بشمار آورد. پس موضوع اين اعراض، جوهرى غيرمادّى (مجرّد) مىباشد1.
از جمله دلايل اطمينان بخش و دلنشين بر وجود روح و استقلال و بقاى آن بعد از مرگ، رؤياهاى صادقانهاى است كه اشخاصى بعد از مرگ، اطلّاعات صحيحى را در اختيار خواب بيننده، قرار داده اند. و نيز از كرامات اولياى خدا و حتّى از بعضى از كارهاى مرتاضان هم مىتوان براى اثبات روح و تجرّد آن، استفاده كرد. و بحث پيرامون اين مطالب در خور كتاب مستقلى است.
شواهد قرآنى
وجود روح انسانى از نظر قرآن كريم، جاى ترديد نيست روحى كه از فرط شرافت، به خداى متعال نسبت داده مىشود2 چنانكه درباره كيفيت آفرينش انسان مىفرمايد:
«وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِه»3.
پس از پرداختن بدن، از روح منسوب به خودش در آن دميد.
(نه اينكه العياذباللّه چيزى از ذات خدا، جدا و به انسان، منتقل شود). و در مورد آفرينش حضرت آدم(ع) مىفرمايد:
«وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»4.
همچنين از آيات ديگرى استفاده مىشود كه روح، غير از بدن و خواصّ و اعراض آن است و قابليّت بقاى بدون بدن را دارد. از جمله بعد از نقل سخن كافران كه مىگفتند: