كلّى قطع كرده است و ناوهاى جنگى او به سوى خليج فارس در راهند. در اين هنگام، در اوج صلابت و عزّت فرمود:
«مگر اين رابطه براى ما چه نفعى داشته است كه از قطع آن نگران باشيم. اين كه به برهاى بگويند گرگى خونخوار رابطه اش را با تو قطع كرده است، نه تنها نگرانى و ناراحتى ندارد؛ بلكه سرور و خوشحالى دارد.
اين تجلّىِ أَعِزَّة عَلَى الكَافِرينَ است كه در برابر هيچ قدرت شيطانى خضوع نمى كند و اندك باجى نمى دهد؛ چرا كه روح والايش به اقيانوس بيكرانِ قدرت الاهى متّصل شده است. پشتوانه چنين رادمردانى، كوهسارى عظيم از قدرتِ خدايى و عنايت اولياى الاهى است. اينان تحت عنايتهاى خاصّ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)، امامان(عليهم السلام) و در صدر ايشان، تحت ولايت خاصّ امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف قرار گرفته اند؛ از اين رو در برابر هيبت و شوكت دشمنان، خم به ابرو نمى آورند و هيچ گاه احساس شكست و حقارت نمى كنند؛ هر چند در مقابل تجهيزاتِ فوق مدرن كافران هيچ سلاحى نداشته باشند. اين مردان ربّانى، با قدرتِ بى نهايت، رابطهاى عاشقانه برقرار كرده و محبوب او شده اند؛ تمام هستى خويش را در برابر او باخته و همه چيز را به او يافته اند؛ امّا همان امام، در برابر كارگر فقير يا پدر شهيد، با كمال خضوع و مهربانى، مىفرمود: «من دست شما را مىبوسم» يا خطاب به بسيجيان مىفرمود:«اى كاش من هم يك بسيجى بودم».
6. نهراسيدن از سرزنشها
نشانه ديگر اين مردان الاهى اين است كه در جهاد فى سبيل اللّه، از هيچ سرزنشى نمى هراسند: يُجاهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم؛[1] آنها در راه خدا مجاهده مىكنند و از سرزنش هيچ ملامت گرى هراسى ندارند. مجاهده فرهنگى اين رادمردان، زبان ملامتگران را ضدّشان مىگشايد؛ ولى آنها هيچ باكى ندارند. اگر بنا بود، در مجاهدتهاى الاهى ملامتى در كار نباشد، اين آيه براى چه بود؟!