شيعيانى مخلص همچون ميثم تمّارها، عمروبن حمدها، حجربن عدىها و ابوذرها تبعيد شدند؛ زندانى و شكنجه شدند، و بدنهايشان را بر دار نگه داشتند؛ امّا لحظهاى از ولايت مولايشان على(عليه السلام) و ستايش او دست برنداشتند تا آن كه زبانشان را بريدند؛ شكمشان را دريدند و عاقبت به شهادت رسيدند.
اگر ما نيز بخواهيم در شمار شيعيان واقعى على بن ابى طالب(عليه السلام) و امام زمانمان باشيم، بايد خود را آماده كنيم و در راه انجام وظيفه و اظهار حق، از هيچ چيزى، حتّى از سرزنش دوستان نيز نهراسيم. خيلى راحت است كه انسان به دست دشمنان ترور و كشته شود؛ امّا آن چه تحمّلش مشكل است، ملامت دوستان است. كسانى كه خداوند، براى زنده كردن دينش برخواهد انگيخت، از سرزنش دوستان نيز نمى هراسند.
بر حذر باشيم كه اگر خود را براى ايفاى چنين مسؤوليت سنگينى آماده نكنيم و يا در دام ملامتگران و فتنه جويان گرفتار آييم، جزو گروه و حزبى خواهيم شد كه خلافِ قرآن و معارف اهل بيت(عليهم السلام) رفتار مىكنند؛ البتّه با شعار و فرياد، انسان نه علوى مىشود و نه حسينى. به فرمايش مقام معظّم رهبرى، رفتارمان بايد علوى باشد؛ وگرنه شاه هم شعار اسلام پناهى و شايسته سالارى مىداد. چه فايدهاى خواهد داشت اگر در شعار و گفتار بگوييم: يَا لَيتَنا كُنّا مَعَكُم فَنَفُوزَ فَوزاً عظيماً؛ اى كاش در كربلا با شما بوديم تا به شهادت مىرسيديم؛ امّا در عمل حاضر نباشيم حتّى يك سيلى بخوريم؟ حاضر نباشيم يك فحش بشنويم؟ اين ديگر چگونه حسينى بودن است؟!
اين بزرگواران غيور كجا، و بى غيرتان ترسو كجا؟! مردمى سست ايمان كه با كوچك ترين تهديد امريكا مىگريزند و ميدان را خالى مىگذارند، و آنان كه دلهايشان همواره از قطع رابطه با امريكا هراسان و لرزان است، از روحيه و حماسه حسينى چه بهرهاى برده اند؟!
ملاك يارىرسانى الاهى
هرچه رابطه عاشقانه و متوكّلانه ما با خداوند قوىتر باشد، مددرسانىهاى خداوند و اولياى او گستردهتر خواهد بود. نمونههايى زيبا از اين رابطه را بارها و بارها در جبههها