با توجّه به اين حقايق است كه ولايت پذيرى اهلبيت(عليهم السلام) توجيه مىيابد كه چرا بايد ايشان را دوست بداريم و از ايشان پيروى كنيم؟ پاسخش اين است كه محبّت اهل بيت(عليهم السلام) و تبعيّت از ايشان، همان محبّت و اطاعت خدا است. اگر خدا را نيز دوست مىداريم، بايد ايشان را دوست بداريم و اگر از خدا اطاعت مىكنيم، بايد از ايشان هم اطاعت كنيم: مَن أَطاعَكُم فَقَد أَطَاعَ اللَّهَ؛ هر كه از شما اطاعت كند، از خدا اطاعت كرده است. اين بدان دليل است كه معصومان(عليهم السلام) چيزى جز سخن خدا ندارند. براى خودشان شأنى جدا از عبوديت اللّه قائل نيستند. هيچ استقلالى از خودشان ندارند. اگر تعبير فناى فى اللّه تعبير درستى باشد، بالاترين و برترين مصداقش ايشان هستند.
2. اظهار محبّت خالصانه
رابطه ولايى ما با مولايمان فقط با شناخت برقرار نمى شود؛ بلكه خداوند، ساختمان روحى انسان را به گونهاى آفريده است كه با فكر و عمل ساخته و پرداخته مىشود. مسأله ولايت فقط با انديشيدن و تصميم گرفتن حل نمى شود: الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ. به همان اندازه كه ايمان واقعى باشد، در عمل تأثير مىگذارد و وقتى عمل تحقّق يافت، ايمان تقويت مىشود. بين ايمان و عمل، رابطه متقابل برقرار است. اگر مىخواهيد ايمانتان تقويت شود، حتماً بايد بينديشيد تا معرفتتان بيشتر شود. هم رابطه امام زمان(عليه السلام) را با خدا بيشتر بشناسيد و هم اين رابطه را به صحنه عمل بياوريد. شب ميلاد امام زمان(عليه السلام) به حضرت اظهار محبّت كنيد. به دوستان امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف هديه بدهيد. چه سنّت خوبى گذاشته اند كه در اين ايّام، به هركس كه نامش مهدى است، احترام مىكنند و به او هديه و جايزه مىدهند. ما همه گوشت و پوستمان با نام مهدى ارواحنا فداه روييده و بزرگ شده است. زندگيمان در پرتو نام اهل بيت(عليهم السلام) شكل گرفته است و پيش مىرود. همه چيز ما مال آنها است.
گاهى اشخاصى را به جهت اين كه اصطلاحات فقه و اصول يا فلسفه و كلام ما را بلد نيستند، جاهل و عوام مىشمريم؛ امّا ميان همينها گاهى افرادى پيدا مىشوند كه مرتبه