responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آفتاب ولايت نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 225

   

1. روح خودسرى و هواپرستى مردمان

در همه زمان‌ها، در برابر شريعت‌هاى الاهى واكنش‌هاى نامساعدى از طرف گروه‌هاى گوناگون اظهار شده است. محدوديت در زندگى، با طبع اوّليه بشر سازگار نيست. آدمى مى‌خواهد هيچ قيد و بندى نداشته باشد تا هر كارى كه دلش مى‌خواهد، انجام دهد. از نظر اجتماعى مى‌خواهد آزاد باشد. آدمى نه تنها مايل است در محيط خانواده و اجتماع آزاد باشد، بلكه دلش مى‌خواهد در تمام كارهايى كه بر مى‌گزيند، آزاد باشد. وقتى انسان را محدود كنند و به او بگويند فلان كار را نكن، ابتدا در مقابل آن واكنش نشان مى‌دهد و دلش نمى خواهد آن را بپذيرد. اگر به كودك نيز بگوييد: فلان كار را نكن، عكس العمل نشان مى‌دهد و مى‌گويد مى‌خواهم بكنم و اگر شدّت به خرج دهند، لجباز مى‌شود.

اين مطلب از اين واقعيت حاكى است كه فطرت انسان، بنابر طبع اوّليه اش، در برابر محدوديت‌ها و امر و نهى‌ها واكنش نشان مى‌دهد؛ چرا كه الاِنسانُ حريصٌ إلى ما مُنِعَ؛ آدمى به آن چه از آن منع مى‌شود، حرص مىورزد؛ بنابراين يكى از عواملى كه سبب مى‌شود توده مردم در برابر انبيا واكنشِ مخالف نشان دهند، همان روح خودسرى و بى بندوبارى است كه در انسان وجود دارد:بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ امامهُ؛[1] آدمى مى‌خواهد جلوش باز باشد و هيچ قيد و بندى نداشته باشد. به عبارت ديگر، انسان مى‌خواهد بى بندوبار باشد. وقتى انبيا مى‌آمدند و مى‌خواستند قيد و بندهايى به پاى بشر بگذارند، هرچند دستورهاى ايشان در واقع آزاد كردن بشر از قيد و بند هواهاى نفسانى و غرايز حيوانى بود، مردم نادان اين دستورهاى الاهى را براى خود قيد و بند تلقّى مى‌كردند و نمى خواستند زير بار آن بروند. اين عاملى است كه در همه جوامع وجود دارد و تا روح انسان تربيت الاهى نپذيرد، خواه ناخواه در برابر ميل به آزادى و بى بندوبارى تسليم خواهد بود.

 


[1] قيامت(75)، 5.

نام کتاب : آفتاب ولايت نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 225
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست