سياسى نظرات متفاوتى هست و يك پاسخ واحد وجود ندارد، در مورد مسأله دو ضرب در دو هم همين گونه است و هر رياضى دانى مىتواند پاسخى متفاوت از ديگران بدهد و در واقع هم اين احتمال وجود داشته باشد كه هر يك از آنها غلط يا صحيح باشند؟ البته توجه به اين نكته لازم است كه مسائل رياضى و امثال آن ممكن است دو يا چند «راه حل» داشته باشند اما مسأله اين است كه بالاخره همه آن راه حل هاى مختلف به «پاسخ واحد» مىرسند و داشتن چند راه حل غير از داشتن چند پاسخ صحيح است.
بنابراين، در حوزه معارف و پديده هاى بشرى، ما مسائلى داريم كه مىتواند بيش از يك جواب داشته باشند و مسائلى هم داريم كه يك پاسخ بيشتر ندارند و سؤال اصلى ما از قائل به پلوراليسم دينى اين است كه از كجا معلوم كه دين از آن دسته مسائلى نباشد كه يك پاسخ بيشتر ندارد؟ اگر شما مىگوييد دين مثل اقتصاد و سياست است كه چند جوابى هستند و تكثر در آنها مفيد و مطلوب است، ما هم در مقابل مىتوانيم بگوييم نخير، دين مثل مسائل فيزيك و رياضى است كه يك پاسخ صحيح بيشتر ندارند. ما ادعا مىكنيم كه سؤال