الهى و قرآن كريم و مانند آنها، خارج از عرف محاوره است و بايد از آنها اجتناب كرد.
صدق
سخنان الهى اگر به صورت امر و نهى و انشاء باشد وظايف عملى بندگان را تعيين مىكند و جاى اتّصاف به صدق و كذب را ندارد. اما اگر بصورت اِخبار از حقايق موجود يا حوادث گذشته و آينده باشد متّصف به صدق مىگردد چنانكه قرآن كريم مىفرمايد: «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيثاً»1و هيچكس هيچ گونه عذرى براى عدم قبول آنها نخواهد داشت.
اين صفت، اساس اعتبار نوع ديگرى از استدلال (استدلال نقلى و تعبّدى) براى اثبات مسائل فرعى جهان بينى و بسيارى از مسائل ايدئولوژى را تشكيل مىدهد.
از جمله دلايل عقلى كه براى اثبات اين صفت مىتوان اقامه كرد اينست كه سخن گفتن خدا از شئون ربوبيّت الهى و تدبير جهان و انسان، و براساس علم و حكمت، و به منظور هدايت مخلوقات و فراهم كردن وسيله شناختهاى صحيح براى مخاطبين است و اگر امكان مخالفت با واقع داشته باشد اعتمادى بر آنها نخواهد بود و موجب نقض غرض شده خلاف حكمت الهى خواهد بود.