النَّبِيِّين»1 و صريحاً آن حضرت را خاتم همه پيامبران معرفى مىكند.
بعضى از دشمنان اسلام درباره دلالت اين آيه بر خاتميّت پيامبر اكرم(ص) دو اشكال را مطرح كرده اند:
يكى آنكه: واژه «خاتم» به معناى انگشترى نيز آمده است، و شايد در اين آيه هم همين معنى «انگشترى» منظور باشد.
دو ديگر آنكه: به فرض اينكه خاتم به همان معناى معروف باشد مفاد آيه اين است كه سلسله «نبييّن» بوسيله آن حضرت ختم شده نه اينكه سلسله «رسولان» هم ختم شده باشد.
پاسخ اشكال اول اين است كه خاتم به معناى وسيله ختم كردن و پايان دادن (= ما يَخْتِم به الشى) است و انگشترى هم از اين جهت خاتم ناميده شده كه بوسيله آن، نامه و مانند آنرا ختم و مهر مىكرده اند.
پاسخ اشكال دوم اين است كه هر پيامبرى كه داراى مقام رسالت باشد داراى مقام نبوت هم هست و با پايان يافتن سلسله انبياء، سلسله رسولان هم پايان مىيابد و چنانكه قبلا نيز گفته شد2هر چند مفهوم «نبى» اعم از مفهوم «رسول» نباشد اما از نظر مورد، نبى اعم از رسول است.
دلايل روانى بر خاتميّت
موضوع خاتميّت پيغمبر اسلام(ص) در صدها روايت نيز مورد تصريح و تأكيد قرار گرفته كه از جمله آنها حديث منزلت است3 كه شيعه و سنّى به تواتر، آنرا از پيامبر اكرم(ص) نقل كردهاند به طورى كه جاى هيچ شك و شبههاى در صدور مضمون آن، باقى نمىماند. و آن اين است:
هنگامى كه پيامبر اكرم(ص) براى جنگ تبوك از مدينه حركت مىكردند اميرمؤمنان على
[1] ر. ك: سوره احزاب، آيه 40 [2] ر. ك: درس بيست و نهم از همين كتاب. [3] ر. ك: بحارالانوار: ج 37، ص 254-289، صحيح بخارى: ج 3،، ص 58، صحيح مسلم: ج 2، ص 323، سن ابن ماجه: ج 1، ص 28، مستدرك حاكم: ج 3، ص 109، مسندابن حنبل: ج 1، ص 331، و ج 2، ص 437.