نتيجه، قدرش را نمى داند؛ امّا از آغاز دوران بلوغ به بعد، مزه محبّت را خيلى خوب مىچشد.
اين ويژگى، مخصوص دوران جوانى است و بعد، شيرينى محبّت در اين سطح باقى نمى ماند؛ به اين جهت به شما عزيزانى كه در اين دوران طلايى و پربها زندگى مىكنيد، يادآورى مىكنم كه قدر اين دوران را بدانيد و از محبّتى كه در دلهايتان موج مىزند، به نيكوترين شكل استفاده كنيد. بدانيد كه چه كسى را بايد دوست بداريد و به چه كسى بايد دل بدهيد. كسى شايسته دلدادگى است كه هيچ چشم داشتى از ما نداشته باشد؛ هيچ گاه ما را از ياد نبرد، و به هر مقدار ما لياقت و ظرفيت محبّت او را داشته باشيم، او مضايقه نكند. آدمى وقتى كسى را دوست مىدارد، دلش مىخواهد محبوبش نيز به ياد او باشد. اگر شخصى بداند كه رفيقش در عين دورى ظاهرى، دلش همواره متوجّه او است، به وفادارى چنين رفيقى افتخار خواهد كرد. حال اگر بدانيم محبوبى داريم كه هيچوقت فراموشمان نمى كند و به محض اين كه به او توجّه قلبى بيابيم، پاسخمان مىگويد، بهترين يار و رفيق خويش را يافته ايم. او همان امام رؤوفى است كه اگر در دلت هم صدايش كنى و بگويى: السّلام عليك يا اباصالح، پاسخت را مىدهد. با اين اوصاف، آيا كسى بهتر از او پيدا مىشود تا آدمى دوستى اش را به او هديه بدهد؟ هرچه خوبى وجود دارد، در وجود مقدّس حضرت جمع است؛ هر صفت و خصلت دوست داشتنى را كه فرض كنيد، بهترينش را داراست؛ پس قدر اين دلهاى پاكتان را بدانيد و بكوشيد دلهايتان را به او بدهيد كه او شايسته دلدادگى است. هرچه مىتوانيد به ياد او باشيد تا او بيشتر به ياد شما باشد.
شرط رسيدن به ولايت خاصّ امام زمان
رابطه بين ما با محبوبهاى حقيقى فقط گزاره ادبى و شاعرانه نيست؛ بلكه حقيقت ثابت است. آدمى آن گاه كه كسى را دوست مىدارد، دلش مىخواهد محبوبش نيز به ياد او باشد. اين فقط آرمانى شاعرانه نيست. قرآن مىفرمايد:
فَاذكُرُونىِ أذكُركُم؛[1] به ياد من باشيد تا به يادتان باشم.