پاداش و كيفر آنها نخواهد بود بلكه صورتهاى ملكوتى آنهاست كه در شكل نعمتها يا عذابهاى گوناگون، ظاهر مىشود و شخص به وسيله آنها متنعّم يا معذّب خواهد شد. چنانكه از همين آيه اخير، استفاده مىشود كه صورت باطنى خوردن مال يتيم، خوردن آتش است و هنگامى كه در جهان ديگر، حقايق ظاهر مىشود خواهد ديد كه باطن فلان غذاى حرام، آتش بوده و سوزش درونش را خواهد يافت و به او گفته خواهد شد: آيا اين آتش جز همان مال حرامى است كه خورده اى؟!
پرسش
1- فرض اينكه تجسّم اعمال، عبارت است از تبديل انرژيهاى مصرف شده در كارها به موادّ، چه اشكالى دارد؟
2- چگونه مىتوان رابطه حقيقى بين اعمال انسان و نتايج اخروى آنها را به صورت معقولى تصوّر كرد؟
3- چه آياتى دلالت بر تجسّم اعمال دارد؟ و وجه استعمال تعبيراتى مانند اجر و جزاء چيست؟
4- آيا تجسّم اعمال را مىتوان به حضور اعمال با همان صورتهاى دنيوى، تفسير كرد؟ چرا؟