احكام الاهى دراز شود. از آن جا كه وضعيّت اجتماعى هميشه در حال تغيير است، قالبهاى بت نيز در هر دورهاى تغيير شكل مىدهد. بتهايى كه بشر براى خود مىسازد، هميشه سنگ و چوب و ماه و خورشيد نيست. گاهى بتها عوض مىشوند و معبودها تغيير شكل مىيابند. بنى اسرائيل براى تغيير احكام الاهى، احبار و رهبانانِ دين فروش را همچون ربّ و معبود خويش اطاعت مىكردند.
1. روحانىستيزى
اگر عالمان جامعه بر سرِ عهد و پيمانِ خود با خدا ثابت قدم بمانند، در هيچ وضعيتى تسليم خواستِ ضدّاسلامىِ توده مردم و دولتها نخواهند شد. هرچه صاحب منصبان به آنها فشار آورند كه فلان قانون ضدّاسلامى را امضا كنيد، در پاسخ مىگويند: جان مىدهيم؛ ولى امضا نمى كنيم. حتّى اگر صد هزار نفر از مردم براى اين قانون اسلامى كشته شوند، جا دارد؛ چون حكم خدا بايد محفوظ بماند.
اگر اوضاع جامعه به گونهاى باشد كه قدرتمندان نتوانند با فشار سياسى از عالمان فتوايى بر خلاف حكم خدا بگيرند و توده مردم نيز با فشارهاى روانى و اعتقادى نتوانند ايشان را به زانو در آورند، چه بايد كرد؟! از چه راه جديدى بايد براى دين گريزى استفاده كرد؟! بايد از اين گونه عالمان صرف نظر كرد؛ چرا كه ديگر به درد هواپرستان نمى خورند. دين گريزان هواپرست از عالمان متعهّدى كه نه از تهديد سياسى مىترسند و نه از مخالفت مردم، روى مىگردانند و به مجتهد ديگرى روى مىآورند تا شايد او حكم خدا را تغيير دهد. مجتهدان ديگر هم ممكن است در يك، دو و يا ده فرض با يك ديگر اختلاف داشته باشند؛ ولى در مسائل ضرور كه از مسلّمات و يقينيات اسلام است، هيچ اختلافى با هم ندارند. ديگر به چنين عالمانى نه قدرتمندان مىتوانند چشم طمع داشته باشند و نه توده دنياپرست؛ پس چه بايد كرد تا بتوان تغييرهايى را در دين ايجاد كرد تا با گرايشهاى مادّى و نفسانى مردم سازگار باشد؟ بايد تز اسلام منهاى روحانيت را پيشنهاد كرد يا روحانيان را از صحنه اجتماع كنار زد. اصلا اسلام به روحانى نيازى ندارد.