شبهه قبلى، مربوط به امكان ذاتى معاد بود، و اين شبهه، ناظر به امكان وقوعى آن است. يعنى هر چند بازگشت روح به بدن، محال عقلى نيست و در فرض آن، تناقضى وجود ندارد ولى وقوع آن، مشروط به قابليّت بدن است و ما مىبينيم كه پديد آمدنِ حيات، منوط به اسباب و شرايط خاصّى است كه مىبايست تدريجاً فراهم شود مثلاً نطفهاى در رَحمِ، قرار گيرد و شرايط مناسبى براى رشد آن، وجود داشته باشد تا كم كم جنين كامل شود و به صورت انسان در آيد، ولى بدنى كه متلاشى شد ديگر قابليّت و استعداد حيات را ندارد.
پاسخ اين شبهه آن است كه اين نظام مشهود در عالم دنيا، تنها نظام ممكن نيست و اسباب و عللى كه در اين جهان، براساس تجربه، شناخته مىشوند اسباب و علل انحصارى نيستند، و شاهدش اين است كه در همين جهان، پديده هاى حياتى خارق العادهاى مانند زنده شدن بعضى از حيوانات و انسانها رخ داده است.
اين پاسخ را مىتوان از ذكر چنين پديده هاى خارق العادهاى در قرآن كريم بدست آورد.
3- شبهه درباره قدرت فاعل
شبهه ديگر اين است كه براى تحقّق يك پديده، علاوه بر امكان ذاتى و قابليّت قابل، قدرت فاعل هم شرط است و از كجا كه قدرت بر زنده كردن مردگان داشته باشد؟!
اين شبهه واهى، از طرف كسانى مطرح شده كه قدرت نامتناهى الهى را نشناخته بودند، و پاسخ آن اين است كه قدرت الهى، حدّ و مرزى ندارد و به هر چيز ممكن الوقوعى تعلّق مىگيرد، چنانكه اين جهان كران ناپيدا را با آن همه عظمت خيره كننده، آفريده است.